کوی عشق است ( عرفی شیرازی )

پنج شنبه 01 دی 1401 - 19:26


دیوان اشعار عرفی شیرازی

 

 

کوی عشق است و همه دانه و دام است این جا

جلوه ی مردم آزاده حرام است این جا

هر که بگذشت در این کوی به بند افتادست

طایر بی قفس و دام کدام است این جا

آن که هر گام بلغزید در این کوی برفت

صنعت راه روان لغزش گام است این جا

عشرت بزم تو زآن ست که محنت بر ماست

صبح آن ناحیه وقتی است که شام است این جا

برو از عشق مچین معرکه ای شیخ حرم

طفل را شیوه ی بازیچه حرام است این جا

شوق موسی چه که آن مه چو بر آید بر بام



مشعل طور کمندافکن بام است این جا 

در حرم ذکر بتی دیر نشین خاص من است

لله الحمد که این زمزمه عام است این جا

عشق بنشست ز پا در ره ی جویایی قرب

زاغ اندیشه همان کبک خرام است این جا

سر تقدیر در آن نشأ رسد شحنه به گوش

سر این مسأله نگشای که خام است این جا

عرفی از هر دو جهان می رمد الا در دوست

همه جا وحشی از آن است که رام است این جا

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته

منبع خبر "بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.