گروه استانها - مهدی صباغ*: بهمن ۹۸، ورود میهمانی ناخوانده به نام کرونا، موجی از اضطراب و نگرانی را به جامعه منتقل کرده بود. طبق روال معمول مواجهه با چنین شوکهای اجتماعی که همگان و از جمله مسئولین ما را بهت و سکوت فرا میگیرد، تصمیم سران کشور با تشکیل یک ستاد ملی، مقابله و پیشگیری با این بیماری آغاز و به همت تلاش گران عرصه بهداشت و درمان کشور منجر به نتایج قابل قبولی گردید.
در این میان، قطار دیزلی آموزش و پرورش که از سالها قبل بر روی ریلهای قدیمی و فرسوده به سختی و کندی هرچه تمام تر در حال حرکت بود، به یکباره در مواجهه با این پدیده منحوس با شتاب و تجویز نسخه بدون برنامه و پشتوانه و با پناه بردن به فضای مجازی که قبلاً در مسیر مبارزه و مقابله با آن نیز حرکت کرده بود و البته بدون فراهم کردن مقدمات اولیه، تلاش کرد تا برای عقب نماندن از قافله خودی نشان دهد.
متأسفانه فراهم نبودن زیرساختهای تکنولوژیکی، دستور تهیه موبایلهای هوشمند بدون در نظر گرفتن مشکلات اقتصادی جامعه مخاطب، عدم توجه به فاصله فرهنگی و آموزشی خانوادهها با سیستمهای هوشمند و فضای مجازی به ویژه در مناطق محروم و معرفی رسانه تازه تأسیس شاد با محدودیتهای فنی فراوان، مشکلات فراوانی را متوجه مخاطبان کرد که قسمت عمدهای از این مشکلات علیرغم انتشار در رسانههای جمعی نه تنها کسی را متوجه حل آن نکرد که باوقاحت هرچه تمامتر درجهت توجیه آن نیز گام برداشته شد و صرفاً با صدور دستورالعملهای غیر مؤثر عملاً تکلیف را از دوش خود رفع کردند.
بهار ۹۹، با فروکش کردن موج بیماری و همزمان با فرا رسیدن پایان سال تحصیلی، خواب خرگوشی چشمان مسئولین آموزش و پرورش را فرا گرفت به خیال آنکه با انجام امتحانات پایانی وظیفه آنها نیز پایان یافته و لذا با انتشار اطلاعات و آمارهای بدون پایه علمی در جهت نشان دادن موفقیت آمیز بودن برنامهها نظیر اعلام درصد بالا از دسترسی خانوادهها به موبایلهای هوشمند گام برداشتند.
تابستان ۹۹، متأسفانه با اوجگیری دوباره بیماری و ترسیم افق پیش رو تا پایان سال توسط مسئولین بهداشتی کشور مجدداً آشفتگی و سراسیمگی وزارت آموزش و پرورش را فرا گرفته به طوری که بدون تنظیم و تدوین یک برنامه مدون جهت فرایند آموزش در سال تحصیلی آینده و اعلام رسمی آن، با انجام مصاحبههای شتاب زده و متوالی که با یکدیگر در تناقض هستند شانه از مسئولیت خویش خالی میکنند.
اکنون که بر اساس آخرین تصمیم اعلامی گزینه نهایی، آموزش همزمان حضوری مجازی به صورت ۳ روز در هفته در نظر گرفته شده، این سوالات اساسی پیش میآید که برای اجرای موفق این برنامه چه تمهیداتی اندیشیده شده است: آیا رسانه شاد آنقدر بلوغ یافته است که پاسخگوی نیاز مخاطبان باشد؟، آیا برای تهیه موبایلهای هوشمند و یا تبلتهای ارزان توسط خانوادهها فکری شده است؟ آیا تمهیدات لازم جهت تهیه دستگاههای ضدعفونی کننده اندیشیده شده است؟
البته راحت ترین راه برای فرار از این مسئولیت، طبق روال مرسوم محول کردن آن به مخاطبان است چرا که وزارت آموزش و پرورش بدون حامی و به تنهایی قادر به حل آن نیست و انتظار یک جانبه هم چاره کار نخواهد بود.
به نظر میرسد مسئولین نظام یک بار برای همیشه بایستی به فکر نجات آموزش و پرورش از این مشکلات عریض و طویل که طی سالها انباشته شده باشند چرا که این قطار دیزلی و ریلهای فرسوده آن باید متناسب با نیاز جامعه امروز تغییر کند و گرنه خروج قطار از مسیر واقعی خود جامعه را دچار بحران جدی خواهد کرد.
*کارشناس آموزش و پرورش