تراژدی انتخاب شهردار در کلانشهر اهواز، دیگر از مرز یک خبر روتین شهری عبور کرده و به یک امر خنده دار مدیریتی بدل شده است. جلسهی اخیر شورای شهر که قرار بود نقطه پایانی بر بلاتکلیفی مدیریت شهری باشد، بار دیگر به دلیل عدم حدنصاب یا بهتر بگوییم «عدم توافق پنهان»، برگزار نشد. اما آنچه این رویداد تکراری را دردناکتر میکند، اظهارات ضدونقیضی است که نشان میدهد دیوارهای تالار شورای شهر اهواز نه از جنس شیشه و شفافیت، بلکه از جنس بتن و ابهام است.
هنوز ساعتی از سخنان مطیعی، رئیس شورای شهر که با اطمینان در جلسه رسمی شورا گفت: «ما با هم توافق کردیم، تفاهم داریم و مشکلی وجود ندارد» نگذشته بود ؛ که «سنواتی»، دیگر عضو شورا در گفتوگو با خبرآنلاین آب پاکی را روی دست همه ریخت و با صراحت عنوان کرد که «هیچ توافقی وجود نداشته و ندارد». این فاصله زمانی اندک بین ادعای «همگرایی کامل» و افشای «واگرایی مطلق»، تنها یک پیام برای شهروندان اهوازی دارد: در این پارلمان ۱۳ نفره، صداقت قربانیِ اولِ بازیهای سیاسی است.
سوال بنیادین اینجاست: پای چه شخص یا اشخاصی در پشت پرده در میان است که اجازه همگرایی به منتخبان مردم را نمیدهند؟
رفتار اعضای شورا به گونهای است که گویی این ۱۳ نفر، بازیگرانِ صحنهای هستند که کارگردانش در جایی خارج از شورا نشسته است. گویی این افراد از خود هیچگونه اراده مستقلی ندارند و برای هر تصمیم کوچک و بزرگی – حتی حضور در جلسه – میبایست از «پدرخواندههای سیاسی» یا جریانات ذینفوذ کسب تکلیف کنند.
این چه قرائتی از «تکلیف» است که خروجی آن با بدیهیترین منافع مردم در تضاد است؟
در هندسه، دو خط موازی که هدفی مشترک دارند، همواره در کنار هم پیش میروند و هیچگاه یکدیگر را قطع نمیکنند. اما در شورای شهر اهواز، ۱۳ خط وجود دارد که علیالظاهر باید به سمت یک هدف (توسعه شهر) موازی باشند، اما در عمل چنان در هم گره خوردهاند و یکدیگر را قطع میکنند که حاصلش جز اصطکاک و توقف نیست. حتی اگر تفاوت دیدگاه و گرایش سیاسی را بپذیریم، خروجی این برخوردها باید «جرقه پیشرفت» باشد نه «آتشسوزی فرصتها».
متاسفانه فضای شورا چنان دوقطبی شده که اعضا به صورت سنتی به «طرفداران امینی» و «مخالفان امینی» تقسیم شدهاند. این برچسبزنیها و یارکشیها، هویت مستقل اعضا را بلعیده است. اما حالا که موضوع شهردار پیشین مطرح نیست، باید پرسید دلیل اختلاف بر سر گزینههای جدید چیست؟ آیا دعوا بر سر شایستگیهاست یا سهمخواهیهای جدید؟
در این میان، سکوت و انفعال نهادهای بالادستی و نظارتی، نمکی است بر زخم مردم اهواز. استانداری خوزستان و فرمانداری اهواز، گویی به جای ایفای نقش حاکمیتی و فصلالخطاب بودن، بلیت جایگاه VIP تهیه کرده و نظارهگر این تئاتر تلخ هستند. آقای استاندار! آقای فرماندار! هزینه تمام این تعللها، لغو جلسات و بیتصمیمیها را شهروندان اهوازی به صورت روزانه و از جیب خود پرداخت میکنند، بی آنکه خود متوجه باشند. هر روز که شهر بدون شهردار یا با مدیریت متزلزل اداره میشود، پروژهها گرانتر، خدمات بیکیفیتتر و امید مردم کمرنگتر میشود.
جناب آقای استاندار، قرار است تا کی سرانجامِ یک کلانشهر و ۱۳ عضو شورا که در گرفتن بدیهیترین تصمیم ناتوان هستند، به این منوال بگذرد؟ آیا استراتژی مدیریت ارشد استان این است که تا پایان دوره شورای ششم صبر کند تا عمر این شورا تمام شود؟ قاعدتاً تاکنون که اینگونه بوده است. چند ماه دیگر نیز میگذرد، این اعضا میروند و دیگری میآید؛ اما هزینههای تحمیل شده بر زیرساختهای فرسوده اهواز و روانِ خسته مردم از جیب مسئولان نمیرود.
آقایان مسئول! فراموش نکنید که حوادث تلخی همچون خودسوزی آن جوان اهوازی، تنها یک حادثه فردی نبود؛ بلکه فوران ناامیدی ناشی از همین تعللها، بیکاریها و «بیخیال بازیهای» مدیریتی است. وقتی سیستم مدیریت شهری فشل باشد، دومینووار بر اقتصاد و معیشت شهروندان اثر میگذارد. ۱۳ بچه چغر و بداخلاق را هم که در یک اتاق بگذارید، سرانجام بعد از یکی دو روز بر سر یک بازی مشترک به نتیجه میرسند؛ اما چگونه است که ۱۳ نخبهی سیاسی پس از گذشت بیش از ۳ سال هنوز اندر خم یک کوچهاند؟
پیشنهاد میکنیم اعضای شورا جلسات شبانه، محفلی و تیمی خود را به صورت علنی برگزار کنند. بگذارید مردم ببینند چه موضوعاتی محل اختلاف است. آیا دعوا بر سر منافع شهر، اولویتبندی پروژههای عمرانی و رفع آبگرفتگیهاست؟ یا اختلاف بر سر این است که پیمانکارِ محبوبِ کدام عضو، کدام پروژه را بگیرد و مدیرِ سفارششدهی کدام جریان، بر کدام صندلی تکیه بزند؟
راسخ بودن اعضای شورا در مواضع اشتباهشان و وفاداری بیهوده به جریانات پشت پرده، انسان را به یاد فداییان «حسن صباح» میاندازد. آنهایی که حاضر بودند تا پای جان به دستورات رهبر الموت وفادار بمانند، بی آنکه بپرسند چرا.
اما این حسن صباح کجا و آن حسن صباح کجا؟ آنجا حداقل ادعای مبارزه بود، اینجا ادعای خدمت است و در عملِ پشت به وقت و سرمایه مردم. امروز چه کسی نقش حسن صباح را برای برخی اعضای شورا بازی میکند که فرمانهایش بر مطالبات به حق مردم اهواز ارجحیت دارد؟
شفافیت، گمشدهی اصلی شورای ششم است. اگر پای منافع مردم در میان است، چرا از افشای دلایل اختلاف میهراسید؟ اگر هم پای منافع شخصی و گروهی در میان است که وای بر ما و وای بر شهری که امانتدارانش چنین باشند. زمان به سرعت در حال گذر است و تاریخِ مدیریت شهری اهواز، این دوره را نه با شعارهای رنگارنگ انتخاباتی، بلکه با تعداد جلسات لغو شده و فرصتهای سوخته به یاد خواهد آورد.
تا دیر نشده، برای یکبار هم شده کلاه خود را قاضی کنید و «کسب تکلیف» از مردم را جایگزین «کسب تکلیف» از پدرخواندهها نمایید.
23













