خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: در سالهای اخیر، مسائل فرهنگی، به ویژه موضوع حجاب، همواره یکی از محورهای اصلی بحثهای اجتماعی و سیاسی بوده است. برخی منتقدان بارها پرسیدهاند که آیا صرف بودجه و تمرکز دولت بر فرهنگسازی منطقی است یا خیر. واقعیت اما این است که هر کشوری که به توسعه پایدار، عدالت اجتماعی و امنیت اخلاقی و فرهنگی خود اهمیت میدهد، نمیتواند نقش فرهنگ را نادیده بگیرد. فرهنگسازی نه تنها یک سرمایهگذاری بلندمدت است، بلکه زیربنای اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی محسوب میشود. آموزش فرهنگی، نهادینه کردن ارزشها و ایجاد هنجارهای مشترک، پایه هر جامعه توسعهیافته است و نمیتوان بدون آن انتظار اصلاحات واقعی و پایدار را داشت.
طبیعی است که دولت باید ابتدا سراغ بنگاهها و هلدینگهای مالی برود و مشکلات سوءمدیریت و ورشکستگی آنها را حل کند. اصلاحات اقتصادی، شفافیت مدیریتی و مبارزه با فساد ضروری است. اما غفلت از فرهنگ و آموزش عمومی، به ویژه در حوزههایی که با هویت اجتماعی، اخلاق و رفتارهای روزمره مردم پیوند خورده، یک اشتباه راهبردی بزرگ است. تجربه تاریخی و اجتماعی نشان میدهد که اصلاحات اقتصادی بدون فرهنگسازی، بهندرت اثرات ماندگار و پایدار دارند. وقتی فرهنگ جامعه به سمت ارزشها و اصول مشخص هدایت شود، مردم به مسئولیت اجتماعی اهمیت میدهند، همکاری و مشارکت آنان با سیاستهای اقتصادی و مدیریتی افزایش مییابد و فسادهای ریز و درشت نیز کاهش پیدا میکند.
فرهنگسازی، در معنای واقعی، تلاش برای شکل دادن به رفتارها، باورها و نگرشهای اجتماعی است. وقتی دولت منابع مالی را به شکل هدفمند و صحیح صرف فرهنگسازی کند، نهادهای آموزشی، رسانهای و تبلیغاتی تقویت میشوند و پیام ارزشها و هنجارهای اجتماعی در سراسر جامعه گسترش مییابد. این اقدام تنها هزینه کردن برای تبلیغات نیست، بلکه سرمایهگذاری روی پایهایترین مولفه توسعه اجتماعی است: انسانها و رفتارهایشان. بدون آموزش و فرهنگسازی، حتی اصلاحات اقتصادی و مدیریتی نیز محدود، کند و کوتاهمدت باقی خواهد ماند.
یکی از مهمترین دلایل موفقیت برخی کشورها در توسعه، ترکیب همزمان اصلاحات اقتصادی و فرهنگی است. اگر هلدینگها و بنگاهها اصلاح شوند، اما فرهنگ عمومی جامعه تغییر نکند، رانت، سوءمدیریت و بیتوجهی به قوانین همچنان ادامه مییابد و چرخه فساد دوباره فعال میشود. مردم نقش اساسی در تحقق شفافیت، جلوگیری از فساد و نظارت بر عملکرد دولت دارند و این نقش تنها از طریق آموزش فرهنگی و نهادینه شدن ارزشها و هنجارها شکل میگیرد. به بیان سادهتر، اصلاح ساختارها بدون اصلاح رفتارها و باورهای اجتماعی، نیمهکاره و ناکارآمد خواهد بود.
بودجه فرهنگی، به ویژه در حوزه حجاب، زیست اجتماعی و فرهنگی وامثال اینها پیامدهای گستردهای دارد. این اقدام دولت نشاندهنده توجه به تربیت نسل آینده، حفاظت از هویت اجتماعی و استحکام هنجارهای اخلاقی جامعه است. وقتی شهروندان و جوانان آموزش میبینند که هنجارها و ارزشها اهمیت دارند و رفتار مسئولانه ارزشمند است، رفتارهای آنان در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری در فرهنگ، به کاهش مشکلات اقتصادی و اجتماعی آینده کمک میکند، زیرا افراد آموزش دیده نقش فعال و سازندهای در جامعه خواهند داشت و احتمال بروز فساد، بیاعتمادی و رفتارهای مخرب کاهش مییابد.
فرهنگسازی همچنین به ایجاد انسجام اجتماعی و تقویت هویت ملی کمک میکند. جامعهای که درک مشترکی از ارزشها و هنجارها دارد، در برابر بحرانها مقاومتر است و سیاستهای دولت در حوزههای مختلف، از اقتصادی گرفته تا اجتماعی، راحتتر اجرا میشوند. به عبارت دیگر، صرف بودجه برای فرهنگ، در واقع ایجاد زیرساخت لازم برای اجرای هر نوع سیاست کلان و اصلاح ساختاری است. این زیرساخت فرهنگی، هم به تثبیت تغییرات رفتاری و اخلاقی کمک میکند و هم مشارکت و همیاری مردم را در برنامههای توسعه و اصلاحات اقتصادی افزایش میدهد.
تجربه نشان میدهد که فرهنگسازی میتواند نقش واسطهای میان اصلاحات اقتصادی و دستیابی به توسعه پایدار ایفا کند. بدون فرهنگسازی، اصلاحات اقتصادی با مقاومت اجتماعی مواجه میشوند یا اثرگذاری آنها کوتاهمدت است. مردم باید یاد بگیرند که مسئولیتپذیری، رعایت قانون و مشارکت فعال در زندگی اجتماعی، نه یک اجبار صرف، بلکه ارزش و ضرورت زندگی جمعی است. فرهنگسازی دقیقاً این زمینه را فراهم میکند و با ایجاد نگرش مثبت نسبت به اصلاحات، اجرای آنها را ساده و پایدار میسازد.
به همین دلیل، تمرکز دولت بر فرهنگسازی و اختصاص بودجه به این حوزه، اقدامی هوشمندانه، آیندهنگرانه و ضروری است. کمااینکه اصلاح اقتصادی و مدیریتی مهم است. دولت با سرمایهگذاری در آموزش، رسانه و نهادهای فرهنگی، زمینه را برای رشد پایدار اقتصادی، عدالت اجتماعی و رفتار مسئولانه مردم فراهم میکند. این اقدام نه تنها یک اولویت استراتژیک است، بلکه پایهای برای تحقق توسعه واقعی کشور به شمار میآید آن هم در ایرانی با این همه سال قدمت فرهنگی و تاریخی.
در نهایت، بودجه فرهنگی و تمرکز دولت بر فرهنگسازی، به ویژه در حوزه حجاب و خانواده، نه تنها منطقی است، بلکه اقدامی ضروری و آیندهنگرانه است که میتواند تأثیرات گسترده و ماندگاری بر جامعه داشته باشد. هرگونه نادیده گرفتن این واقعیت، اشتباه راهبردی و کوتاهبینی است، زیرا توسعه اجتماعی و اقتصادی بدون پایه فرهنگی، هرگز پایدار نخواهد بود. فرهنگسازی، تنها کلید ایجاد جامعهای مسئول، منسجم و توسعهیافته است که در آن اصلاحات اقتصادی و اجتماعی واقعی، ماندگار و اثرگذار باشند.













