یحیی شیدا شاعر، ادیب، روزنامهنگار و نویسنده تبریزی و یاران شهریار بود. در سال ۱۳۰۳ هجری خورشیدی در تبریز زاده شد؛ پدرش «حسن یوزباشی چرندابی» از مجاهدان انقلاب مشروطه و از محلهٔ چرنداب تبریز بود.یحیی شیدا در مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت ایران ، از فعالترین چهره های سیاسی آذربایجان بود و به همبن دلیل نیز بعد از سقوط مصدق تحت تعقیب قرار گرفت و به همراه برخی از مبارزان به تهران و اصفهان فرار کرد و مدتها با وضعی سخت و به صورت ناشناس در اصفهان زندگی کرد.
بخشی از شعر پایداری تاریخ شعر و ادب ایران ، مربوط به جنگهای طولانی روس – ایران است که با تهاجم روسیه به سرزمینهای قفقازی ایران آغاز شد و بعد از 25 سال با عهدنامه های گلستان و ترکمانچای پایان یافت و منجر به جدایی 17 ولایت قفقاز ی ایران شد. درباره این موضوع ، بسیاری از شاعران ایران و از جمله شاعران برجسته آذربایجان مانند قائم مقام فراهانی ، مجمر اصفهانی ، حکیم هیدجی و استاد شهریار شعرهای بلندی سروده اند.استاد یحیی شیدا ، شاعر برجسته کشورمان که خود از یاران استاد شهریار است ،شعری سروده با عنوا ای آراز.در زبان اذری به ارس آراز هم گفته می شود.
روز گذشته اردوغان در جریان سفر به آذربایجان بخشی از شعر را به صورت ناقص خواند که با واکنش ایران روبرو شد زیرا متوجه تمامیت ارضی کشور بود. در حالی که متن کامل شعر کامل در راستای وحدت و یکپارچگی ایران و اعتراض به جدا سازی تصنعی بخشی از خاک ایران است.
آی آراز بیر دالغا وور ، دریا کیمی توفان ائله
ظالمین ییخ قصرینی،اوز باشینا ویران ائله
"ای ارس موجی بزن ، همچون دریا توفان نما
کاخ ظالم را بیفکن،بر سرش ویران نما"
زوره محکوم ائیله ییب ،ایندی طبیعت بیزلری
زور دئیه ن جلاد ایله ، بیزلر آرا دیوان ائله
"طبیعت ما را با زور محکوم کرده است
جلاد زورگو را محاکمه کن"
"بیر هجوم ایله داغیت شیطانلارین کاشانه سین
او فسادوفتنه قصرین خاک له یکسان ائله"
با یک هجوم کاشانه شیاطین رو ویران کن
قصر فتنه و فساد را با خاک یکسان نما
وئرمه امکان بوندان آرتیق هر شرفسیز انسانا
آز بویولسوز کسلری دل مولکونه سلطان ائله
"بیش از این به هر انسان بی شرافتی امکان مده
این افراد بی طریقت را کم بر ملک دل سلطان نما"
سو ده ییل سندن آخان ، قانه دؤنن گؤز یاشی دیر
بو اسف احوالی گؤر ، توفان قوپار عصیان ائله
"آنچه که از تو سرازیر است ،آب نیست بل اشکی است که به خون تبدیل شده
این احوال تاسف بار را ببین و عصیان کن"
بیر - بیرندن سن بو قان قارداشلارین سالدین اوزاق
گل بو سرگردانلارین هر موشکولون آسان ائله
"برادران هم خون را از هم جدا کردی
بیا و دشواری های این سرگردان ها را آسان کن"
بیر قیلیش تک اورتادان کسدین محبت رشته سین
آز بو میداندا شرارت مرکبین جولان ائله
"چون شمشیری رشته محبت را از وسط پاره کردی
کم در این میدان مرکب شرارت را جولان بده"
قاضی اول ، انصافه گل ، حکم زمان وئر تازه دن
غصب اولان تورپاقلاری وابسته ی ایران ائله
"قاضی باش ، انصاف کن ، دوباره حکم بده
سرزمین های غصب شده را وابسته ی ایران نما"
کؤکلمه هجران سازین ، دل سوزونو آرتیرما چوخ
وصلدن سال صحبتی گل چاره ی هجران ائله
"ساز هجران را کوک مکن ، بر سوز دل میفزای
از وصل سخن بگو،بیا و هجران را چاره کن"
قارداشی قارداشا چاتدیر ، جانی هجراندان قوتار
بو آغیر بیر خسته لیک دیر ، خسته یه درمان ائله
"برادر را به برادر برسان و جان را از هجران برهان
این ناخوشی سختی است ، درمانش نما"
نه «شمالی» نه «جنوبی»؟ آت بو چرکین سؤزلری
مولک ایراندیر تماماً،دونیایا اعلان ائله
"چه شمالی؟چه جنوبی؟ این سخنان چرکین را به دور بینداز
به جهانیان بگو همگی سرزمین ایران است"
فتحعلیشاه ائیله دی فاحش خیانت ایرانا
سنده خدمت گوستریب ، نقصانلاری جبران ائله
"فتحعلی شاه خیانت بزرگی به ایران کرد
تو خدمت بکن و نقصان ها را جبران نما"
تورکمن چای پیمانی بیر ننگ دیر تاریخ ده
عرضه سیز شاهین ایشین دونیالره اعلان ائله
"قرار داد ترکمن چای ننگی در تاریخ است
اقدام شاهین بی لیاقت را به دنیا اعلام نما"
کئچدی اون یئدی شهر روسیه نین چنگالینا
بوجنایاتی گتیر یاده ،بوگون عنوان ائله
"هفده شهرزیر چنگال روسیه قرار گرفت
این جنایات ها را به یاد بیاور ، و امروز آن ها را عنوان کن"
گولستان پیمانی دا سیندیردی ایرانین بئلین
بو ایشه باعث لره ،یارب اؤزون دیوان ائله
"قرارداد گلستان کمر ایران را شکست
خداوندا ! مسببین این کار را محاکمه کن"
گل گتیر بو ملته آزاده لیک فرمانینی
ملک ایرانی صفاده روضه ی رضوان ائله
"بیا و براین ملت فرمان آزادگی بیاور
سرزمین ایران را روضه ی رضوان نما"
تهمت و تحقیر اوخو هر سمتیدن یاغماقدادیر
سینه وی بیر داغ کیمی بو اوخلارا قالخان ائله
"تیر تهمت و تحقیر از هر سمتی در حال باریدن است
سینه ات را همچون کوهی در برابر این تیرها سپر کن"
یا اؤزون چک بیر کناره ،غصب اولان مرزی گؤتور
یا ایکی روحو سازاشدیر،دل لری شادان ائله
"یا خودت را کنار بکش و مرز غصب شده را از میان بردار
یا دو روح را آشتی بده و دلها را شادمان کن"
"شیدا"نین دائیم فراق یاردن آغلار گؤزو
گؤستر او شوخون جمالین ، گول کیمی خندان ائله
"شیدا همواره از فراق یار چشمش اشکبار است
جمال دلبر را بنما همچو گل خندانش کن"