خبرگزاری مهر؛ گروه اقتصاد - علی فروزان فر؛ عبور نرخ ارز از کانالهای روانی پیدرپی و ثبت رکوردهای جدید، بار دیگر نوک پیکان انتقادات را به سمت ساختمان شیشهای میرداماد نشانه رفته است. منتقدان بر این باورند که بانک مرکزی در برابر این نوسانات دچار «انفعال» شده و توانایی کنترل بازار را از دست داده است. اما آیا تمام ماجرا به سیاستگذار پولی ختم میشود؟
محمدرضا اکبریجور، اقتصاددان، استاد دانشگاه و صاحبنظر در حوزه اقتصاد پولی و بینالملل، در گفتگو با خبرنگار مهر، با رد فرضیه «انفعال بانک مرکزی» در برابر دلار ۱۳۰ هزار تومانی، از نقش متغیرهای برونزای جهانی پرده برداشت.
به گفته محمدرضا اکبریجور، بازار ارز تهران اکنون نه فقط به سیاستهای داخلی، بلکه به «آتش زیر خاکستر» در ونزوئلا و تایوان و میراث تورمی دوران کرونا واکنش نشان میدهد.
وی با تشریح لایههای پنهان نوسانات ارزی، معتقد است که تحلیل بازار بدون در نظر گرفتن «تسونامی تحولات بینالمللی» یک خطای راهبردی است.
در ادامه مشروح تحلیل این کارشناس اقتصادی را میخوانید:
خط بطلان بر فرضیه «انفعال بانک مرکزی»
اکبریجور در ابتدای این گفتگو با رد قاطعانه گزاره «انفعال بانک مرکزی» تصریح کرد: اینکه تصور کنیم بانک مرکزی دست روی دست گذاشته و بازار را به حال خود رها کرده، تحلیلی سطحی و نادرست است. واقعیت این است که پارامترهای مؤثر بر بازار ارز به دو دسته «داخلی» و «بینالمللی» تقسیم میشوند. آنچه امروز شاهد آن هستیم، غلبه سنگین متغیرهای بینالمللی است که عملاً از حیطه اختیارات بانک مرکزی ایران خارج است و تمام اقتصادهای نوظهور و حتی پیشرفته را درگیر کرده است.
وی افزود: امروز تنها ایران نیست که با چالش ارزی مواجه است؛ از ترکیه و برزیل گرفته تا حتی اقتصاد قدرتمندی مانند ژاپن، همگی تحت تأثیر تکانههای ژئوپلیتیک جهانی قرار گرفتهاند.
ونزوئلا؛ چاشنی انفجار در بازارهای جهانی
این پژوهشگر اقتصاد بینالملل، یکی از مهمترین محرکهای فعلی بازار را تنشهای فزاینده در آمریکای جنوبی دانست و گفت: ونزوئلا به عنوان یکی از بازیگران کلیدی بازار نفت، اکنون در کانون توجه است. احتمال حمله زمینی آمریکا به این کشور و تشدید تنشها، سیگنالهای قدرتمندی به بازارهای جهانی مخابره کرده است.
اکبریجور با اشاره به هوشمندی ذاتی بازارها تاکید کرد: واکنش بازارها همواره سریعتر از واکنش جوامع است. وقتی سایه جنگ بر سر یک منطقه نفتخیز سنگینی میکند، قراردادهای آتی نفت و تعهدات بینالمللی دچار اختلال میشوند. بازار این ریسک عدم ایفای تعهدات و جرایم ناشی از آن را پیشخور میکند. بنابراین، جهش قیمتها پیش از آنکه آتش جنگ به طور رسمی شعلهور شود، در تابلوهای معاملاتی نمایان میشود.
سایه جنگ چین و تایوان بر سر اقتصاد
عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه به دومین کانون بحران اشاره کرد و گفت: علاوه بر ونزوئلا، پرونده چین و تایوان نیز همچون انبار باروتی است که هر لحظه امکان انفجار دارد. آمریکا به خوبی میداند که هرگونه خطای محاسبات سیاسی یا نظامی میتواند آتش جنگ در شرق آسیا را شعلهور کند. این سطح از ریسک ژئوپلیتیک، به طور مستقیم محاسبات اقتصادی در سراسر جهان را تغییر داده است.
او در ادامه با تاکید بر اینکه «البته آمریکا از ایجاد تنش در بازار نفت بشدت حذر میکند» افزود: کافیست به پیام رئیس جمهور آمریکا در پایان جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل توجه کنیم که اعلام نمود چین هرچقدر میخواهد میتواند از ایران نفت تهیه کند. در واقع این یک پیام به بازار نفت برای عدم تنش قیمتی بود. با توجه به مبهم نگاه داشتن برنامه نظامی آمریکا تا این لحظه بازارهای نفت در این حوزه متأثر از این مساله میباشد.
تغییر زمین بازی از «کریپتو» به «شمش طلا»
اکبریجور در بخش دیگری از تحلیل خود، به تغییر استراتژی قدرتهای بزرگ اقتصادی اشاره کرد و آن را نشانهای از وخامت اوضاع دانست.
وی اظهار داشت: دهههاست شاهد یک تغییر رویکرد استراتژیک در چین و روسیه بودیم؛ انباشت ذخایر طلا. این کشورها برای حفظ ثبات اقتصادی در روز مبادا، به سمت دارایی امن سنتی بازگشتهاند. این در حالی است که بازار کریپتوکارنسی (رمزارزها) که زمانی به عنوان ابزار دور زدن تحریمها و جایگزین پول فیات مطرح میشد، نقاط ضعف خود را آشکار کرده و نتوانست به عنوان یک پناهگاه امن قابل اتکا عمل کند.
میراث شوم «پولپاشیهای ترامپ» در دوران کرونا
این اقتصاددان همچنین گریزی به ریشههای ساختاری تورم جهانی زد و گفت: نباید فراموش کنیم که اقتصاد جهان هنوز در حال تسویه حساب با دوران کووید -۱۹ است. سیاستهای انبساطی بیمحابا و پولپاشیهای دوران ترامپ برای حفظ قدرت خرید مردم، توازن میان «حجم اقتصاد» و «گردش نقدینگی» را در سطح جهانی بر هم زد.
اکبریجور خاطرنشان کرد: پیشبینیها نشان میداد که اثرات تورمی آن سیاستها تا پنج سال گریبانگیر اقتصاد جهان خواهد بود. آنچه امروز در ایران میبینیم، ترکیبی از این تورم وارداتی جهانی و ریسکهای حاد ژئوپلیتیک (بهویژه پرونده ونزوئلا) است که بر بستر مشکلات داخلی سوار شده و نرخها را جابهجا میکند.
وی افزود: البته لازم به ذکر است این تلاطمات در کشورهای دارای ذخایر ارزی مناسب با دخالت بانکهای مرکزی و تزریق حجمهای مناسب ارز به بازار تاحدی جبران میشود.
تنگنای ارزی در «فصلِ تقاضا»؛ چرا نسخه «انقباض اقتصادی» در ایران جواب نمیدهد؟
اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه کالبدشکافی نوسانات اخیر ارزی، با تشریح فشار مضاعف «تقاضای فصلی» بر منابع محدود ارزی، معتقد است که ساختار دولتی اقتصاد ایران، امکان استفاده از ابزارهای استاندارد جهانی نظیر «کوچکسازی ناگهانی» یا «انقباض شدید» را از سیاستگذار سلب کرده است. به گفته اکبریجور، انتخاب فعلی سیستم، پذیرش تورم برای فرار از رکود عمیقتر است.
در بخش پیشین گفتگو با محمدرضا اکبریجور، به نقش پررنگ تنشهای بینالمللی (از کاراکاس تا تایوان) در نوسانات دلار تهران پرداخته شد. اما آیا همه چیز به سیاست خارجی ختم میشود؟ این کارشناس اقتصادی در بخش دوم تحلیل خود، به سراغ مؤلفههای «زمانی» و «ساختاری» رفته و توضیح میدهد که چرا در شرایط فعلی، دست بانک مرکزی برای مانورهای اصلاحی بسته است.
همزمانی «اوج تقاضای فصلی» با «محدودیتهای تحریمی»
اکبریجور با اشاره به تقویم اقتصادی جهان، یکی از دلایل فشار فعلی بر بازار ارز را «سیکل تجاری پایان سال» دانست و گفت: ما دقیقاً در فصلی قرار داریم که به طور سنتی، فصل رونق مبادلات تجاری در اکثر کشورهای جهان است. افزایش حجم تجارت در این بازه زمانی، به معنای افزایش تقاضا برای ارز جهت واردات و تسویه حسابهای بینالمللی است. این افزایش تقاضای طبیعی، اکنون با فشارهای ناشی از تحریم همزمان شده است.
وی با تشریح موانع لجستیکی فروش نفت افزود: وقتی در مسیر فروش نفت اختلال ایجاد میشود، کشتیها توقیف میشوند یا مجبور به تغییر مداوم مسیر هستیم، ورودی ارز به کشور با کندی و هزینه بالا مواجه میشود. حال این کاهش عرضه را در کنار آن افزایش تقاضای فصلی بگذارید؛ نتیجه طبیعی، فشار بر نرخ ارز است.
تورم جهانی و اقتصادِ «لنگ» ایران
این پژوهشگر و صاحبنظر اقتصادی با بیان اینکه تورم اکنون یک پدیده فراگیر جهانی است، تصریح کرد: امروز اقتصادهای بزرگ دنیا از آمریکا و کانادا گرفته تا اتحادیه اروپا با تورم دستوپنجه نرم میکنند. ایران تافته جدا بافته نیست و طبیعتاً از این موج تورمی متأثر میشود. اما سوال اینجاست که چرا نرخ تورم آنها ۲ درصد و نرخ ما ۲۰ درصد (یا بیشتر) است؟ پاسخ در «جنس اقتصاد» ما نهفته است.
اکبریجور با استفاده از یک تمثیل ملموس گفت: ضربالمثلی هست که میگوید «هر چه سنگ است پیش پای لنگ است». وقتی ساختار اقتصادی ضعیفتر و آسیبپذیرتر باشد، تکانههای جهانی که برای دیگران یک نوسان ساده است، برای ما تبدیل به موجهای سهمگین میشود.
چرا نسخه «تعطیلی دولت» در ایران پیاده نمیشود؟
استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که «آیا راهکاری برای کنترل این وضعیت وجود دارد؟» به تفاوت بنیادین ساختار اقتصاد ایران با اقتصادهای لیبرال اشاره کرد و گفت: راهکار وجود دارد، اما اجرای آن نیازمند یک جراحی دردناک و جهادگونه است که فعلاً عزم و بستر آن دیده نمیشود. برای مثال در اقتصاد آمریکا، وقتی بودجه تصویب نمیشود، دولت رسماً تعطیل میکند (Government Shutdown). کارمندان به مرخصی اجباری بدون حقوق میروند و اقتصاد به شدت منقبض میشود تا تعادل بازگردد.
وی تأکید کرد: اما در ایران، به دلیل دولتی بودن اقتصاد و فقدان زیرساختهای بخش خصوصی قدرتمند، ما امکان چنین انقباضی را نداریم. نمیتوانیم بگوییم چون بودجه نداریم، دوسوم کارمندان بانک یا کارگران یک مجتمع صنعتی فردا به خانه بروند. این اقدام در فضای فعلی کشور که نه جنگ است و نه صلح، ریسکهای امنیتی و اجتماعی غیرقابل جبرانی دارد.
انتخاب میان «بد» و «بدتر»: تورم یا رکود؟
اکبریجور، استراتژی فعلی حاکمیت اقتصادی را «پذیرش تورم برای جلوگیری از تعمیق رکود» ارزیابی کرد و اظهار داشت: تصمیمگیری در این شرایطِ «نه جنگ و نه صلح» بسیار پرخطر و نیازمند ظرافت است. به نظر میرسد سیاستگذار ترجیح میدهد هزینه تورم را بپردازد اما اجازه ندهد رکود از این سنگینتر شود و بیکاری گسترده ایجاد گردد. بنابراین، کوچکسازی دولت و اصلاحات ساختاری که لازمه کنترل واقعی تورم است، به دلیل تبعات کوتاهمدت آن، فعلاً در دستور کار نیست.
بانک مرکزی؛ مدیرِ بحران یا نظارهگر؟
این صاحبنظر پولی و بانکی، ضمن رد مجدد اتهام کمکاری بانک مرکزی، اقدامات این نهاد را متناسب با مقدورات توصیف کرد و گفت: بانک مرکزی در حد توان و با توجه به ابزارهای محدودی که دارد، بازار را کنترل کرده است. تفاوت سیاستها نیز مشهود است؛ اگر سال گذشته سیاست «حراج سکه با تخفیف» را داشتیم، امسال شاهد محدودیت در عرضه هستیم که نشاندهنده درک صحیح از محدودیت منابع است.
اکبریجور خاطرنشان کرد: نباید واقعیتها را انکار کرد. وقتی محدودیتهای بینالمللی و ساختاری وجود دارد، این محدودیتها خود را به بازار تحمیل میکنند. این وضعیت نامش «اهمال» یا «چشم بستن بر واقعیت» نیست، بلکه نتیجه جبری شرایطی است که در آن قرار گرفتهایم.
ادامه این گفتگو فردا منتشر خواهد شد.













