عصر ایران؛ مهرداد خدیر- با تغییر وضعیت کرونایی و قرمز شدن شهرهای زرد و نارنجی و افزایش مبتلایان و بستریهای بیمارستانها و البته شمار قربانیان و جان باختگان، برخی انگشت اتهام را به جانب مردم میگیرند و این نکته را یادآور میشوند که اگر در عید امسال مثل نوروز سال قبل در خانه میماندند و به گشت و گذار نمیرفتند و در دورهمیها شرکت نمیکردند دچار این وضعیت نمیشدیم.
بعضی هم معتقدند از مردم نباید توقع داشت چون مردم بر اساس مشاهدات و شنیدهها و احساسات خود عمل میکنند و وقتی جادهها باز باشد و محدودیت رفت و آمد را بردارند یا به سفت و سختی قبل نباشد این احساس غلبه مییابد که اوضاع عادی شده یا خطر کاهش یافته و خانوادگی یا دسته جمعی به سفر میروند و همین «همنَفَسی»ها و مجاورتها و تماسها کار، دستشان میدهد و کرونا تاخت و تاز میکند.
هر دو سخن درست است اما یک نکته در این میان مغفول مانده و آن هم این است که در نوروز 1399 میشد به مردم گفت خانه بمایند و زیر بار تعطیلی کامل میرفتند چون هنوز واکسنی ساخته نشده بود و در پیشرفته ترین کشورها و جوامع هم سردرگمی احساس میشد.
با شروع واکسیناسیون در دنیا اما انتظار اول درایران همین واکسیناسیون است که اگرچه در کشور ما هم شروع شده ولی به خاطر محدودیتها بسیار کند است و از فاز اول شامل کادر درمان آن هم آن بخش که در تماس مستقیم با بیماران کرونایی هستند و دیگر افراد مرتبط فراتر نرفته و ظاهراً 500 هزار دُز واکسن روسی بیش از این را پوشش نمیداده و واکسنی که قرار بوده از هند – بزرگترین تولید کنندۀ واکسن در دنیا – برسد هم به مشکل خورد چون دادستانی هند اعلام کرد خودمان نیاز داریم اگرچه گویا احتمال حل آن وجود دارد.
اگر میپرسید از واکسن چینی که شریک راهبردی ما هم شده چه خبر؟ در اینباره هم باید گفت اتفاقا چینیها هم میخواستند واکسن بدهند اما چون در فاز آزمایشی بود مقامات بهداشتی ما گفتند «موش آزمایشگاهی هیچ کشوری نمیشویم» لابد برای این که تصور نشود به این طرف غش کردهایم. ترکیه و امارات اما ریسک کردند و بعد از آن که در این دو جا جواب داد ایران هم ابراز تمایل کرد و این بار دیگر آن طرف، مایل نبود!
به گفتۀ مقامات، واکسن های خودمان، «پاستور» تا اواخر اردیبهشت و واکسن «برکت» تا پایان خرداد قابل استفاده خواهند بود اما همین وعدهها هم نشان میدهد مطالبۀ کنونی جامعه واکسن و سرعت دادن به روند واکسیناسیون چه با خارجیهای وارداتی و چه داخلیهایی است که در حال تولیدند و همین انتظار سبب شده توصیه به نرفتن و خانه ماندن مثل قبل نتیجه نداشته باشد و عملیاتی نشود و انگار چشم تصمیمگیران هم به واکسیناسیون است که محدودیتها را شُل گرفتهاند.
در آمریکا و کانادا هم به یک بار واکسن بسنده نشده و گفتهاند سه ماه بعد نیز باز باید تکرار شود و این گونه نیست که تضمینی برای توقف کرونا باشد اما این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که مطالبۀ کنونی جامعه واکسیناسیون است و تا این روند سرعت نگیرد توصیههای دیگر، چندان کارگر نخواهد افتاد.
در فرهنگ ما ضربالمثلی است که متأثر از فرهنگ عاشورایی است. هر چه امالبنین از پیک دربارۀ امام حسین ع میپرسید از حضرت ابوالفضل پاسخ میشنید تا جایی که گفت: «من از بهر حسین در اضطرابم/ تو از عباس میدهی جوابم؟»
این ضربالمثل جدای جنبۀ آیینی و مذهبی و اعتقادی که میخواهد شدت علاقه و گذشت را نشان دهد از منظر دیگری هم وارد فرهنگ عامه شده و آن هم زمانی است که شخص به جای پاسخ به مطالبۀ مستقیم به موضوعات دیگر اشاره میکند.
اکنون نیز مطالبۀ عمومی واکسیناسیون است و اگر چه واکسن هم تضمین و درمان نیست و در کشورهایی که روند آن سرعت گرفته نیز کرونا همچنان قربانی میگیرد اما فضای عمومی جامعه را به همکاری در زمینه های دیگر نیز سوق میدهد و گرنه اگر قرار باشد هر روز آقای حسینیبای را به خیابان بفرستیم تا از مغازه دار بپرسد چرا تعطیل نکردهای و به مشتری بگوید چرا در خیابان راه میروی و از مدیر سؤال کند چرا جریمه نمیکنی و گریبان یکی را که بدون ماسک تردد میکند بگیرد ولو مقصر باشد برای بیننده ملالآور است زیرا اکنون، تنها واکسیناسیون بیشتر میتواند جامعه را همراه کند.
یک ضرب المثل دیگر هم می تواند توضیح دهنده باشد. وقتی میگوییم "اگر آب در دست داری زمین بگذار" یعنی هیچ کاری اهمیت این کار را ندارد و امروز زمانی است که همه هر آبی که در دست دارند زمین بگذارند و تنها به واکسن بیندیشند.
با افزایش واکسیناسیون عمومی رفتار جامعه در قبال توصیهها هم تغییر خواهد کرد.