به گزارش مشرق، انتشار متن موسوم به استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا، توجه محافل سیاسی و رسانهای ترکیه را نیز به سوی خود جلب کرده است. چرا که در این سند، یک بار نیز به نام ترکیه اشاره شده و سیاستمداران این کشور امیدوارند در پرتو سیاست خارجی عملگرایانه دونالد ترامپ، روابط آنکارا – واشنگتن در مقایسه با دوران جو بایدن، حال و روز بهتری پیدا کند. اما واقعیت این است که روح حاکم بر این متن، پیروی از همان مفهوم قدیمی دونالد ترامپ یعنی «اول آمریکا» است.
اشاره صریح سند امنیت ملی آمریکا به اهمیت حیاتی منافع آمریکا و کاسته شدن از بار اهمیت مسائل مربوط به خاورمیانه، همان نکتهای است که بسیاری از خواستهها و انتظارات دولت اردوغان را نقش بر آب میکند. چرا که ترکیه امیدوار بود در جریان تحولات سیاسی پس از ۷ اکتبر و همدستی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تغییر موازنات منطقه و جهان، جایی برای خودش دست و پا کند. برخلاف انتظار مقامات آنکارا، در سند جدید آمریکا و در مباحث مربوط به ناتو و متحدین، به موضوعی اشاره نشده که دال بر اهمیت قدرت دفاعی ترکیه از منظر کارشناسان دفاعی پنتاگون باشد.
نقطه امید آنکارا
البته همه ابعاد سند جدید آمریکا علیه منافع ترکیه نیست و در برخی موارد، انتظار میرود تصمیمات جدید واشنگتن به طور غیرمستقیم، به نفع آنکارا نیز باشد. سند جدید استراتژی امنیت ملی آمریکا، نهادهای امنیتی ترکیه را به سوی این ارزیابی سوق داده که دولت ترامپ، در آیندهای نزدیک، به حمایت همیشگی از شبه نظامیان قسد پایان خواهد داد.

خانم نور طوبی آکتای از تحلیلگران روزنامه ترکیه گازته سی و از نویسندگان نزدیک به حزب عدالت و توسعه درباره این موضوع میگوید: «استراتژی امنیت ملی آمریکا برای سال ۲۰۲۵ میلادی، سیگنالهای روشنی را به جهان ارسال میکند که به ویژه در مرزهای ترکیه، ترسیم یک فضای سیاسی جدید را میسر میکند. این متن، صرفاً یک سند فنی نیست که اولویتهای واشنگتن را ترسیم کند، بلکه مانیفستی از یک گسست استراتژیک است که عملاً الگوی سه دهه سیاست خارجی آمریکا را از بین میبرد. دولت ترامپ در حال پایان دادن به دوران مداخلهگرایی جهانی است. به عبارت دیگر، واشنگتن دیگر در همه جا مداخله نمیکند، بلکه وارد دورهای از دروننگری، سبکتر کردن بار خود و عقبنشینی از پلیس جهانی میشود. خشنترین پیام این استراتژی متوجه اروپا است. ناتو دیگر یک چتر امنیتی خودکار نخواهد بود، بلکه مشمول محاسبات هزینه-فایده می شود. کمبود مهمات، مشکلات لجستیکی و فقدان اراده سیاسی که در جنگ اوکراین مشاهده شد، توسط آمریکا به عنوان یک بار غیرقابل تحمل توصیف میشود. این وضعیت اروپا را به یک استرس امنیتی جدید میکشاند و در عین حال وزن استراتژیک ترکیه را افزایش میدهد. آنکارا، به عنوان تنها قدرت ناتو که قادر به ایجاد بازدارندگی واقعی در امتداد خط دریای سیاه تا بالکان است، هم شکاف دفاعی اروپا را پر خواهد کرد و هم به حامل طبیعی شکافی تبدیل خواهد شد که آمریکا از آن عقبنشینی کرده است».

خانم آکتای در ادامه میگوید: «آمریکا از ادعای خود مبنی بر داوری جهانی فاصله گرفته و به سمت یک قدرت منطقهای متمرکز بر نیمکره خود حرکت میکند. طبق این سند، در حالی که آمریکا به طور اساسی در حال کاهش حضور خود در خاورمیانه و اعلام گذار به دورهای از ابتکار عمل محلی است. این رویکرد جدید، بیسروصدا کارت قسد را در سوریه و عراق تضعیف میکند. قسد که در دوران اوباما برای مبارزه با داعش ساخته شده بود، اهمیت خود را از دست داده است».
عقب نشینی یا مدیریت از راه دور؟
روزنامه حریت چاپ آنکارا در گزارشی درباره سند استراتژی امنیتی ملی آمریکا (NSS ۲۰۲۵) به این اشاره کرده که آمریکا به دنبال عقبنشینی تدریجی از نقش خود به عنوان ژاندارم جهانی است و تضمین امنیت از طریق دیپلماسی، ابزارهای اقتصادی و فناوری به جای مداخلات نظامی، یک اولویت حیاتی است.
روزنامه حریت اظهار امیدواری کرده که در استراتژی جدید آمریکا «برای کاهش مسئولیتهای جهانی خود و انتقال بار به بازیگران محلی و تغییر شکل حضور آمریکا در خاورمیانه، مدیترانه و اروپا» ترکیه نیز از موقعیت بهتری برخوردار شود.
از نظر برخی از تحلیلگران، این تغییر، پتانسیلی برای تقویت جایگاه منطقهای ترکیه ایجاد میکند. چرا که آمریکا از ناتو و اروپا فاصله میگیرد و آنان را به ترکیه محتاج خواهد کرد. به ویژه با توجه به اینکه انتظار میرود اروپا بار دفاعی را به دوش بکشد، ترکیه میتواند در صورت تغییر شکل سازوکارهای ناتو، از مزیت ژئوپلیتیکی خود در امتداد خط مرزی از بالکان تا خاورمیانه استفاده کند.
در چنین شرایطی، کاهش حمایت آمریکا از بازیگران نیابتی، میتواند راه را برای آنکارا هموار کند تا به بازیگری تعیینکنندهتر در مناطقی مانند سوریه و عراق تبدیل شود.
با این حال، این فرصتها با خطرات و عدم قطعیتهای جدی همراه هستند. چرا که کاهش تعهدات آمریکا در اروپا و خاورمیانه به معنای تضعیف معماری امنیتی سنتی ناتو است که میتواند ترکیه را در مواقع درگیری یا بحران، منزویتر کند.
استراتژی «کاهشِ بار»، همچنین میتواند به معنای ظهور بازیگران محلی جدید مستقل از ترکیه باشد و در عین حال تعادل را در منطقه برقرار کند - به معنای رقابت و غیرقابل پیشبینی بودن برای آنکارا- به طور خاص، برجسته شدن تعاریف جدیدی مانند «امنیت، اقتصاد، فناوری فراملی» در استراتژی آمریکایی، مستلزم تغییر و تحول در زیرساختها و ظرفیتهای اقتصادی و فناوری ترکیه است. در غیر این صورت، پروژههای قدیمی متمرکز بر توسعه نظامی، ممکن است چندان پایدار نباشند.

به باور تحلیلگران اندیشکده سیاسی «ستاو» ترکیه نزدیک به سرویس اطلاعاتی این کشور، چارچوب، جدید به آنکارا و اروپا فرصتی برای «تجدید موازنه» میدهد. وادار کردن اروپا به تقسیم بار امنیتی میتواند دریچه جدیدی برای مذاکره و موضعگیری در روابط ترکیه و اروپا باز کند.
در این شرایط، مقامات ترکیه به دنبال یافتن پاسخ روشن برای چنین سوالاتی هستند: آیا ترکیه میتواند نقش مستقلتری از آمریکا در امور منطقهای مانند سوریه، مدیترانه شرقی و خاورمیانه بر عهده بگیرد؟ چرا که فرض بر این است که خلأ ایجاد شده توسط خروج ایالات متحده فرصتی را برای آنکارا فراهم میکند تا ابتکار عمل را به دست گیرد.
سوال بعدی این است: آیا ترکیه قادر خواهد بود ظرفیت دفاعی و استراتژیک خود را برای مدیریت این بار جدید تجدید کند؟ تغییر در محور اروپا-ناتو چگونه بر روابط ترکیه و غرب تأثیر خواهد گذاشت؟
آیا ترکیه قادر خواهد بود از طریق دیپلماسی، فناوری و اقتصاد، اولویتهای جدیدی تعیین کند؟ چرا که بر اساس سند استراتژی امنیت ملی آمریکا، امنیت دیگر صرفاً با توازن تسلیحات-قدرت تعریف نمیشود، بلکه با حوزههایی مانند اقتصاد، زنجیره تأمین و فناوری نیز ارتباط مستقیم دارد.

بر اساس پیشبینیهای خوشبینانه، در سال پیش رو، ترکیه یک رابطه «معاملهای اما کاربردی» با واشنگتن برقرار میکند. علاوه بر این موفق میشود که پس از خلا حضور آمریکا، نقش بیشتری در سوریه، عراق و شرق مدیترانه ایفا کند.
در همین حال، به خاطر خروج آمریکا از اروپا، ترکیه به مرکز ثقل جبهه جنوبی ناتو تبدیل میشود و در امنیت بالکان و دریای سیاه، کنشگری مهم خواهد بود و به سطح یک ابرقدرت متوسط منطقهای ارتقا مییابد.
اما در سناریوهای واقعبینانهتر، ممکن است ترکیه در برخی زمینهها امتیاز کسب کند، ولی در برخی دیگر تحت فشار قرار بگیرد. چرا که مرور اظهارات مقامات آمریکایی و به ویژه اعضای برجسته کنگره، نشان دهنده این است که آمریکا، ترکیه را غالباً به عنوان یک «شریک نیازمند به مهار و کنترل» میبیند، نه یک شریک کامل.
اگر قرار باشد اروپاییها، در ترسیم یک ساختار دفاعی جدید، اهمیت جناح جنوبی ناتو را نادیده بگیرند، ترکیه وزن استراتژیک خود را از دست خواهد داد.
از دیگر سو، باید به این واقعیت نیز توجه کنیم که بر اساس آخرین و تازهترین اظهارات اعضای تیم ترامپ، ترکیه باید برای بازگشت به لیست خریداران جنگنده اف ۳۵ آمریکایی، سامانه روسی اس ۴۰۰ را به تمامی کنار گذاشته و از روسیه به شکلی جدی فاصله بگیرد. این عوامل در حوزه دفاعی اهمیت بالایی دارند. اما مشکلات ترکیه تنها به این عرصه محدود نمیشود و در معادلات اقتصادی منطقه و جهان نیز شرایطی دارد که رو به وخامت نهاده و اگر نتواند در زنجیرههای تأمین جهانی ادغام شود، رقابتپذیری آن تضعیف خواهد شد.













