آنها که تورم را دامن زدند و برایش مرثیه هم ساختند!

مشرق نیوز سه شنبه 25 آذر 1404 - 08:06
متهمان و بانیان تورم در برخی محافل سیاسی و رسانه‌ای، اکنون که پیامد مشورت‌های گمراه‌کننده‌شان به گرانی بی‌ضابطه انجامیده، اشک تمساح می‌ریزند و ژست منتقدانه گرفته‌اند.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت:

رئیس جبهه اصلاحات در این‌باره نوشته‌ای منتشر کرد تحت عنوان «و ما ادراک تورم» و روزنامه هم‌میهن در یادداشتی مشابه تیتر زد: «چه می‌دانید تورم چیست؟»! شرق هم بدون اشاره به نقش خود و هم‌طیفانش نوشت: آیا فرادستان می‌دانند که رکود تورمی چیست و چه بر سر فرودستان می‌آورد؟

در این زمینه، آذر منصوری رئیس سیاست‌باز و بی‌سواد جبهه اصلاحات، در حالی که طی یک سال گذشته مخاطبان را با فیلترینگ و بی‌حجابی و مذاکره با آمریکا سرگرم می‌کرد، ناگهان یاد تورم افتاده و نوشته است: و ما ادراک تورم [چه می‌دانی که تورم چیست؟] مردم ایران سال‌هاست زیر فشاری زندگی می‌کنند که هر روز سنگین‌تر می‌شود. تورم، بی‌وقفه و بی‌رحمانه، به زندگی روزمره هجوم آورده است؛ سفره‌ها کوچک‌تر شده، امنیت روانی از خانه‌ها رخت بسته و آینده برای بسیاری به منبع اضطراب تبدیل شده است. خانواده‌هایی که روزی برای رشد و رفاه برنامه‌ریزی می‌کردند، امروز ناچارند برای تأمین حداقل‌ها دست به انتخاب‌های دردناک بزنند. این فشار فقط اقتصادی نیست؛ کرامت، امید و احساس تعلق را نیز فرسوده کرده است.

او می‌افزاید: این فشار اجتماعی، محصول تورم مزمنی است که به واقعیتی پایدار در اقتصاد ایران بدل شده است. افزایش مداوم قیمت‌ها، کاهش ارزش پول ملی و عقب‌ماندن دستمزدها، بخش بزرگی از جامعه را به مرز فرسایش رسانده است. تحریم‌ها با بستن مسیرهای درآمدی، محدود کردن دسترسی ارزی و افزایش هزینه مبادلات، این بحران را تشدید کرده‌اند. اما خطر اصلی آنجاست که این فشار بیرونی با ضعف سیاست‌گذاری، کسری بودجه مزمن و بی‌انضباطی مالی در داخل گره خورده و چرخه‌ای ساخته که هر روز مردم را فقیرتر می‌کند. راه برون‌رفت، تبدیل مهار تورم به اولویت مطلق است: اصلاحات جدی اقتصادی، انضباط مالی، شفافیت، و دیپلماسی مؤثر برای کاهش فشار تحریم‌ها. بی‌توجهی به این واقعیت، جامعه را به نقطه‌ای می‌رساند که بازگشت از آن بسیار پرهزینه‌تر خواهد بود.

روزنامه هم‌میهن نیز به قلم یک عنصر سیاست‌باز دیگر (عباس عبدی) و در سرمقاله‌ای با عنوان «و چه می‌دانید تورم چیست؟» نوشت: تورم به مراتب از جنگ بدتر است. مسئولیت‌پذیری افراد را به ایفای تعهدات خود کم می‌کند. قراردادهای حقیقی و حقوقی سست و ناپایدار می‌شوند. احتکار و فرارهای مالیاتی را زیاد می‌کند. کیفیت تولید را کاهش می‌دهد. نظم پایدار اقتصادی و اجتماعی را مختل می‌کند. خرید کالاهایی که ارزش پول مردم را حفظ کند بدون هیچ نیازی به آنها بیشتر می‌شود و این نیز موجب انحراف روال اقتصادی می‌شود. به احتمال زیاد رکورد تورم امسال، رکورد دولت سیزدهم را هم خواهد شکست و بعید نیست که از سال جدید میلادی نیز یک پله دیگر افزایشی شود و به متوسط ۵۰درصد و بیشتر برسد. تورم محصول افزایش نقدینگی است که دولت از طریق ایجاد آن ارزش پول مردم را کم می‌کند. دقیقاً مثل ریختن آب داخل شیر است.

روزنامه شرق هم در مقاله‌ای آورده است: «آیا فرادستان می‌دانند که رکود تورمی چیست؟ و چه بر سر فرودستان می‌آورد؟ آیا فرادستان می‌دانند که مصیبتی به نام کاهش مستمر ارزش پول ملی عزای عمومی را شکل داده است و علی‌رغم آن، جلوی رشد بی‌رویه آن را نمی‌گیرند؟ آنها از بیکاری جوانان تحصیلکرده و سیل مهاجرت آنها خبر دارند؟ رخداد بیکاری همراه با تورم را رکود تورمی می‌گویند. این رخداد اگر سال‌های متمادی جامعه‌ای را درگیر خود کند، بدنه اجتماعی آن جامعه مانند دیواری است که موریانه آن را می‌خورد. اگر در سطح اقتصاد خرد پدیده‌ای به نام ورشکستگی قابل تصور است، درباره اقتصاد کلان آیا تعبیر ورشکستگی، تعبیر درستی است؟... چرا دولت در عمل نسبت به کاهش ارزش پول ملی و بیکاری ساختاری منفعل است؟ مگر نباید با سیاست‌های پولی و مالی، اسباب مهار تورم و رشد سرمایه‌گذاری را فراهم و سیاست‌های تثبیت را اجرا کرد؟ دلار با همه فراز و فرود متعدد، از ابتدای اردیبهشت‌ماه سال جاری، ظرف هشت ماه، بیش از ۵۰ درصد رشد داشته است».

آنچه در ادبیات این عناصر سیاسی و رسانه‌ای مفقود است، علل تشدید تورم در دولت فعلی است. علت نخست، رویافروشی به مردم در انتخابات و فریب افکار عمومی بود، مبنی بر اینکه گره حل مشکلات اقتصادی نه در داخل بلکه در مذاکره با آمریکاست و توافق با آمریکا و لغو تحریم‌ها نیز کاملاً در دسترس است. این رویکرد نامشروع و متقلبانه، همچان که مجدداً اقتصاد را نسبت به مذاکرات شرطی کرد، موجبات غافلگیری در عملیات فریب و حمله دشمن به ایران را هم فراهم آورد. در عین حال فرصت تدابیر درون‌زا را هم از دولت گرفت.

علت دوم، فقدان نقشه جایگزین در مجموعه دولت بوده است که به انضمام ادبیات یأس‌پراکنانه برخی دولتمردان و بی‌عملی آنها و عادی‌نمایی تورم، موجب دامن‌زدن به تورم انتظاری می‌شود. علت سوم، نقش آغازگر دولت در برخی تورم‌ها در اقلامی مانند ارز و خودرو و نان و لبنیات و کالاهای اساسی و... است.

علت چهارم، عبرت ‌نگرفتن از درس‌ها و تجارب دو دولت متفاوت قبل از خود است: یکی دولت روحانی که هشت سال فرصت تدبیر و اقدام مستقل را پای امید و اعتماد به آمریکا سوزاند و رشد منفی اقتصادی و رکورد تورم ۴۵درصدی و تعطیلی هشت‌هزار کارخانه و خزانه خالی ارزی و ریالی به علاوه بدهی و تعهدات مالی انباشته را به ارث گذاشت؛

و دیگری، دولت شهید رئیسی که در کمتر از دو سال و ۹ماه، توانست رشد اقتصادی را به ۵درصد برگرداند، تورم را ۱۲درصد کاهش دهد، صادرات نفت را سه‌برابر کند، بیش از ۵۰۰هزار میلیارد تومان از تعهدات و بدهی‌های دولت قبل را تسویه کند و با دوبرابر این رقم، صدها پروژه عمرانی و تولیدی و زیرساختی را به بهره‌برداری برساند، کارخانه‌های تعطیل را به خط تولید برگرداند و اقتصاد را از وضعیت تعلیق و رکود و انتظار ناامیدانه خارج کند.

نکته مهم در این میان این است: سیاسیون و رسانه‌هایی که حالا آواز «و ما ادراک تورم» سر می‌دهند، از خسارت‌های انحراف گفتمانی- عملکردی دولت روحانی دستاورد می‌ساختند، اما دستاوردهای شامخ دولت رئیسی را وارونه تصویر می‌کردند.

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.