خبرگزاری مهر؛ یادداشت مهمان - ناصر کنعانی چافی: غرب آسیا منطقه پیچیدهای است، سرزمینِ تولد، رشد، بالندگی و جهانی شدن تمدنهای بزرگی است، حوزه فرهنگ و علم و ادب و تاریخ است، حوزه بعثت انبیا و نزول کتب و ادیان سماوی است. غرب آسیا همچنین حوزه ورود و هجوم و استیلا و نهایتاً افول قدرتهای سلطه جو و استعمارگری است که زمانی گمان میکردند نقشه ژئوپلیتیکی جهان را هرگونه که بخواهند، با سرانگشتان قدرت خود خطکشی و ترسیم میکنند.
ایران در غرب آسیا، تاریخی درخشان و پر افتخار دارد. تمدن ایران هزاران سال است که بر تارک این منطقه میدرخشد. ایران نگین درخشان غرب آسیا با هزاران سال زایش و رویش و بالندگی فرهنگی، علمی، ادبی، دینی، تاریخی و تمدنی است.
رژیم اسرائیل مولود ناپاک تمدن غرب در منطقه غرب آسیا است که کمتر از هشت دهه قبل با نقش آفرینی روباه پیر در این منطقه نصب شد. چنین رژیم بیریشه ای بدون هیچگونه زیرساخت و بنیان فرهنگی، تاریخی و تمدنی و صرفاً مبتنی بر توان استیجاری نظامی و امنیتی و تکنولوژیکی، هرگز ظرفیت پایداری و بقا را در منطقه غرب آسیا نخواهد داشت. لذا آن دسته از رهبران و صاحبنظران صهیونیستی و یهودی که بهرهای از هوش و آیندهنگری و عاقبت اندیشی بردهاند، به صراحت نگرانی خود را از روند افول و سقوط اسرائیل اظهار میکنند.
دولتِ حدوداً ۲۵۰ ساله آمریکا، آنقدر تجربه تاریخی ندارد که معادله قدرت و رمز و راز حیات و بقا در غرب آسیا را بدرستی فهم و ادراک کند. رهبران آمریکا بدون درس گرفتن از افولِ نفوذ و استیلای استعمارگران قدیمی چون انگلیس، ایتالیا، پرتغال و فرانسه میخواهند پا جای پای استعمارگران قدیم گذاشته و خود را بعنوان قدرت مسلط بر منطقه تحمیل و تثبیت کنند. آنان دیر آمدهاند و زود هم میخواهند به مطلوب خویش برسند.
آمریکا قدرت نظامی و اقتصادی عظیمی است که از ظرفیتها و مؤلفههای عظمت فرهنگی، تمدنی و تاریخی تهی است. رهبران و دولتهای پی در پی آن لااقل در طول دهههای پس از جنگ دوم جهانی به جای تعامل توأم با احترام و همکاری با ملتهای تاریخی و تمدنساز این منطقه، راه استیلا و سلطه را به سبک استعمارگران شکست خورده قدیمی طی میکنند. حکومتهای آمریکا یکی پس از دیگری ساده لوحانه سعی در بزرگ کردن رژیمی بیریشه در غرب آسیا دارند که از تاریخ، تمدن، فرهنگ، سرزمین و حتی ملت بیبهره است و تأسیس تصنعی خود را مدیون استعمارگران قدیم و شکست خورده است. آمریکا میخواهد بنیان استیلای خود بر غرب آسیا را بر آب بنا نهد. همین تفکر و رویکرد غلط باعث شد آمریکا در چند دهه اخیر، همه وزن و اعتبار سیاسی و اقتصادی و نظامی و جاسوسی خود را سخاوتمندانه در سبد ظرفیت بسیار کوچک رژیم اسرائیل قرار دهد.
جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر علیه ایران که رئیسجمهور آمریکا آن را محصول طراحی و اشراف و هدایت واشنگتن توصیف کرده و مآلا نیز ارتش آمریکا رأسا و رسماً به آن ورود کرده بود، از قماش همین قمارهای قماربازان آمریکا است. آمریکا و اسرائیل جنگی را کلید زدند که مجبور شدند پس از چند روز پایان آن را از ایران تمنا کنند و ایران نیز به سبک خود و مبتنی بر محاسبات راهبردی خود آن را پایان داد. اینک آنها در رسانههای خود سعی دارند شکست را پیروزی جلوه دهند و از تضعیف قدرت ایران و متحدان آن سخن بگویند.
هیچ عقل سلیمی که اندک تجربهای در ساحت سیاسی، راهبردی و نظامی دارد، روایت پیروزی آمریکا و اسرائیل و تضعیف ایران در جنگ اخیر را تصدیق نمیکند. آنها دچار سرگردانی راهبردی شدهاند، در رسانهها از پیروزی خود میگویند و در اتاقهای فکرشان بدنبال راهکارهای دیگر -اگر راهکاری داشته باشند- برای پیروزی و جبران شکستهای خود میگردند. ایران از جنگ دوازده روزه علاوه بر پیروزی، با کولهباری از تجربه راهبردی خارج شد و آمریکا و اسرائیل نیز با کولهباری از شکست و هزینههای سنگین مادی و معنوی!
سه کشور اروپایی با توسل به "اسنپبک" و آمریکا و رژیم صهیونیستی با حمله نظامی به ایران، آنچه را که سالها همانند «شمشیر داموکلس» بر سر ایران گرفته بودند، از دست دادهاند، بدون آنکه نتیجه مورد انتظار خود را بدست آورند. آنها از ایرانِ ضعیف شده سخن میگویند، در حالیکه اکنون دچار سرگردانی راهبردی در مقابل ایران هستند. قدرت مانور ایران اینک به مراتب بیشتر از آمریکا و رژیم صهیونیستی و شرکای اروپایی آنهاست.
جمهوری اسلامی ایران پشتوانه بیش از ۱۴۴۰ سال تمدن اسلامی و هزاران سال تمدن ایرانی و ۴۷ سال حکومتداری در پیچیدهترین و سختترین شرایط منطقهای و بینالمللی را به همراه دارد. ایران تجربه تحمیل شکست نظامی و فرهنگی (شکست سخت و نرم) بر قدرتهای بزرگ جهانی در ادوار مختلف تاریخی را با خود دارد. در اشتباه محض بسر میبرد هر آنکس که انعطاف ایران در پیچ و خم تحولات منطقهای و جهانی را به معنای پذیرش انحنا و رکوع ارزیابی کند.
برخی مقامات و رهبران منطقه ما در غرب آسیا، آمریکا را متحد خود میدانند! آنهایی که در منطقه فکر میکنند با تکیه بر آمریکا میتوانند حکومت و عزت و امنیت خود را تأمین و تضمین کنند، اشتباه میکنند. آمریکا متحد حقیقی هیچ کشوری در منطقه و جهان نیست، تنها متحد حقیقی آمریکا، رژیم جعلی اسرائیل است. آمریکا شریک و متحد نمیخواهد، بلکه مطیع و فرمانبر و منبع ثروت برای منفعت واشنگتن میخواهد، در غیر اینصورت از روی شرکای خود به آسانی عبور خواهد کرد.
آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان آنان به اشتباه محور مقاومت را با ظرفیت نظامی آن اندازهگیری میکنند، در حالیکه محور مقاومت بویژه در دو سال اخیر، فراتر از توان نظامی، در حوزه ایمان، فکر و فرهنگ و جغرافیای مردمی گسترش و عمق بیشتری پیدا کرده و توان و قدرت نظامی آن نیز محل تشکیک نیست، گرچه ممکن است در کم و کیف و زمان بکارگیری آن محاسباتی داشته باشد.
قدرت راهبری و راهبردی و نقش کلیدی ایران در منطقه غرب آسیا و در محور مقاومت با مهمل گویی های مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی و تحلیلهای سبک برخی طرفهای اروپایی اندازه گیری نمیشود. ایران قدرتی غیرقابل انکار و اغماض است که ریشه در عمق تاریخ، فرهنگ و دین و تمدن در تمام غرب آسیا و نیز از مرزهای اروپا در سواحل مدیترانه و شمال آفریقا تا منتهی الیه شبه قاره و از منطقه خلیج فارس تا ماورای آسیای مرکزی و قفقاز و ریشه در باورها و ایمان ملتهای منطقه دارد.
*سخنگوی سابق وزارت امور خارجه













