به گزارش مشرق، در روزها و هفتههای اخیر، همزمان با برخی نارضایتیها و فشارهای اقتصادی، چند کلیپ هدفمند در فضای مجازی منتشر شده است که پلیس را آماج حملات روانی قرار دادهاند. بررسیها نشان میدهد بخش قابلتوجهی از این محتواها با استفاده از هوش مصنوعی و روایتهای جعلی تولید شده است.
به منظور بررسی ابعاد این جریان رسانهای و جنگ روانی علیه نهادهای امنیتی، گفتوگویی با سرهنگ هادی حسنزاده شهابی، معاون فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی شرق استان تهران انجام دادیم. مشروح این گفتوگو در ادامه میآید:
اخیراً کلیپهایی در فضای مجازی منتشر شده که پلیس را هدف تخریب قرار دادهاند و برخی از آنها با استفاده از هوش مصنوعی تولید شدهاند. ارزیابی شما از این روند چیست؟
آنچه در روزهای اخیر شاهد آن هستیم، صرفاً یک جریان تصادفی یا خودجوش رسانهای نیست؛ این بخشی از یک سناریوی طراحیشده و حسابشده در قالب جنگ شناختی است. دشمنان جمهوری اسلامی ایران سالهاست دریافتهاند که تقابل سخت با ملت ایران نتیجهای در پی ندارد و به همین دلیل، تمرکز خود را بر تخریب ذهنها و ادراک عمومی گذاشتهاند. پلیس، به عنوان خط مقدم امنیت اجتماعی، طبیعی است که یکی از اهداف اصلی این جنگ روانی باشد.
در کلیپهایی که اخیراً منتشر شده است، رد پای دستکاریهای دیجیتال، برشهای هدفمند، حذف زمینههای واقعی صحنهها و تولید تصاویر جعلی با هوش مصنوعی کاملاً مشهود است. این محتواها تلاش میکنند تصویری خشن، غیرواقعی و اغراقآمیز از عملکرد پلیس ارائه دهند، در حالی که واقعیت میدانی کاملاً متفاوت است. نکته قابل توجه این است که این جریانها نه صرفاً برای بازنشر خبر یا اطلاعرسانی، بلکه برای ایجاد شوک روانی، القای خشونت و برهم زدن آرامش روانی جامعه طراحی شدهاند.
چرا دشمنان تمرکز ویژهای بر تخریب پلیس دارند و این نهاد چطور هدف قرار گرفته است؟
پلیس نماد اقتدار، قانون و نظم عمومی است. تضعیف پلیس به معنای تضعیف احساس امنیت در جامعه است. وقتی دشمن موفق شود اعتماد مردم به پلیس را خدشهدار کند، عملاً یک گام مهم در مسیر بیثباتسازی اجتماعی برداشته است. این همان نقطهای است که جنگ شناختی به ثمر مینشیند؛ یعنی بدون شلیک حتی یک گلوله، ذهن جامعه دچار تردید، بیاعتمادی و اضطراب شود. جریانهای معارض بهخوبی میدانند که پلیس جمهوری اسلامی ایران برخاسته از مردم و همراه مردم است.
بنابراین تلاش میکنند با روایتسازی دروغین، این پیوند را مخدوش جلوه دهند و تصویری جعلی از تقابل مردم و پلیس بسازند؛ تصویری که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. این سناریو شامل انتخاب صحنههای خاص، جا انداختن صحنههای تقطیعشده و حتی تولید محتوای کاملاً جعلی با هوش مصنوعی است تا القا کنند پلیس با مردم درگیر است و رفتار خشن دارد، در حالی که واقعیتهای میدانی کاملاً متفاوت است.
نقش هوش مصنوعی در این عملیات رسانهای را چگونه ارزیابی میکنید؟
هوش مصنوعی امروز به یکی از ابزارهای اصلی جنگ روانی دشمن تبدیل شده است. در گذشته برای جعل تصویر یا ویدئو، نیاز به امکانات محدود و تخصصهای خاص بود، اما امروز با چند نرمافزار در دسترس، میتوان ویدئوهای جعلی، صداهای ساختگی و تصاویر غیرواقعی تولید کرد که تشخیص آن برای مخاطب عادی دشوار است. دشمن از این فناوری برای ایجاد شوک روانی، القای خشونت، تحریف واقعیت و تحریک احساسات استفاده میکند.
کلیپهایی که اخیراً منتشر شدهاند، دقیقاً با همین هدف طراحی شدهاند؛ یعنی نه برای اطلاعرسانی، بلکه برای ایجاد خشم، ترس و بیاعتمادی. این تکنیک باعث میشود برخی افراد حتی بدون بررسی صحت محتوا، تحت تأثیر القاهای احساسی قرار گیرند و تصویری غلط از عملکرد پلیس بسازند. تسنیم: برخی معتقدند این محتواها در فضای مجازی با سرعت بالایی بازنشر میشوند.
این مسئله چه پیامدی دارد؟
این همان تاکتیک اشباع اطلاعاتی است. دشمن با انتشار حجم بالایی از محتوا، درست و نادرست را در هم میآمیزد تا ذهن مخاطب دچار سردرگمی شود. وقتی مخاطب در معرض انبوهی از تصاویر و روایتها قرار میگیرد، قدرت تحلیل کاهش مییابد و واکنشها بیشتر هیجانی میشود.
در چنین شرایطی، حتی یک کلیپ جعلی میتواند اثرگذاری بالایی داشته باشد، زیرا در بستر هیجان و التهاب منتشر میشود. هدف نهایی این جریانها، تضعیف آرامش روانی جامعه و القای این تصور است که امنیت در خطر است، در حالی که واقعیت کاملاً خلاف این ادعاست. این مسئله نشان میدهد که عملیات روانی، بهویژه با فناوری هوش مصنوعی، میتواند به سرعت اعتماد عمومی را هدف قرار دهد و اثرات بلندمدت بر جامعه بگذارد.
آیا میتوان گفت این اقدامات بخشی از یک پروژه سازمانیافته است؟
بدون تردید همینطور است. تجربه سالهای گذشته، از فتنه 88 گرفته تا حوادث اخیر، نشان داده که اتاقهای فکر رسانهای معارضین بهصورت سازمانیافته عمل میکنند. تولید محتوا، زمان انتشار، نوع روایت و حتی انتخاب واژگان، همگی حسابشده و با هدف طراحی شدهاند. این پروژهها معمولاً با چند هدف همزمان طراحی میشوند؛ تخریب پلیس، تحریک افکار عمومی، ایجاد دوگانههای کاذب و در نهایت، تضعیف انسجام اجتماعی.
آنچه امروز میبینیم، ادامه همان مسیر است، با این تفاوت که ابزارها پیشرفتهتر و سریعتر شدهاند. فناوری هوش مصنوعی، دست دشمن را در شبیهسازی صحنهها، جعل تصاویر و تولید صدای جعلی باز گذاشته است تا مخاطب عادی حتی قادر به تشخیص جعلی بودن محتوا نباشد.
پلیس چه راهبردی برای مقابله با این جنگ شناختی دارد؟
مقابله با جنگ شناختی صرفاً با ابزارهای سخت امکانپذیر نیست. یکی از مهمترین راهبردها، افزایش سواد رسانهای جامعه است. مردم باید بدانند هر آنچه در فضای مجازی منتشر میشود، الزاماً واقعیت ندارد و نیاز به بررسی دقیق دارد. تشخیص خبر صحیح از جعلی، امروز یک ضرورت اجتماعی است. از سوی دیگر، پلیس با شفافسازی، اطلاعرسانی بهموقع و ارتباط مستقیم با مردم تلاش میکند اجازه ندهد روایتهای جعلی جایگزین واقعیت شوند.
اعتماد عمومی سرمایهای است که با صداقت و پاسخگویی حفظ میشود و فراجا در این مسیر گامهای جدی برداشته است. همچنین، همکاری رسانههای رسمی و انتشار مستندات و تصاویر واقعی پلیس، بخشی از راهبرد مقابله با جنگ شناختی است.
نقش مردم را در خنثیسازی این سناریوها چگونه میبینید؟
مردم همواره مهمترین عامل شکست پروژههای دشمن بودهاند. تجربه نشان داده هرجا مردم با بصیرت و آگاهی وارد میدان شدهاند، جنگ روانی دشمن ناکام مانده است. بازنشر نکردن محتواهای مشکوک، توجه به منابع رسمی و پرهیز از قضاوتهای عجولانه، از جمله اقداماتی است که هر شهروند میتواند انجام دهد. پلیس خود را جدا از مردم نمیداند؛ بلکه بخشی از همین جامعه است. این پیوند مردمی، بزرگترین نقطه قوت امنیت اجتماعی کشور محسوب میشود. هر شهروند آگاه، با انتشار محتواهای صحیح و مشارکت در اطلاعرسانی درست، سدی محکم در برابر عملیات روانی دشمن میسازد.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده، بفرمایید.
امنیت یک امر اجتماعی است و حفظ آن نیازمند هوشیاری همگانی است. دشمنان با استفاده از ابزارهای نوین مانند هوش مصنوعی تلاش میکنند واقعیت را تحریف کنند، اما تجربه نشان داده که حقیقت در نهایت خود را نشان میدهد. پلیس با اقتدار، عقلانیت و همراهی مردم، همچنان وظیفه خود در تأمین نظم و امنیت را انجام خواهد داد و اجازه نخواهد داد جنگ روانی دشمن به اهدافش برسد. همچنین، ارتقای سواد رسانهای، همکاری با رسانههای رسمی، اطلاعرسانی شفاف و ارتباط مستقیم با مردم، همگی ستونهای مقابله با این سناریوهای روانی هستند. هدف ما ایجاد فضایی امن، آرام و مبتنی بر اعتماد عمومی است تا هیچ جریان مخربی نتواند با تحریف واقعیت، اعتماد و همگرایی جامعه را خدشهدار کند.













