عصرایران؛ مهرداد خدیر- «در ۴۰ سال گذشته کوشیدهام در تحلیل، مجتهد و در اجرا مقلد باشم. در مقام کارگزار همواره تابع سیاستهای مصوب کشور بوده و از آنها با قدرت دفاع کردهام. اما در بیان نظر کارشناسی، عافیت طلبی، مماشات و خودسانسوری را خیانت دانستهام.»
این بخش از بیانیۀ محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در واکنش به حواشی انتشار ناخواستۀ فایل صوتی سه ساعته، با انتقاد دوست گرامی و باصفا – احمد زیدآبادی – قرار گرفته و نوشته است:«صرف نظر از تناقض ذاتی اجتهاد در تحلیل و تقلید در اجرا اصولا چرا باید آدمی کاری انجام دهد که خلاف تحلیل اوست و یا به آن باور ندارد؟ مشکل دکتر ظریف، هوش و استعداد و توانایی او نیست، اِشکال کار او در این است که مجبور به دفاع از چیزی است آن را قابل دفاع نمیداند.»
چون ممکن است این پرسش برای دیگران نیز پدید آمده باشد نه به صورت خصوصی که دراین قالب میکوشم پاسخی به پرسش آقای زیدآبادی بدهم هر چند که او خود دکتری علوم سیاسی دارد و زیره به کرمان بردن است و مهم تر این که خود، کرمانی است!
1. منتقد محترم خود به لحاظ تبار و هویت به جریان ملی – مذهبی تعلق دارد و ولو اکنون مستقل یا منفک شده باشد تبار و هویت کماکان باقی است. اعضای این جریان همواره اعلام کردهاند به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «التزام» دارند در حالی که میدانیم به برخی از اصول آن «اعتقاد» ندارند. اما چون به کلیت قانون اساسی رأی دادهاند ملتزماند و این پاسخ را همواره در بیانیهها و مصاحبهها و بازجوییها (حسب اظهار خودشان) نوشته و گفتهاند تا انگ «ضد ولایت فقیه» بر آنها ننشیند. آیا این هم «تناقض ذاتی» دارد؟
ملاحظه میکنند که می توان ملتزم بود اما معتقد نبود یا میزان اعتقاد تفاوت داشته باشد یا در حوزۀ نظر باوری داشت و در عمل به نتایج دیگری رسید.
2. مرحوم مهندس مهدی بازرگان که قاعدتاً چهرۀ مورد علاقۀ آقای زیدآبادی است در سال 58 در اعتراض به دولت موازی استعفا کرد ولی هم او در سال 64 کاندیدای ریاست جمهوری شد و شورای نگهبان با فشار به وزارت کشور اجازۀ حضور نداد. این ماجرا مربوط به قبل از اختراع نظارت استصوابی است وآقای خزعلی آن را پی گیری میکرد نه آقای جنتی. آیا مشکل دولت موازی در آن 6 سال، حل شده بود یا مهندس بازرگان با هدف پایان دادن به جنگ میخواست به صحنه بیاید؟ منفعت و مصلحت بزرگتر، پایان جنگی بود که بازرگان با ادامۀ آن بعد از بازپسگیری بندر خرمشهر موافق نبود. با نگاه امروز آقای زیدآبادی این رویکرد هم لابد تناقض ذاتی داشته است. اما نه. میخواست از امکان و فرصتی که فراهم آمده بود استفاده کند و وقتی هم نگذاشتند نزد وجدان خود آسوده شد چون تکلیف را ساقط شده میدانست. با یان حال کنج عافیت پیشه نکرد و وقتی مجال دیدار با امام را نیافت از طریق آقای منتظری نظرات خود را منتقل میکرد و دست آخر حرف او چربید.
3. در سال 84 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به حمایت از کاندیداتوری دکتر مصطفی معین و رقابت با هاشمی رفسنجانی در مرحلۀ اول انتخابات ریاست جمهوری رأی داد. بهزاد نبوی مخالف بود اما وقتی رأی آورد رییس ستاد شهرستانهای معین شد. چرا؟ چون سیاست مداری امری شخصی و مانند نویسندگی فردی نیست و باید به برآیند نظرات جمع عمل کرد و مسؤولیت نیک و بد آن را هم پذیرفت.
«اجتهاد در تحلیل و تقلید در اجرا» امر غریبی نیست. جواد ظریف هم اول کسی نیست که مطرح می کند و مسبوق به سابق است. نمونۀ بارز آن هاشمی رفسنجانی بود که در نوع مناسبات با آمریکا اختلاف نظرهایی با مقام معظم رهبری داشت ولی در مقام اجرا نظرات آیتالله خامنهای را مبنا قرار میداد. میتوان حدس زد که نوع نگاه حسن روحانی رییس جمهوری کنونی به واردات واکسن از آمریکا و انگلستان هم با رهبری متفاوت باشد و چه بسا در گفت و گوی خصوصی ابراز کرده باشد اما در عمل نظر رهبری اجرا شده است. پس داستان محدود به جواد ظریف نیست.
4. مثال بالاتر: آیا شخص رهبری با هر 4 رییس جمهوری که حکم ریاست جمهوری آنان را امضا کرده موافق بوده و خود به هر چهار نفر (هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی) در هر 8 نوبت رأی داده است؟ گمان نمیکنم هیچ کس چنین باوری داشته باشد. با این حال، حکم هر چهار نفر را امضا کردهاند چون قانون اساسی چنین مقرر داشته هر چند مشخص نیست در زمرۀ «وظایف» است یا «اختیارات». یعنی آیا رهبر میتواند از امضای حکم یک رییس جمهوری امتناع ورزد یا امضا ضروری است؟
5. با منطق آقای زیدآبادی این هم لابد تناقضآمیز است حال آن که مطلقاً نیست و اتفاقا بسیار هم قابل توجه است. زیرا مخالفان رییس جمهوری منتخب را که بعضاً اساسآً به مکانیسم رأی یا رأی اکثریت یا رأی زنان باور ندارند به اعتبار دو تعبیر «انتصاب» و «تنفیذ» - که البته هیچ یک در قانون اساسی نیامده - به تبعیت وامیدارد و پاسداشتِ رأی مردم است.
مهندس بازرگان جایی گفته بود آیتالله مرعشی نجفی از مراجع بزرگ قم با ادامۀ جنگ مخالف بوده اما از نظر امام تبعیت میکرده است. منتها در سال آخر و پس از صدور قطعنامۀ 598 وقتی پدر سربازی که مقلد ایشان بوده میپرسد جنگیدن فرزندم در خاک عراق چه حکمی دارد آیتالله مانند قبل دفاع نمیکند و گفته میشود یکی از دلایل پذیرش قطعنامه از جانب امام اطلاع از مواردی از این دست بوده است. مرجع که بالاتر از مجتهد است چند سال اجتهاد نمیکرد و در یک جا به این نقطه رسید که باید بگوید هر چند علنی نکرد.
وقتی ظریف میتواند از جنگ جلوگیری کند چرا نکند؟ در مثل مناقشه نیست ولی با منطق سیاسی که درس آن را خود منتقد محترم در عالیترین سطوح خواندهاند از عملکرد قاضی شارح قاضیالقضات باشتین در سریال سربداران هم میتوان دفاع کرد چه رسد به جواد ظریف.
از این رو اجتهاد در تحلیل و تقلید در اجرا یعنی نظر کارشناسی خود را پنهان نمیکنم ولی در عمل از نظر برآیند تبعیت میکنم و این سخن کاملا عاقلانه است. زبان جواد ظریف چنان که در مصاحبه هم میگوید زبان «یو.اِن» یا سازمان مللی است. ادبیات سازمان ملل هم برآیندی است.
ما در ایران عادت کردهایم که دبیر کل سازمان ملل را به سُخره بگیریم و بگوییم کاری جز ابراز نگرانی ندارد اما دبیر کل باید برآیند نظرات را منتقل کند.
ظریف در سازمان ملل پرورش یافته و اگر ایرانی و دیپلمات جمهوری اسلامی نبود قطعا دبیر کل سازمان ملل میشد. زبان سازمان ملل و به قول ظریف زبان «یو.ان» به برآیندها توجه دارد.
تمام حرف ظریف این است ما باید 5 ضلعی داشته باشیم: سیاست داخلی، دیپلماسی، امنیت، نظامیگری و اقتصاد و هر کس در مقام نظر از ضلع خود حمایت کند اما در اجرا نظر برآیندی معیار است نه یک ضلع. خواه میدان باشد خواه دیپلماسی.
چرا وزیر آموزش و پرورش از کلاسهای حضوری دفاع میکند؟ چون نگران است نکند بگویند با نصف کادر کنونی ادامه دهیم و معلمان بیکار شوند یا حقوق آنان کسر شود. وزیر بهداشت اما از تعطیلی مدارس و آموزش غیر حضوری دفاع میکند و هر دو هم در ستاد ملی کرونا بحث میکنند و در نهایت نظر جمع با تشخیص رییس که رییس جمهوری است اجرا میشود. آیا وزیر آموزش و پرورش را میتوان به تناقض متهم کرد؟
از چهرهای چون دکتر احمد زیدآبادی انتظار میرود از دانش و تخصص خود بهره گیرد و منطق سیاسی ظریف را توضیح دهد نه آن که به خلوتگزینی توصیه کند چرا که اگر قرار بر مطالعات عرفانی و نوشتههای ادبی باشد نه من نه زید عزیز که به گرد شفیعی کدکنی هم نمیرسیم باید برویم عطار بخوانیم و به تعبری شریعتی اینجا «اجتماعیات» به کار آید نه «کویریات».
---------------------------------------
بیشتر بخوانید:
فایل صوتی ظریف؛ «میدان» و «دیپلماسی» و 10 نکته در حوالی آن
ظریف: تاسف خوردم که آسیبشناسی مشفقانه به کشمکش داخلی تبدیل میشود