چهبسا بسیاری از دلنگرانیها و ناآرامیهای ما از ندانستن این نکته بیاید. اما این نکته چیست؟ او در توییت خود نگاشته: «ما غمگینیم، حرف منفی میزنیم!؟ یا حرف منفی میزنیم، غمگینیم؟... تحقیقات تراپی اکت میگوید دومی درست است! در پس تیرهبختیهای ما «زبان» نهفته است.» نکته، بسیار حیاتی و مهم است. بیشتر مردم تصور میکنند چون حالشان خوب نیست یا شرایط محیطی و اجتماعی خوب نیست، پس حق دارند که کلامهای مربوط و ناشکری و... بر زبان بیاورند.
تا اینجای قضیه شاید بهنظرشان اشکالی نداشته باشد، اما نکته اینجاست که اگر بدانند این کار روی ناخودآگاه و روانشان و در نتیجه روی رفتارهای بیرونیشان چه نتیجهای میگذارد، شاید نظرشان برای همیشه تغییر کند. مثل معروفی هست که میگوید هرچه وارد مغز شود از عضله بیرون میزند. ماجرای زبان و کلام نیز چنین است؛ هر کلمه و عبارت و صحبتی که میکنیم، اثری و معنایی و مفهومی و منظوری برای ما دارد که وارد مغزمان و ناخودآگاهمان میشود. چه بخواهیم و چه نخواهیم از عضلهها بیرون میزند و تبدیل به رفتارهای فیزیکال و بیرونی و اجتماعی ما میشود. این، یک قانون تخطیناپذیر روانی است؛ پس اگر کلمههای منفی و غمگینانه و افسردهحال و... بر زبان برانیم، کمکم حالمان به این وضع درمیآید. پس یگانه راه کنترل حال بدی که داریم و افسردگی و... میتواند کنترل زبان و نوع و کیفیت کلمات و گفتهها باشد.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی، از عرفای معاصر، در اینباره نکتههای جالبی مطرح میکند: «بنده یک وقت به ذهنم آمده بود که نکند زبان مقدر باشد؛ یعنی اگر گفتی خوب است، خوب میشود و اگر گفتی بد است، بد میشود.» این، در واقع ارجاع دارد به همان قانون تخطیناپذیر روانی؛ هرچه از مغز و ناخودآگاه وارد شود، از عضلهها بیرون خواهد زد.
حاجاسماعیل دولابی در جایی دیگر میگوید: «خلاصه خوب حواستان را جمع کنید! هر چه اطراف شما جمع میشود، مالک آن هستید. مملوک چیزی نیستید. آزاد و مختارید. این اختیار و عزت را از دست ندهید. اگر چهار مرتبه بگویی بیچارهام و عادت کنی، اوضاع خیلی بیریخت میشود. کسی که قوی بوده کمکم میبینی ضعیف شده است. اینطور گفتن خیلی مدخلیت دارد. همیشه بگویید: الحمدلله، شکرخدا بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی. اگر پکر هستی دومرتبه با دلت بگو: الحمدلله، آنوقت غمت را از بین میبرد و قوهات زیاد میشود.»













