یکی از چالشهای بنیادین اقتصاد ایران، مدیریت جزیرهای است؛ مدیریتی که به جای حرکت در مسیر ملی و هماهنگ، گرفتار تصمیمهای سلیقهای، رقابتهای درونسازمانی و نگاه های کوتاهمدت میشود.چنین رویکردی، مستقیماً بر تولید و اشتغال اثر منفی میگذارد و ظرفیتهای واقعی کشور را نابود میکند. نمونه روشن این موضوع، وضعیت شرکت تجارت الکترونیک خودرو تابان تاخت است؛ شرکتی زیرمجموعهی سرمایهگذاری کارکنان سایپا (سمیکو) که سالها در زمینه تولید لباس کار برای صنایع خودرویی فعالیت داشت و میتوانست علاوه بر رفع نیاز شرکتهای گروه سایپا، محصولات خود را به کارخانجات و مشتریان دیگر کشور نیز عرضه کند. اما تصمیمهای مدیران بالادست، این شرکت را در معرض تعطیلی قرار داده است. تعطیلی چنین واحدی نه تنها به معنای از بین رفتن یک خط تولید، بلکه آغاز زنجیرهای از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی است، بیکاری کارکنان، کوچ ناخواسته به پایتخت، ایجاد تورم منطقهای، فشار بر زیرساختهای شهری و افزایش حاشیهنشینی که پیامدهای ملموس آن را در بیآبی، بیبرقی و مشکلات شهری شاهدیم.
این مصداق تنها یک مثال ساده بود تا نشان دهد نگاه جزیرهای، حتی وقتی شعارها و سیاستهای کلان کشور بر توسعه تولید و حفظ اشتغال تاکید دارند، میتواند اثر معکوس داشته باشد.
سال ۱۴۰۴، سال سرمایهگذاری برای تولید نام گرفته است؛ اما وقتی برخی مدیران در خلاف جهت این جریان حرکت میکنند، ظرفیتهای ملی نادیده گرفته میشود و شعارها تنها بر کاغذ باقی میمانند.
اکنون از مدیران ارشد گروه سایپا، وزیر صمت و شخص رئیسجمهور انتظار میرود با نگاهی ملی و هماهنگ، ضمن توجه جدی به وضعیت این قبیل بنگاه های کوچک و بررسی دقیق از فروپاشی آنها جلوگیری کنند. نجات شرکت تابان تاخت نه فقط نجات یک واحد تولیدی، بلکه حفظ اشتغال، خانواده و پاسداشت ارزش واقعی شعارهای اقتصادی کشور است.
مدیریت جزیرهای باید جای خود را به مدیریت ملی، همافزا و آیندهنگر بدهد؛ در غیر این صورت، تولید و اشتغال کشور همچنان قربانی تصمیمهای بخشی و سلیقهای خواهد شد.