به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خراسان، خلاف آموزش غیررسمی کلیشهها از سوی مدرسه، رسانهها و اعضای جامعه، در یک ارتباط سالم، نه الزامی برای قرار گرفتن در چارچوبهای تعیینشده وجود دارد و نه اصلا امکان دارد که همه را یکشکل و یکجور تربیت کرد. یک والد خوب قرار نیست موجودی با قدرتهای ماورائی و خستگیناپذیر باشد؛ یک فرزند خوب هم لازم نیست مطیع و همیشه دردسترس باشد. خب اگر کلیشهها را کنار بگذاریم، چه معیاری برایمان میماند تا ارتباط سالم را براساس آن بسنجیم؟ در پرونده امروز یکی از وجوه رابطه والد-فرزندی یعنی رابطه پدرها و دخترها را از لحاظ علمی بررسی میکنیم. دو روانشناس توصیههایی برای دخترها و پدرها دارند تا بدون فشار روانی ناشی از توقعات بیجا، رابطه بهتری با یکدیگر داشتهباشند.
وقتی از رابطه پدر-دختری حرف میزنیم، بعضیها تصور میکنند طبق کلیشه «دخترها باباییاند»، ارتباط بین پدران و دختران بهطور پیشفرض خوب و موثر است و تلاش برای بهبود آن ضرورتی ندارد، اما رابطه با فرزند مثل هر ارتباط دیگری، به مراقبت و دقت نیاز دارد. آن چه در این مطلب میخوانید، پیشنهادهایی به پدرهاست که نقش خود را در شکل دادن یک ارتباط خوب با دخترانشان، ایفا کنند.
رابطه پدر-فرزندی از زمان بارداری مادر شروع میشود. اصطلاحی داریم تحت عنوان «پدران باردار»، به معنی پدرانی که در دوران بارداری به همسرشان محبت میکنند. این آرامش و محبت به جنین منتقل میشود و وقتی بچه به دنیا میآید، بهتر میتواند با پدرش ارتباط عاطفی برقرار کند.
یکی از مراحل رشد در دوران کودکی، مرحله «اعتماد دربرابر بیاعتمادی» است. پدر، اولین مرد زندگی دختر است و نوع ارتباط پدر با اوست که اعتماد دربرابر بیاعتمادی به مردان را شکل میدهد. در دوران کودکی دخترتان از خلال ارتباط با شما یاد میگیرد که آیا میشود به مردهای بیرون از خانواده اعتماد کرد یا خیر. اگر ارتباط عاطفی خوبی با دختر برقرار و دنیای کودکانه او را درک کنید، حس اعتماد را در او ایجاد خواهید کرد.
بچهها در سه سالگی با هویت جنسی آشنا میشوند. شما بهعنوان پدر، در شکلگیری هویت جنسی دخترتان نقش اساسی دارید. پدری که به دخترش اجازه میدهد زنانگی بکند، ناز او را میکشد، او را تأیید میکند و به او میفهماند که زن بودن خوب و دوستداشتنیاست، باعث میشود دختر از هویت جنسیاش راضی باشد. فرزند شما اگر دختر بودنش را دوست نداشتهباشد، ممکن است در بزرگ سالی دچار اختلال هویت شود.
ما آدمها سه تا «من» داریم؛ من بالغ، من والد و من کودک. «من والد»، مسئولیت تربیت فرزند را برعهده دارد و منی است که باید درارتباط با فرزند فعال باشد اما در رابطه پدر-دختری در دوران کودکی لازم است که «من کودکِ» پدر فعال باشد. یعنی موقع بازی کردن با دخترتان، ببینید او چه بازیهایی دوست دارد؛ اگر عروسکبازی را ترجیح میدهد، با او همراهی کنید. شاید لازم باشد رفتارهایی انجام بدهید که «من بالغ»تان به شما اجازه نمیدهد. مثلا من بالغ پدر ممکن است به او اجازه تابسواری ندهد اما در دنیای کودکانه دخترش لازم است این کار را انجام بدهد.
دخترتان را تأیید کنید؛ تو دوستداشتنی/ خوب/ زیبا هستی. از کودکی او را با هدایای کوچک و متعدد غافلگیر کنید. مهم است که این هدیهها کوچک باشند چون نباید سطح توقع او را از خودتان و مرد زندگیاش در آینده بالا ببرید.
عموم مردم بر این باور هستند که با بلوغ دختران نقش پدر کمتر میشود و از این پس مادران باید تمامی بار عاطفی و روانی و آگاهی دادن به دختران را به دوش کشند اما این باور نادرست است؛ پدران نقش تعیینکنندهای در شکلگیری شخصیت دختران، خودپنداره و احساس ارزشمندی در آنها دارند. یکی از نیازهای اساسی در نوجوانی نیاز به تأیید است. درصورتیکه نیاز به تأیید در خانواده پاسخ داده نشود، فرد به دنبال برطرف کردن آن در دنیای بیرون از خانه و فضای مجازی خواهد رفت. از طرف دیگر گرایش به جنس مکمل هم از این دوران شروع به شکلگیری میکند و نیاز به تأیید ازطرف جنس مکمل برای فرد بسیار دلنشینتر میشود. برای یک دختر، بهترین شکل برآورده شدن نیاز به تأیید، دریافت آن از سمت پدر است.
تأیید و محبت کلامی و غیرکلامی پدر، نقشی اساسی در احساس ارزشمندی دختران و کیفیت ارتباط آیندهشان با جنس مکمل خواهد داشت. دخترتان را ببوسید، در آغوش بگیرید و به او بگویید که دوستش دارید اما مرزها را در این نزدیکی و دوستی رعایت کنید تا هر دو احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
به مادرش احترام بگذارید و محبت کنید. رفتار دختر شما با همسرش در آینده و کیفیت ارتباط او با شما شدیدا وابسته به رفتارهای شما با مادرش است. کمک کنید تا دختر شما دنیای مردانه را دنیایی امن ببیند.
سعی کنید درطول روز زمانی را برای وقتگذرانی با دخترتان اختصاص دهید. دختر شما ارتباط هر روزه ولی با مدت زمان کم را به یکروز کامل در هفته ترجیح میدهد. برنامه مشخصی برای وقتگذرانی دونفره با دخترتان اختصاص دهید و با او خاطرهسازی کنید.
فرزندان ما اینروزها در فضای مجازی غرق شدهاند. چرا شما یکی از این افرادی نباشید که فرزندتان با او در ارتباط است؟ به دخترتان پیامهای محبتآمیز بدهید و در فضای مجازی با هم گفت و گو کنید تا آگاه باشد که شما هم در این فضا حضور فعال دارید.
بهعنوان یک پدر باید در رابطه با دختران، مسائل آنها، بلوغ و تغییرات وابسته به آن اطلاعات داشته باشید پس در این زمینه بیشتر مطالعه کنید. یادتان باشد هرقدر هم به یکدیگر نزدیک شوید، پدر نباید جایگاه خود را متزلزل کند و باید بهعنوان منبع قدرت در خانواده شناخته شود. پس با تدبیر، مرز بین صمیمیت و اقتدار را مشخص کنید و هیچگاه نگذارید که مرزهای پدر-دختری شکسته و جایگاه شما متزلزل شود.
دوران جوانی، زمانی است که دختر شما به استقلال فکری رسیدهاست. چه بسا استقلال مالی هم پیدا کردهباشد و این استقلال بهطور طبیعی باعث میشود که فاصلهای بین شما و دخترتان شکل بگیرد. به این فاصله احترام بگذارید ولی نقش حمایتگرانهتان را هم حفظ کنید. در این مرحله از رفاقتی که پیشتر بنا گذاشتهاید، برداشت میکنید. درکنار دخترتان باشید. گاهی ممکن است به شما اجازه همراهی ندهد، او را درک کنید و از پشت سر حامیاش باشید تا هروقت نیاز به کمک داشت، بتواند روی شما حساب کند.
در این سن لازم است که با «من بالغ»تان با دخترتان ارتباط برقرار کنید. اهل گفتوگو و شنیدن باشید. گوش کردن به حرفهای دخترتان میتواند به رابطه موثر بین شما کمک کند.
دختر شما در این سن ممکن است در مرحله انتخاب یک مرد برای زندگی آیندهاش باشد. بنابراین نیاز دارد در رابطه با دنیای مردانه از شما بشنود. شناخت او از مردها احتمالا به اندازهای است که شما را میشناسد. در رابطه با نیازها و انتظارات معقول مردانه با او صحبت کنید.
زمانهایی که دخترتان ترجیح میدهد و در فضاهایی که او میپسندد، به تفریحات دونفره بپردازید. با هم قرار شام و ناهار بگذارید. دست یکدیگر را بگیرید و با هم قدم بزنید. دخترتان باید از حمایتگری شما مطمئن باشد. اگر میخواهد فردی را بهعنوان همسر انتخاب کند، باید بداند که شما کنارش هستید و راهنماییاش میکنید که انتخاب درستی داشته باشد.
برای بودن در کنار دخترتان وقت بگذرانید. در فعالیتها و مراسم او مثل جشن فارغالتحصیلی و کارهای داوطلبانه، شرکت کنید. میدانیم که پدرها معمولا زمان زیادی درگیر مشغلههای کاری هستند؛ اگر همراهی با دخترتان همیشه دست نمیدهد، با نگاه و کلامتان او را تأیید و همراهی کنید.
وقتی حرف از رابطه خوب با پدر و مادرها میشود، خیلیهایمان فکر میکنیم روی صحبت تنها با والدین است؛ آنها هستند که باید نقاط تاریک را روشن کنند ولی هر رابطهای دو سو دارد و بدون تلاش دوطرفه، پرنور و درخشان نمیشود. آنچه در ادامه میخوانید، پیشنهادهایی به دخترهاست که نقش خودشان را در شکل دادن یک ارتباط خوب با پدر، ایفا کنند.
هویتیابی فرایندی پیچیده است. هر قدر به مرحله نوجوانی نزدیک میشوید، دلدادگی به آرمانها و قصههای خودتان بیشتر میشود. انگار زمزمهای در قلبتان میتراود که «میخواهم خودم را زندگی کنم و «خودم» یعنی مخالفت با باورهای خانوادهام». دخترها باورهای پدر را بیشتر به چالش میکشند؛ پدری که دوستش دارند، تکیهگاهشان است اما گاهی منطقش را نمیفهمند. میدانید که میتوان بدون دورشدن از پدر قدم در مسیر هویتیابی گذاشت؟ شاید در ذهن یک نوجوان این دو دور از هم باشد اما باید بدانیم که استقلالطلبی با استقلالطلبی کاذب متفاوت است.
در دوران نوجوانی فکر میکنیم بزرگ شدن یعنی «نه» گفتن به همه آرمانهای گذشتگانمان به ویژه پدری که نماد «قانونگذاری» است. اگر میخواهید حرفتان شنیدهشود، از موضع مبارزه اقدام نکنید. کنار پدر بنشینید و همچون کودکی با او زمزمه کنید، حرفهایتان را با صدایی آرام و از دیدگاه خود بگویید.
پدر را وارد دنیای خود کنید. مثلا بهجای آنکه بگویید فلان موسیقی قشنگ است و بس؛ از او بخواهید آهنگ مورد علاقهتان را با شما گوش دهد. استقلال نوجوانی در تضاد با دلدادگی نیست. دلدادگی و وابستگی قسمتی از رشد است و در همه مراحل زندگی، از نیازهای ضروری ماست. اجازه بدهید پدر، سرتان را نوازش کند. معنای بزرگ شدن، دور شدن از ابژه مورد علاقه نیست.
در روز حداقل چند دقیقه کنار پدر بنشینید و آرام و خوش راجع به مسائلتان با او صحبت کنید. پدرها دوست دارند مشاور دخترهایشان باشند به شرط اینکه فکر کنند حرفهایشان شنیده میشود. جدایی از وابستگیهایمان، فریبی است در مرحله نوجوانی که بین همسالان نماد بزرگ شدن بهحساب میآید و باعث استقلال کاذب میشود. استقلال یعنی آمیختن دلدادگی، آرمانهای گذشتگان و حرفهای خود با صدایی پرصلابت نه فقط «مخالفت جویی».
رابطه دخترها با پدرها میتواند آینه تمامنمای رابطه آینده با شریک عاطفیتان باشد. تلاش کنید نقاط قوت و ضعف رابطه را کشف کنید و تا حد توان آن را بهبود دهید. اگر زبان مشترک با پدر را پیدا کنید، در آینده راه آسانتری خواهید داشت. پدرها زبان دنیای مردانه را برای شما میگویند. اگر نقاطی از این زبان را دوست ندارید، با آنها تمرین کنید؛ هم گفتوگو و متقاعد کردن طرف مقابل را و هم شنیدن حرفهای او و پذیرفتنش را.
گاهی پدرها ترس زیادی از دورشدن از دخترهایشان دارند به رغم این که ممکن است این ترس را بروز ندهند. درک کردن این ترس ازسوی شما در بهبود رابطهتان، کمک کننده است. به یاد داشته باشید پدرها هم نیاز به درک شدن دارند؛ پس سعی کنید خشم و ترس آنها را بفهمید و دیدگاهتان را برایشان توضیح بدهید.
سعی کنید دنیای مشترک با پدرها بسازید. هر چقدر بیشتر وارد دنیای بزرگ سالی میشوید، هویتیابی شما تثبیت و چالشهای دوره قبلی شما با پدر، کمتر میشود اما درعوض درگیریهای روزمره زندگی ممکن است شما را از پدر دور کند.
میدانید گاهی پدران بعد از ازدواج دخترانشان، احساس تنهایی میکنند؟ بین خودمان باشد حتی احساس حسادت را هم تجربه میکنند پس بعد از مستقل شدن، همچنان با پدر راجع به مسائلتان صحبت کنید. با او وقت بگذرانید و فعالیت مشترکی که مورد علاقه هردویتان باشد مثل پیادهروی، پیدا کنید.
گاهی راجع به مسائل نه چندان خصوصی در رابطه با همسرتان با پدر مشورت کنید. هر چه باشد او هم زمانی احساسات همسر شما را تجربه کرده است. برای آن که رازداری بین شما و همسرتان حفظ شود، میتوانید راجع به مفاهیم سوال کنید. مثلا «اگر مامان سر مسائل مالی چگونه برخورد میکرد، دوست داشتی؟»، «در رابطه مامان با مادربزرگ اگر مامان غمگین میشد، دوست داشتی چگونه بهت میگفت؟». این تعامل دوجانبه به نزدیکی پدر و همسر شما هم کمک میکند چرا که پدر، گذشته خود را به یاد میآورد و به همسر شما نه به چشم یک غریبه بلکه به عنوان یک خویشاوند متحد نگاه میکند.
با افزایش سن، پدر ممکن است احساس فرسودگی و در پی آن احساس افسردگی کند و درنتیجه کمی زودرنج یا تندمزاج شود. اگر بدانید این تغییر خلق طبیعی است و انتظار آن را داشته باشید، توان مدارا کردن با تغییرات را خواهید داشت.
اولین قدم در تقویت ارتباط پدر-فرزندی در دوران بزرگ سالی، شناخت و درپی آن جلوگیری از شکلگیری خطای شناختی در ذهن خود و پدرتان است. به این معنا که شاید پدر الان توان بازویش همچون گذشته نباشد و حوصلهاش هم به آن اندازه نیست اما قابلیتها و مهارتهای دیگری دارد که کمک کننده است؛ فقط کافی است به او کمک کنید تا آنها را کشف کند.
پدرانی که در دوران جوانی ناچار به کار زیاد بودهاند، دوران بزرگ سالی و فرزنددار شدن شما برای آنها بهترین زمان است که بدون دغدغه با نوههایشان وقت بگذرانند؛ مثلا با آنها به پارک بروند یا برایشان قصه تعریف کنند. معجزه رد و بدل کردن عشق با نوه را به پدران هدیه دهید. گاهی آنها دوست ندارند پیشقدم درخواست این رابطه باشند چرا که در فرهنگ ما ممکن است از پدرسالاری آنها کم شود ؛پس شما پیشدستی کنید. این امر بازی برنده-برنده است چراکه هم به شما کمک میکند و هم به پدر یادآوری میکند که هنوز میتواند سودمند باشد.
هر اندازه زمزمه عاشقانه با پدر را طی سالیان حفظ کنید، نهتنها منبع عشق خود را از اولین ابژه متفاوت زندگی تامین کردهاید بلکه به همسر خود یادآور میشوید که قدردان او نیز خواهیدبود و همانطور که هیچکس جایگزین پدر نمیشود، فرزندان شما هم جایگزین او نمیشوند. بهعلاوه قدردانی و عشقورزی ممتد را در قلب فرزندانتان میکاریدو تاثیر این کار را در زندگی شان خواهید دید.