به گزارش خبرآنلاین حسین سلاح ورزی در اعتماد نوشت: این پیام، چه بخواهیم چه نه، برای اقتصادی که از التهاب اجتماعی میترسد، پیام مهمی است. اینجا دولت آگاهانه تصمیم گرفته هزینه سیاسی ندهد و همزمان هزینه اقتصادی را به همه تحمیل نکند.
اما داستان دقیقا از جایی شروع میشود که مصرف از «معمول» عبور میکند. نرخ 5هزار تومانی برای مصرف خارج از سهمیه یا استفاده از کارت جایگاه، در واقع خطکشی جدیدی است بین مصرف ضروری و مصرف بیقید. این همان جایی است که تصمیم، رنگ اقتصادیتری به خود میگیرد.
دولت میگوید: تا اینجا یارانه با توست، از اینجا به بعد، انتخاب خودت است و هزینهاش هم با خودت. این منطق، در اقتصاد اسم دارد: قیمتگذاری حاشیهای. یعنی فشار را روی واحد آخر مصرف بگذاری، نه روی کل مصرف. نتیجهاش معمولا نه انفجار قیمت است و نه فروپاشی رفاه، بلکه تغییر تدریجی رفتار.
کسی که واقعا نیاز دارد، در سهمیه میماند؛ کسی که بیشمصرف است، ناچار میشود فکر کند، برنامه بریزد، یا هزینه واقعیتری بپردازد. این، اگر درست اجرا شود، یکی از کمهزینهترین روشهای کنترل مصرف در اقتصاد انرژی است.
یک اثر مثبت مهم این تصمیم، که کمتر به آن توجه میشود، بازگرداندن «نظم» به کارت سوخت است. کارت جایگاه سالها از ابزار اضطراری تبدیل شده بود به مسیر راحت و بیهزینه. نتیجهاش چه شد؟ دادههای مصرف مخدوش، رانتهای خرد، و بیمسوولیتی سیستماتیک. حالا کارت جایگاه گران شده؛ نه برای تنبیه مردم، بلکه برای اینکه بگوید نظم هزینه دارد و بینظمی گرانتر.
اقتصادی که داده دقیق نداشته باشد، محکوم به سیاستگذاری کور است و این تصمیم، بالقوه میتواند داده را احیا کند. از زاویه بودجهای هم، این تصمیم کاملا بیاثر نیست. حتی اگر دولت رسما قیمت بنزین را افزایش نداده باشد، نرخ 5 هزار تومانی یک منبع درآمد جدید ایجاد میکند؛ نه از جیب مصرفکننده معمولی، بلکه از مصرف اضافه.
اینجا نقطهای است که اگر دولت بالغ رفتار کند، میتواند اعتماد بسازد. اگر این منابع صرف حملونقل عمومی، بهبود زیرساخت یا کاهش فشار انرژی در بخش تولید شود، اثر خالص اقتصادی تصمیم میتواند مثبت باشد. اگر نه، این فرصت هم مثل خیلی فرصتهای دیگر میسوزد.
در سطح کلانتر، این مصوبه یک پیام مهم دارد: بنزین ارزانِ بیقید، دیگر قابل دوام نیست، اما اصلاحش هم قرار نیست با شوک و اجبار باشد. این شاید مهمترین تفاوت این تصمیم با تجربههای تلخ گذشته است. دولت اینبار اول سراغ رفتار رفته، نه عدد. اول میخواهد مصرف را مهار کند، بعد شاید به سراغ اصلاحات بزرگتر برود. این مسیر اگر ادامهدار، شفاف و قابل پیشبینی باشد، میتواند زمینه گفتوگوی صادقانهتری درباره یارانه انرژی باز کند.
البته نباید خودمان را فریب بدهیم. این تصمیم، بهتنهایی نه معجزه میکند و نه بحران انرژی را حل.
همهچیز به اجرا برمیگردد: سرعت صدور کارت، نظارت جایگاهها، جلوگیری از بازار کارت اجارهای، و مهمتر از همه، صداقت دولت در گزارش نتایج. اگر اینها نباشد، همین تصمیم منصفانه هم میتواند به نارضایتی تبدیل شود.
خلاصه سادهاش این است: این مصوبه نه تصمیمی شجاعانه به معنای کلاسیک است و نه عقبنشینی. یک گام میانی است؛ تلاشی برای وارد کردن عقلانیت اقتصادی به یکی از احساسیترین حوزههای سیاستگذاری در ایران.
اگر درست دیده و درست اجرا شود، میتواند نشان دهد اصلاح، الزاما با شوک و تنش آغاز نمیشود؛ گاهی با یک خطکشی آرام، اما حسابشده شروع میشود.
17302













