محمدحسین نجفی شاعر و منتقد ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره وضعیت شعر جوان کشور، گفت: الآن سالهاست که من شعرهای اولیه کسانی را که عضو دوره آفتابگردانها میشوند، میبینم و میخوانم. از هر شاعری حداقل ده شعر میخوانم تا کارشان را برای عضویت در دوره آفتابگردانها داوری کنم. فکر میکنم خیلی از شعرها شبیه هم است و واقعا امتیاز دادن به آنها سخت میشود؛ چون باید به تمام آنها امتیاز مساوی بدهم.
شاعران جوان شعرشان را زود عرضه میکنند
نجفی ادامه داد: البته بعد از آن درگیر کارهای دیگر میشوم و کمتر فرصت میشود مسیر شاعری تمام آنها را دنبال کنم. بیشتر با شاعرانی که میخواهند کتاب چاپ کنند و از من نظر میخواهند، ارتباط دارم. یک چیزی که این سالها وجود دارد، شاید به واسطه اینستاگرام و فضای مجازی، میبینم که بعضی شاعران جوان میگویند شعر من را استاد بیابانکی یا استاد مودب دیده و نظر داده است. یک دفعه با ده بیست نفر از این بزرگان ارتباط میگیرند و شعر میفرستند و از آنها نظر میخواهند. این بزرگان هم چون دنبال دردسر نیستند و احتمالا وقتش را هم ندارند، به صورت کلی تعریفی از این شاعران میکنند و سعی میکنند به آنها برای ادامه راه امید بدهند. اینها شاعرانی هستند که به ثبات نرسیدهاند ولی به واسطه همین ارتباطها بازخوردهای خوبی دریافت کردهاند. برای همین حس میکنند که شعرشان خوب است و همین دلیلی شده که در شعر درجا میزنند.
قبلا شاعران تلاش میکردند و کتاب میخواندند و خودشان را مدام ارتقا میدادند ولی شاعران جوان امروز خیلی زود شعرشان را عرضه میکنند. این زود عرضه کردن خیلی وقتها کار دستشان میدهد.
وی افزود: قبلا شاعران تلاش میکردند و کتاب میخواندند و خودشان را مدام ارتقا میدادند ولی شاعران جوان امروز خیلی زود شعرشان را عرضه میکنند. این زود عرضه کردن خیلی وقتها کار دستشان میدهد. خود من هم اگر در هفته در چند تا جلسه شرکت کنم و زمان نداشته باشم که به اندیشههای خودم عمق بدهم و کتاب بخوانم و روی شعرم کار کنم، بعد از مدتی دچار یک رخوتی در شعر میشوم. بنابراین نمیتوانم چیزی از خودم بسازم و هر شعری که میبینم، سعی میکنم یک بازسرایی از آن داشته باشم. یعنی درواقع لقمهای را که دیگران جویدهاند، من یکبار دیگر به ذائقه خودم تغییر میدهم. فکر میکنم یک مشکل کلی در شعر امروز جوان این است که شعرها خیلی به هم شبیه شدهاند. شاید جشنوارهها هم روی یکشکل شدن شعر جوان تأثیر داشته باشد، چون شاعران مدام همدیگر را در جشنوارهها میبینند و شعرشان هم باب سلیقه جشنوارهها است. این است که شعرها شبیه هم شده است.
داوری جشنوارهها سخت شده است، چون شعرها شبیه هم است!
شاعر «بهارخواب» با اشاره به حضور شاعران در انجمنهای ادبی متعدد، ادامه داد: شاعری که هفتهای سه چهار تا جلسه شعر میرود، یعنی وقت زیادی از وقتش را به جلسات اختصاص میدهد. البته جلسه رفتن خوب است و من هم نمیگویم شاعر در جزیره تنهایی خودش باشند، اما باید یک حدی برای خودشان بگذارند. یعنی بگویند به میزان زمانی که برای حضور در جلسات و انجمنها میگذارم، همان زمان را هم برای تربیت نفس و تذهیب و اطلاعات ادبی خودم بگذارم و کتاب بخوانم. منظورم هم فقط کتاب شعر نیست؛ بلکه هر نوع مطالعهای است که به شاعر عمق میدهد. بعضی وقتها حضور در جلسات ادبی وقت تلف کردن است.
از لحاظ تعداد شاعر، خیلی پیشرفت کردهایم ولی شعر خیلی از شاعران مثل هم است. یعنی اینطور نیست که شاعران تشخص داشته باشند و شعرشان متمایز از هم باشد. اگر شعر ده نفر را پیش رو بگذاری، شاید نتوانی تشخیص بدهی که این شعر متعلق به چه کسی است
نجفی با بیان اینکه اینستاگرام و فضای مجازی روی شعر جوان اثرات منفی گذاشته است، گفت: من از سال ۸۱ تا امروز دارم شعرها را رصد میکنم. آن زمان شاعران در وبلاگ بودند و امروز در اینستاگرام هستند. البته آن موقع یک جامعه کوچکتری از شاعران در وبلاگ حضور داشتند، ولی امروز همه شاعران در اینستاگرام هستند و مدام شعرشان را عرضه میکنند. فکر میکنم شعر یک پدیده سهل الوصلتر شده است و افراد خیلی بیشتری احساس میکنند که چیزی برای عرضه دارند. از لحاظ تعداد شاعر، خیلی پیشرفت کردهایم ولی شعر خیلی از شاعران مثل هم است. یعنی اینطور نیست که شاعران تشخص داشته باشند و شعرشان متمایز از هم باشد. اگر شعر ده نفر را پیش رو بگذاری، شاید نتوانی تشخیص بدهی که این شعر متعلق به چه کسی است. در صورتی که قبلا بدون دانستن اسم شاعر، حدس میزدیم که این شعر احتمال برای آقای محمدحسین نعمتی یا آقای محمدمهدی سیار یا محمدسعید میرزایی است. شاعران در شعرشان حضور داشتند ولی امروزه در شرایطی که من هر سال با پنجاه شصت تا شاعر جدید ارتباط پیدا میکنم، خیلی از آنها شعرشان شبیه هم است. حتی وقتی برای داوری یک جشنواره دعوتم میکنند و آثار را میبینم، حس میکنم همه شعرها مثل همدیگر است و انگار یک نفر آنها را سروده است. این هم مشکلی است که من اخیرا پیدا کردهام.
نباید به توهم شاعر بودن دامن بزنیم
وی در پاسخ به سوالی درباره ناشرانی که در ازای دریافت پول کتاب شاعران جوان را چاپ میکنند، گفت: ناشری که در ازای چاپ شاعر پول میگیرد تا کتابش را چاپ کند، دارد کار خودش را میکند و شاید طبیعی هم باشد که به فکر اقتصاد خودش باشد. ولی فکر میکنم باید یک بزرگتری باشد که به شاعران جوان مشورت بدهد و آنها را در فرایند چاپ کتاب کمک کند. نباید توهم دامنگیر شاعر شود و فکر کند با پول، میتواند شاعر شود. اگر شاعری نیاز به کار و تلاش و تجربه بیشتری دارد، نباید به توهم او دامن بزنیم و بگوییم تو الآن شاعر خوبی هستی و زمانش است که مجموعهشعرت را چاپ کنی. ولی خیلیها دچار این توهم میشوند و با پرداخت ده بیست میلیون پول، کتاب چاپ میکنند. به نظرم کسانی باید در کنار شاعران جوان باشند که به انها در زمینه چاپ کتاب مشورت بدهند.













