به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فرادید، امروزه منطقه تیزن در اسلو، یک محله مسکونی معمولی با ساختمانهای کمارتفاع و خانههای مستقل است. اما برای قرنها، این منطقه زمینهای کشاورزی بوده است. شاید یک کشاورز تیزنی پس از سال ۹۱۹ میلادی، گنجینه بزرگی از نقره را دفن کرده باشد که شامل جواهرات نقرهای ظریف، تکههای نقره خردشده و شمار زیادی سکه نقرهای با خط عربی میشود که درهم نامیده میشوند؛ گنجینهای که تازهترین اکتشاف سکههای اسلامی در نروژ به حساب میآید.
منشأ سکهها خلافت اسلامی (یا خلافت عباسی) است که از حدود سال ۷۰۰ میلادی شکل گرفت و در قالبهای مختلف برای قرنها ادامه داشت. این خلافت مناطق وسیعی را پوشش میداد و زمان آن نیز درست در میانه دوران وایکینگها بود. شاید فکر کنید سکههای نقره اسلامی در این عرضهای جغرافیایی شمالی نادر باشند، اما در سراسر نروژ، سوئد و شرق تا روسیه، این سکهها به تعداد شگفتانگیزی یافت میشوند.
پروفسور باستانشناسی سوئدی، مارتین روندکویست، در مقالهای در سال ۲۰۲۴ این موضوع را چنین توضیح داد: «به نظر میرسد اگر ۲۵ کاوشگر با دستگاه فلزیاب را به زمین یک مزرعه در جنوب کشاورزی سوئد برای سه روز بفرستید و اجازه ندهید زیاد جابهجا شوند، همیشه چند سکه درهم پیدا کنند.»
حجم زیاد سکههای با خط کوفی که به اسکاندیناوی رسیدهاند تقریباً غیرقابلتصور است. خط کوفی، یکی از شکلهای اولیه و زاویهدار خوشنویسی عربی است. گولبک میگوید: «اغلب به این سکهها نقره اسلامی گفته میشود، زیرا هم به دین و هم به خط این منطقه مربوط است». گولبک سکهشناس و استاد دانشگاه اسلو است.
در نروژ، درهمها کمتر از سوئد یافت شدهاند، جایی که جزیره گوتلند موقعیتی منحصربهفرد دارد. اما این سکهها راه خود را به نروژ هم باز کردهاند. آنها در سکونتگاهها، بازارها، گنجهای مدفون و اطراف محل زندگی مردم کشف شدهاند. نورسها از قدیمالایام با این سکههای دارای کتیبههای مرموز آشنایی خوبی داشتهاند.
گولبک میگوید: «اما تا جایی که میدانیم، تعداد کمی وجود داشتند که به راستی بتوانند علائم روی سکهها را بفهمند. شاید بین سالهای ۸۰۰ تا ۹۵۰، یک میلیارد درهم نقره به اسکاندیناوی و دنیای وایکینگها سرازیر شده باشد». این رقم تا حدی بر اساس تعداد درهمهایی است که در سوئد و مناطق شرقیتر کشف شدهاند.
تمایل به آوردن نقره با کیفیت بالا ممکن است مردم را ترغیب کرده باشد تا از اسکاندیناوی خارج شوند. گولبک توضیح میدهد: «جوانان به دنبال ثروت بودند و نقره یکی از بهترین راهها برای رسیدن به آن بود».
دههها تحقیق نشان میدهد وایکینگها بیشتر خز و بردگان، همچنین پوست حیوانات و شاخ گوزن شمالی معامله میکردند و در عوض نقره دریافت میکردند.
به گفته گولبک: «برخی از این نقرهها احتمالاً از اروپا، به ویژه از امپراتوری کارولینژی در اروپای مرکزی آمدهاند. سکههای نقره اروپایی در اسکاندیناوی بسیار نادرتر هستند و این یک معما در دنیای سکهشناسی است».
او یکی از درهمها را نشان میدهد که سال ۱۹۳۶ در گرایمستاد، شرق نروژ پیدا شده است. او توضیح میدهد که این سکه از شهر تاشکند آمده و بین سالهای ۹۰۷ تا ۹۱۴ میلادی، در دوران حکومت امیر احمد بن اسماعیل ضرب شده است.
«او بر سامانیان حکومت میکرد؛ مردمی که امپراتوری بزرگی را در بخشی از ایران کنونی ایجاد کرده بودند. وزن آن حدود دو و نیم گرم است. سکه سنگینتر از آنچه انتظار میرفت حس میشود و کتیبه کوفی هنوز کاملاً قابلمشاهده است. بخشی از این نقره در مناطق مختلف نروژ امروزی به عنوان پول استفاده میشد.»
«بسیاری از این سکهها به قطعات کوچک تقسیم شده و برخی ذوب شدند، زیرا ارزش آنها برپایه وزن نقره تعیین میشد. هم سکهها و هم دیگر قطعات نقره خردشده، به نام هَکسیلوِر شناخته میشوند».
یک تیم تحقیقاتی بریتانیایی در حال شناسایی ترکیب شیمیایی نقره اسلامی و سایر نقرهها است که به دست وایکینگها رسیدهاند. نتایج نشان میدهد بخشی از آنها به گنجینههای ارزشمند وایکینگ تبدیل شدهاند.
گولبک میگوید: «برخی نقرهها ممکن است از معادن اروپایی و برخی دیگر از معادن عظیم خلافت اسلامی و سایر قدرتهای منطقهای در آسیا آمده باشند. برخی نقرهها آنقدر بازیافت شدهاند که منشاء اولیه آنها دیگر قابلتشخیص نیست. برخی ممکن است حتی از زمان ضرب سکههای اسکندر کبیر در قرن چهارم پیش از میلاد در گردش بوده باشند.»
تحقیقات نشان میدهد برخی درهمهای اسلامی ذوب و دوباره به جواهرات تبدیل شدهاند. گولبک میگوید: «ما یک کشف فوقالعاده از محل تجارت سیکرینسال داریم».
او به یک تکه نقره نیمهذوبشده اشاره میکند که اوایل دهه ۲۰۰۰ در سکونتگاه باستانی خارج لارویک کشف شد. چند درهم نیمه ذوبشده از توده نقره بیرون زدهاند. «این شواهد ملموس است که درهمها ذوب شدهاند و احتمالاً برای ساخت جواهرات یا کارهای نقرهای دیگر استفاده شدهاند».
فرانس-آرنه استایلگار، باستانشناس معتقد است وایکینگها این نقره را به جواهر تبدیل کردند زیرا ارزش بالایی برای آن قائل بودند. او میگوید: «فکر میکنم آنها به درستی میدانستند بهترین نقره از کجا میآید. برای پیدا کردنش باید به دوردستهای جنوبشرق میرفتند، نه فرانسه و نه انگلیس».
استایلگار توضیح میدهد بخش زیادی از این نقره از مسیرهای تجاری طولانی عبور کرده است. او میگوید: «شکی نیست که نروژیها تا دریای خزر سفر کردند تا این سکهها را به دست آورند. از آنجا، نقره به شمال، روسیه، سوئد، بخشی از دانمارک و به ویژه شرق نروژ منتقل شد».
تحلیلهای گنجینه بریتانیایی نشان میدهد که نقره اسلامی چندان به آن منطقه نرسیده، برعکس جواهرات اسکاندیناوی ممکن است از نقره اسلامی بیشتری ساخته شده باشد.
در مورد توزیع یافتههای درهم در نروژ، استایلگار میگوید: «هنوز اطلاعات کافی نداریم و بسیاری از کشفیات با فلزیاب هنوز به درستی فهرستبندی یا مطالعه نشدهاند.»













