روزی که نگاهم به تو نسرین بدن افتد (دهقان سامانی)

پنج شنبه 01 دی 1401 - 19:27


اشعار زیبا و خواندنی دهقان سامانی

 

 

روزی که نگاهم به تو نسرین بدن افتد

گلهای گلستان همه از چشم من افتد

گر باد کند زلف به روی تو پریشان

صد دسته ی سنبل به سر نسترن افتد

اندر شکن زلف تو نالد دل زارم

چون مرغ غریبی که به یاد وطن افتد

ترسم نگرد دیده ی نرگس به رخ یار

از رشک نخواهم گذرش در چمن افتد

از ماه رخت آنکه مرا کرد چو شب روز

دارم ز خدا چشم که بر روز من افتد

آشفته شود هرکه به آن زلف زند دست

دلتنگ شود هرکه جدا زآن دهن افتد

هستند در این شهر بسی نکته سرایان

"دهقان" نه کسی همچو تو شیرین سخن افتد

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته

منبع خبر "بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.