یادداشت | پادشاهان را صید معظم، دل انسان است

شنبه 06 دی 1399 - 14:54
یادداشت | پادشاهان را صید معظم، دل انسان است

خبرگزاری فارس ــ یادداشت میهمان؛ رضا باقری (پژوهشگر سیاستگذاری عمومی): نظام‌های حکمرانی به منظور حفظ تعادل در کلیت و زیرمجموعه های خود به شیوه های مختلفی مبادرت به اعمال صلاحیت عمومی یا به عبارت موسع، اقدام به کنشگری می‌کنند. در یک تقسیم بندی مصطلح، این کنشگری‌ها و عملکردهای نظام را می‌توان در کارویژه های استخراجی، تنظیمی، توزیعی، پاسخگویی و نمادین طبقه بندی کرد. 

تعابیری مانند سیستم، نظام،کاویژه و اعمال صلاحیت نباید تصور و اراده ای نامنعطف، خشک و یا مطلقا فن سالارانه از حالت استاندارد یک نظام حکمرانی به ذهن متبادر کند. حتی در طبقه بندی فوق نیز، کارویژه نمادین دولت، ناظر به توانایی ایجاد همبستگی بین مردم مورد توجه است. در این کارویژه، رهبران با تقویت ملات همبستگی اجتماعی، به صورت مداوم اعتماد عمومی در جامعه خود را ارتقا می‌دهند. آنها از سوءظن های تزریق شده به سیستم می‌کاهند و با ارتقا سطح تحلیل و ادراک جامعه خود، دورنمای امیدبخش حرکت ملت را نمایان می‌سازند. در این کارویژه که به جرأت می‌توان گفت تعین عبارت «سیاستمداری به مثابه هنر» است؛ باوری مومنانه در رگ و مویرگ های نظام جاری می‌شود؛ این ایمان، در نهایت موید سایر کارویژه های نظام گردیده و همکاری عمومی برای تداوم و اجرای سیاست های رسمی کشور را ایجاد می‌کند. 

سیاستمداری در قامت کسوت و شأن، به صورت معمول آماج سوءظن عمومی بوده است. سیاستمداری برای بسیاری تداعی کننده سخنرانی های انتخاباتی و لابی گری های پنهان است. در مقابل این نیز،  تعریف مختصات یک سیاستمدار خوب همواره به سمت مولفه های شبه تکنوکراتیک حرکت کرده است. لااقل در سالیان اخیر در کشورما نیز اینگونه تصور می‌شود که سیاستمدار استاندارد، نه یک چهره الهام بخش و صاحب اقبال عمومی، که الزاما متخصص یکی از رشته ها و دیسیپلین های دانشگاهی است. سیاستمدار عموما به اقتصاد مسلط است. مسئولین حوزه آسیب های اجتماعی، متخصص مددکاری اجتماعی اند و مسئولین امر سلامت، زیروبم دستگاه بهداشت کشور را از حفظند.

توجه به این بعد از سیاست و سیاستمداری عیب نیست. قطعا شایسته ترین ها برای مدیریت بهداشت کشور، متخصصان این حوزه‌اند. همچنین مددکاری اجتماعی دربردارنده ظرافت هاییست که تخصص را برای مدیران آن الزامی می‌کند. ایراد ذهنیت ما از سیاستمداری، عدم توجه به حالتی دیگر و سنخی متمایز از سیاستمداری است. همان سنخ که در ابتدا ــ به مثابه هنر ــ به آن اشاره شد.

شاید بهتر باشد تعریفی که اکنون به مثابه تعریف استاندارد از سیاستمدار در جامعه به خصوص قشر نخبگانی آن می‌بینیم را، معادل بروکرات های ارشد، کارکنان دولتی بلندپایه و یا همان عنوان مصطلح مقام مسئول بدانیم. اما باید توجه داشت که سیاستمداران، در معنایی ملی و شریف، به تنهایی رکن جامعه خویشند. آنها در گستره پهن سیاست، نقاط ثقلی هستند که این گستره را از ارتعاش های ویران کننده حفظ می‌کنند. آنها به قدرت سیاسی دولت و حاکمیت، جنبه های اجتماعی می‌بخشند. شهروندان در میان کلمات آنها، از امر جزئی و زندگی ذره ای خود بیرون می‌زنند و بار دیگر خود را در قاموس کلیت هایی چون وطن، ملت، ایدئولوژی و دین باز‌می‌یابند.

می‌توان در بیان مصداق مقدمات فوق، به نزدیک ترین رخداد مرتبط اشاره کرد؛ قسمت دوم مستند «غیررسمی» با تفاوتی قابل توجه نسبت به قسمت اول خود از تلویزیون پخش شد. مشاهده تصاویر و جلساتی پخش نشده، که پندار رسمی عموم بینندگان را تلطیف کرد. تا آنجا که به رسانه برمی‌گردد، این مستند و یا برنامه، احتمالا بی آنکه اراده ای بر این داشته باشد، بیشتر نقد سیاست های رسمی رسانه کشور بود. سیاست هایی که اگر نگوییم ابا داشت، لااقل تمایلی به ارائه بی کم و کاست تصویر گرم و صمیمی و مواجه واقع بینانه و صریح رهبر انقلاب نداشت. این مستند اگر نشانه تغییری در این سیاست ها باشد، نوید بخش است. 

اما به صحبت خود بازگردیم. آنجا که از سیاستمدار و هنر سیاستمداری گفتیم. مصاحبه شوندگان در این مستند، از دریافت «حس پدرانگی» در جلسات گفتند. آنها از جامعه جسور و زنده حرف زدند و گویی جسارت چنین ایده ای را نیز در همین جلسات و دیدارها با امام خامنه ای یافته بودند. در این دیدارها بار دیگر همه مردم حداقل شنیدند که فرزندانِ امام جامعه خویشند. شنیدند که او برای همه آنها دعای رستگاری و کامیابی دارد. نگارنده این متن تصور می‌کند که کارویژه‌ای از کارویژه های یک حکومت، همانی که در ابتدای صحبت به آن اشاره شد، اینک در جایی جز اتاق جلسات رهبر انقلاب رقم نمی‌خورد. امامِ امت به ویژه پس از عروج روان مطهر حاج قاسم سلیمانی، به تنهایی بار گفتگو با مردم و آغوش گشایی برای جامعه خویش را به دوش می‌کشد.

ما شکرگزار وجود با برکت ایشانیم و در همین حین نسبت به خالی شدن سیاست از سیاستمدارانی با نفوذ اجتماعی گسترده، احساس نگرانی می‌کنیم. سیاستمدارانی که اگر بخشی از جامعه با سیاست های آنها نیز مخالفت کرد، در حسن نیت آنها تردید نداشته باشد. سیاستمدارانی که اولین ها در تحمل هزینه و آخرین در بهره برداری از پیروزی و فایده باشند.

سیاستمداری که با اطلاق واژه هایی مانند «قشر خاکستری»، «قشر غیر انقلابی» و ...، مردم را در فرمول های ریاضی رأی و انتخابات، تحلیل نکند. این یک دل‌نوشته فانتزی در باب سیاست نیست. در کارشناسانه ترین حالت ممکن نیز، چنین دارایی هایی، از هر گونه ثروت و ابزار، برای حکومت ها مهم تر و واجب تر است.

سیاستمداری، لااقل در سنت قدمایی ما، بیشتر از معنای رایج امروز، به همان چیزی دلالت داشته که امروز، گوهر کمیاب مسئولان ارشد کشور است. چنانکه صاحب نظری فرمود: «پادشاهان را صید معظم، دل انسان است. قید محکم، کمند احسان؛ حصار استوار، پناه حزم است و نظام و لشکر جرَار، سپاه عزم؛ بقای دولت مربوط به عدالت است و نظام مملکت، منوط به سیاست».

انتهای پیام/

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.