کم نبودند کسانی که معتقد بودند اگر تراکتور در تمام این سالها با وجود هزینههای بسیار و استخدام نامهای درشت به عنوان بازیکن و مربی، نتوانسته فاتح جام قهرمانی شود به این دلیل بوده که کسی را لب خط نداشته که دعوا کند و سر و صدا راه بیندازد! فصل قبل وقتی خداداد عزیزی به اسم جمع کردن حواشی به تبریز رفت، تراکتور قهرمان شد اما هیچکس این عنوان را به پای او ننوشت!
تیم اسکوچیچ آنقدر به لحاظ فنی قدرتمند بود که بدون نیاز به پنالتی، اشتباه داوری یا حواشی، با اقتدار و کسب تمام عناوین فردی و تیمی قهرمان شد. اما ببینید که حالا همان تیم چطور اسیر مشکلاتی شده که فصل قبل نداشت و چطور اتفاقات در شخصیت و جایگاه افراد تغییر ایجاد کرد!
تراکتور در هفته دوازدهم بار دیگر اسیر سندروم مشکلات در بازیهای خانگی شد و زورش به استقلال خوزستان بحران زده نرسید. اسکوچیچ که فصل قبل هیچ کاری با داوری و اشتباهات و تیم حریف نداشت، بعد مسابقه دوباره به داوری کنایه زد و بار دیگر مالک این باشگاه زنوزی هم مثل همیشه از زمین و زمان و داوری طلبکار بود!
در حالی که توقع داشتیم این کارها را خداداد عزیزی بکند اما درست مثل آنکه خورشید از مغرب طلوع کند، در تبریز همه چیز برعکس شد و خداداد عزیزی شخصیت فرد منطقی و راستگو را ایفا کرد! بعد از بازی در حالی که مالک و مربی رو به فرافکنی آورده و آدرس غلط به هواداران میدادند، او حقیقت را گفت که؛ «ما حریف را دست کم گرفتیم و دو امتیاز پرید! حریف هرگز ضد فوتبال و وقت کشی نکرد، منسجم و درست دفاع کردند»
و این دقیقاً همان چیزی بود که هر بیننده مسابقه با چشم خود دید! تراکتور بیرون خانه روان بازی میکند و پرگل برنده میشود، اما داخل خانه از دقیقه اول فشار و استرس دارد و زورش به تیم ته جدولی هم نمیرسد! تا حدی که خداداد هم اعتراف می کند!
سوال اینجاست که تا کی قرار است چون جناب زنوزی پول خرج فوتبال میکند، از همه طلبکار باشد؟ چرا هر وقت تیم ایشان مساوی کند یا ببازد، همه مقصرند جز خود او و تیمش؟ زمانی مهران مدیری سریال در حاشیه را ساخت که انگار حالا در فوتبال ایران مصداق پیدا کرده! کسی که به صرف خرید یک بیمارستان میخواست خودش جراحی کند! حالا حکایت جناب زنوزی شده که چون پول دارد و خرج میکند، فوتبالی شده و از داوری تا مدیریت و مربیگری، در همه کار نظر می دهد و انتظار دارد همه به دستوراتش عمل و مطابق میل او رفتار کنند!
اینجا را بخوانید: چه خداداد چه تلویزیون، از کوزه همان برون تراود که در اوست/ سوتی یا اتفاقات قابلانتظار؟!













