به گزارش خبرنگار مهر، نهصد و بیست و ششمین شب از سلسله شبهای مجلّه بخارا با همکاری مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، که به مناسبت تولد «سیّدفتحالله مجتبائی» به او اختصاص یافته بود، برگزار شد.
در این نشست که با حضور کاظم موسوی بجنوردی، ژاله آموزگار، علیاشرف صادقی، اصغر دادبه، علی بلوکباشی، سیّدعلی آلداود، میترا حسنی، غلامعلی حداد عادل و… برگزار شد، ابتدا کاظم موسوی بجنوردی به خوشامدگویی و سخنرانی پرداخت؛ و از همکاری ۴۰ ساله با مجتبایی گفت: گذشته از اهمیت چشمگیر مقالات تحقیقی استاد و آنچه در این مدت طولانی از نظر گذراندند و ویرایش و اصلاح و تکمیل کردند، به جرأت میتوان گفت که پروردگان محضر علمی او نیز که اینک غالباً خود در شمار استادان و پژوهشگران نامدار هستند، اهمیت و جایگاهی خاص دارند.
وی افزود: کارنامه علمی استاد تا اندازهای حاکی از شخصیت جامع ایشان هست و اهل تحقیق ملاحظه کردهاند که استاد در هر موضوع و مجالی مثال و نمونه اعلای دقت نظر و احاطهاند. با اطمینان کامل میتوان گفت که در وجود گرانقدر او فرهنگ و تمدن ایران و زبان فارسی با همه شکوه و عظمت و معنویت جلوه کرده است. همه آثار ایشان نشان میدهد که چگونه این فرزند دانشمند و پژوهنده این آب و خاک فرهنگ ایران را در نهایت ضبط و اتقان تتبع و تحقیق کرده و به بهترین صورت عرضه داشته است. ایراندوستی دکتر مجتبایی پشتوانهای استوار در عمری تحقیق و مطالعه دارد و حاصل بیش از هفتاد هشتاد سال به سر بردن با کتابها و نسخهها و مقالهها و اسناد و مدارک بسیار به چند زبان است.
بجنوردی ادامه داد: او کوشیده است در همه عمر فرهنگ ایرانی را به درستی بشناسد و به درستی عرضه کند و خود او بهترین دستاورد درخشان همین فرهنگ است. پژوهشهای بدیع او به گستره نفوذ فرهنگ ایرانی و زبان فارسی است، از هند تا شهر زیبای افلاطون و از شاهنامه حکیم توس تا حافظ و سعدی و مولانا.

او هنوز میآموزد و میآموزاند
سخنران بعدی ژاله آموزگار بود، او با ذکر مراتب علمی مجتبایی سخنش را آغاز کرد و سپس به حسن خلق او پرداخت و این استاد را از سردمداران قافله فرهنگ ایران دانست و گفت: در جلسه دیروز فرهنگستان، ایشان از نسیان و پیری شکایت کرد، که من این را قبول ندارم. پیر کسی است که از آموختن باز ایستد، ایشان هنوز میآموزند و میآموزانند، پیری از دست دادن قدرت تشخیص و تمیز است، و این هر دو از استاد مجتبایی به دور است.
او در بخش دیگری از سخنانش مجتبایی را اینطور توصیف کرد: او هم ادبیات کلاسیک را بهخوبی میشناسد و در آن تحصیل کرده است و هم با شاعران نوپرداز مأنوس بوده است. هم با موسیقی ارتباطی عمیق برقرار میکند، گهگاه ویولون مینوازد، به آواز استاد بنان گوش میسپارد، با شاملو یکه به دو میکند و شعر «آرش کمانگیر» سیاوش کسرایی را به عنوان یک شاهکار ادبی میستاید، از عرفان و پیچیدگیهای آن سخن میگوید و در همان حال، از تاریخ و فلسفهه ادیان در حد یک متخصص تراز اول سخن به میان میآورد...
استاد ذوالفنون
علی اشرف صادقی سخنران بعدی بود، که از خاطرات چندین سال همکاری با مجتبایی گفت و او را استادِ ذوالفنون نامید، چرا که در رشته های متعددی صاحب نظر است. او در ادامه با ذکر خاطره ای از پرسش و شعرخوانی استاد بدیع الزمان فروزانفر به همکاری خود با مجتبایی در تصحیح لغت فرس اسدی اشاره کرد.
در ادامه اصغر دادبه پشت میکروفن قرار گرفت و گفت: این همه از استاد سخن گفتهایم و هنوز سخن باقی است! دادبه با خواندن این غزل سعدی: «ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی» این غزل را وصف خوبی از مجتبایی دانست. او در ادامه با مثال زدن جایگاه ارسطو و تاکید او به دوستی، این امر را که در فرهنگ ایران هم هست دارای اهمیت زیادی دانست و گفت: دوستی یک امر تجملی نیست، و ارسطو آن را از ضروریات زندگی میداند، جایی که دوستی باشد عدالت هم هست. و من شاهدم که فتح الله مجتبایی از راه دوستی با جوانان و میانسالان کارهای بزرگ فرهنگی را پیش میبرد.
خواندن پیام محمدعلی موحد
در ادامه علی دهباشی پیام محمدعلی موحد را برای حاضران قرائت کرد. در این پیام آمده است:
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت. آفرین میخوانیم بر هوشیاری مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و حبذّا میزنیم بر همت کاظم موسوی بجنوردی که این فرصت را برای ما فراهم آورده است.
امثال مجتبایی نعمتهای خدایی هستند و بر هر نعمتی شکری واجب. پس میستاییم و سپاس میداریم و شکر میگذاریم موهبت دوستی با مجتبایی را این نمونه عز و تمکین و وقار را که منتدار حضور او هستیم، و تبریک میگوییم نودوهشتمین سال زندگی او را، و دعا میکنیم برای سعادت و دوام عمر با برکت او.
واجب آید چون که آمد نامِ او
شرح کردن رمزی انعامِ او
گمان میکنم همه ما که در این مجلس گرد آمدهایم این تجربه را داشتهایم که در گشت کوه و صحرا تلؤلؤ آبی را دیده و به سوی آن کشانده شده باشیم. نزدیکتر میروی، چشمهای میبینی که از دل سنگ بیرون میزند. لقای آب مسحورت میکند. چندان صاف و روشن و پاک و زلال، ولی کمتر کسی میاندیشد که این جویبار خُرد چه سفر دور و درازی داشته و چگونه دل این صخره صمّا را شکافته، ذره ذره آن گرانبارِ درون سنگ و خاک دامنکشان راه جسته و به اینجا رسیده است. چگونه و به چه افسون از هزاران صافی گذشته و هزاران بار سر بر سنگ کوفته و پالوده شده تا چنین کریمانه و بیدریغ، خوش و خرّم سینه در برابر خورشید برهنه میکند و سر بر پای ما میساید.
و شگفتا که چشمهسار این مسافر غریب تا کنون حکایت دل با کس نگفته و راز اعحازی را که از استاد ازل آموخته هرگز فاش نکرده است!
و مجتبایی را میبینیم در میان ما نشسته با آن ادب و تمکین و آن کمالات و آن پختگی و آراستگی که خیره میکند چشمان ما را، اما کمتر متوجه این معنی هستیم که این گنج شاهوار چگونه و از کجا فراهم آمده است. مجتبایی کیست؟
این کیست چنین خوانِ کرم بازگشاده
خندان جهتِ دعوتِ اصحب رسیده
یک دسته کلید است به زیر بغلِ عشق
از بهر گشاییدنِ ابواب رسیده
کیست این سالک طریق معرفت که هرگز دست از طلب برنمیدارد؟ از کجا شروع کرده و چه مراحلی را پیموده، به قول مولانا چه لگدها از ستوران روزگار خورده! چند و چند سوده شده و فرسوده شده تا چنین پالوده گشته است، که به تعبیر سعدی آنچه میگوید و مینویسد:
به پرویزنِ معرفت بیخته
به شهدِ ظرافت برآمیخته
آن دخل را که با گشادهدستی و رایگان پاکبازانه در دامن ما میریزد، به چه حیلت، و به چه قیمت اندوخته است.
چند قبا بر قدِ دل دوختم
چند چراغِ خرد افروختم
پیرِ فلک را که قراریش نیست
گردش بس بلعجب آموختم
گنج کرم آمد مهمانِ من
وامِ فقیران ز کرم توختم
حاصل از این سه سخنم بیش نیست
خام بدم پخته شدم سوختم
بر مَثَلِ شمع منِ پاکباز
ریختم آن دخل که اندوختم
قرائت پیام وزیر فرهنگ و ارشاد
سپس نیکنام حسینی پیام سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد را برای حاضران خواند:
بسمهتعالی
استاد فرهیخته، جناب آقای دکتر سیدفتحالله مجتبائی
نام شما در سپهر فرهنگ و اندیشه ایران، نشانی از ژرفنگری، پشتکار علمی و وقاری است که نسلهای متعدد اهل تحقیق از آن بهرهمند شدهاند. دههها تلاش پیوسته شما در حوزههای ایرانشناسی، ادیان و زبانهای باستان، نهتنها سرمایهای ماندگار برای جامعه علمی کشور آفریده، بلکه مسیر پژوهشگران جوان را روشنتر کرده است.
این تقدیر، ادای دینی است کوچک در برابر خدمات سترگی که با دقت، صداقت و وسواس علمی به فرهنگ ایران عزیز عرضه کردهاید. گستره و تاثیرات گفتهها و نگاشتههای شما یادآور این حقیقت است که مردان فرهنگ، مرز تاریخ و جغرافیا ندارند و اثرشان فراتر از زمان و مکان جاری میشود.
ضمن ارج نهادن به سالیان پربرکت تلاشهای جنابعالی، از خداوند متعال توفیقات شما را در خدمت به فرهنگ و هویت ایرانی خواستارم تا نسل امروز و فردا، همچنان از دانش، منش و نگاه بلندتان بهرهمند بمانند.
پخش فیلم استاد ذوالفنون
در ادامه این نشست فیلم مستند «استاد ذوالفنون» ساخته سهامالدّین بورقانی به نمایش درآمد که گفتگو و صحبتهای مجتبایی بود، در بخشی از اسن فیلم او میگوید: غصه زبان فارسی را نخورید… کسی سعدی را کاری نمیتواند بکند، حافظ را نمیتواند کاری بکند. این زبان شاهنامه دارد، هزار سال سابقه دارد، این همه شاهکار دارد… لزومی ندارد دشمنی با آن، این رسوماتی است که حزب توده ملعون در ایران به جا گذاشت.

سپس سید علی آل داوود در باره کتاب «گزیده اسناد دیوانی عهد قاجار» اثر میراحمد مجتبائی تفرشی (پدر فتح الله مجتبایی) به سخنرانی پرداخت و گفت: حدود هفت سال پیش، استاد گرامی آقای دکتر فتحالله مجتبایی که از ۳۸ سال پیش تاکنون افتخار همکاری با ایشان را در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دارم دفتری را در قطع رحلی به نگارنده ارائه داده و سپردند، این دفتر حاوی اسنادی گردآورده پدرشان بود که در شمار مستوفیان و دبیران دورۀ اخیر قاجار عصر مظفرالدینشاه بودند. پدر استاد موسوم به میراحمد مجتبائی تفرشی دبیری عارفمنش و باسواد بود با خطی خوش و سالهای متمادی در دستگاه حکومت علینقیمیرزا رکنالدوله برادرزاده ناصرالدینشاه به خدمات دیوانی اشتغال داشته است.
وی افزود: این اسناد همگی مربوط به یک دوره از حکومت علینقیمیرزا در سالهای قبل از مشروطه در خراسان بوده و اصل آنها به مراجع حکومتی در تهران و سایر نقاط ارسال شده و نویسنده محض اطلاع خود و شاید ثبت در تاریخ، رونوشتی از آنها را در دفتری برای خود ثبت کرده است. سپس مقرر گردید این اسناد که به رغم اختصار از اهمیتی وافر برخوردار است با مقدمه استاد و پژوهشی پیرامون رکنالدولهها به قلم نگارنده آماده شده و انتشار یابد. متن اسناد که به خط شکسته نستعلیق زیبا در دفتری کتابت شده همان اوقات در انتشارات رایزن حروفنگاری شده و دشواریهای آن برطرف گردید. اما نگارش مقدمه ایشان سالیان چند به درازا کشید به گونهای که درین فاصله نشر رایزن به تعطیلی کشانده شد و اوراق تایپشده مذکور در میان اسناد و اوراق دیگر از میان رفت. اینک که مقدمه استاد مجتبائی به دستم رسید دیگربار کار از نو آغاز شد و اثر فعلی به صورتی که ملاحظه میشود همراه با گزارش بالنسبه مفصلی در احوال رکنالدوله علینقیمیرزا و پدرش محمدتقیمیرزا رکنالدوله برادر ناصرالدینشاه فراهم آمد. بدینگونه بخشی از اسناد دیوانی دوره قاجار پس از مقدمه استاد مجتبائی به علاقهمندان اینگونه مباحث اهداء میشود.

آخرین سخنران این جلسه نیز میترا حسنی بود که گزارشی از جلد دوم «گفتارهایی در تاریخ و فرهنگ» که در این مراسم رونمایی میشدند ارائه داد.
در پایان جلسه نیز مجتبایی پشت میکروفن قرار گرفت و ضمن سخنانی چند تشکر از حاضران، کیک تولد ۹۸ سالگی خود را برید. این جلسه با رونمایی دو کتاب «گزیده اسناد دیوانی عهد قاجار» و جلد دوم «گفتارهایی در تاریخ و فرهنگ»، و اهدای کتاب نفیس آثار بهزاد از طرف فرزندان مرحوم زهرایی و هدیه ای از طرف وزیر ارشاد به پایان رسید.













