به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا ، مهارت نه گفتن بهترین دوره آموزشیاش در دوران کودکی است و هر خانوادهای موظف است این رفتار را در کودک خود تقویت کرده و رشد دهد که آینده و بزرگسالی فرزندان خود را از این طریق تضمین میکنند و اغلب افرادی که در هر موقعیتی میسنجند که نه بگویند یا آن خواسته را بپذیرند، به طور قطع منطقی اصولی را در عرصههای مختلف زندگی خود به کار میگیرند که کمتر مورد لغزش و آسیب قرار میگیرند. پدر و مادر مشوقان اصلی به حساب میآیند که باید این شاخصه مهم را در فرزندان خود از سن کم رشد دهند. افراد ضعیف به لحاظ شخصیتی که مهارت نه گفتن ضعیفی دارند، به راحتی جذب هر خطا و انحرافی میشوند، چون قدرت تشخیص خوب از بد را هیچگاه یاد نگرفتهاند.
دکتر عزتالله کردمیرزا، روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا میگوید: زندگی اجتماعی مستلزم رعایت برخی قواعد است که بتوان در این قانون دوسویه هم حقوق دیگران و هم حقوق خود فرد مورد رعایت قرار گیرد؛ یکی از شاخصهها و فاکتورهای مهم در یک زندگی اجتماعی سالم آموختن مهارت نه گفتن است، از این رو وقتی یک فرد به انجام برخی امور رضایت ندارد، در مقابل پاسخ منفی میدهد و این مهارت باعث میشود افراد کمتر درگیر آسیبهای اجتماعی شوند. افراد برای مقابله کردن با یک درخواست ممکن است رفتارهایی از قبیل رفتار انفعالی از خود نشان دهند، یعنی قصد بیان کردن نه را ندارند، اما به آن عمل نمیکنند و ممکن است زمانی که در عمل انجام شده قرار میگیرند، دچار تنش و تشنج روانی شوند. دومین رفتاری که از خود بروز میدهند، رفتار پرخاشگرانه است که به سوی فرد مقابل تهاجم کرده و رفتارهای نامناسبی را از خود نشان میدهند و در برخی موارد هم دیده میشود که افراد هیچکدام از این روشها را انتخاب نمیکنند و خیلی منطقی و آرام و قاطعانه پاسخ نه میدهند و دلیل این کار را نیز عنوان میکنند که در چنین شرایطی فرد قدرت مهارت نه گفتن را داشته و این روند را در خود تقویت میکند که این رفتار همان رفتار سالمی است که در کودکی باید در فرد نهادینه شود.
دکتر کردمیرزا، روانشناس بالینی در خصوص نقش مهمی که مهارت نه گفتن در زندگی افراد ایفا میکند، میگوید: نه گفتن در انسان مهارتی است که از دوران کودکی مورد آزمون و خطا قرار میگیرد، به این معنا که کودک در نخستین مرحله رشد روانی خود که بین سنین 2 تا 3 سالگی است، نه گفتن را با سرپیچی کردن از خواستههای والدین به صورت کودکانه آغاز میکند که در این مرحله خیلی از خانوادهها تصور میکنند فرزندشان لجباز شده است، اما غافل از اینکه کودک در حال محک زدن یکی از مهمترین توانمندیهای خود است که در دوران بزرگسالی نقش عمدهای در شکلگیری شخصیت و سلامت روابط او دارد، یعنی به همان اندازه که سخن گفتن و باز شدن زبان کودک مهم است، به کارگیری بجا از کلمات و مهارت کلامی مناسب در موقعیتهای اجتماعی به مراتب مهمتر از آن تلقی میشود.
این روانشناس ادامه میدهد: اما خانوادهها به واسطه ناآگاهی از این پدیده تحولی با کودک به مقابله یا حتی گاهی به تنبیه برمیخیزند و این مهارت اساسی را با تنبیه سرکوب میکنند، مهارت نه گفتن یکی از جمله مهارتهای زندگی است که باید آن را اکتساب کرد. مجموعه مهارتهای زندگی عبارتند از خودآگاهی، توانایی برقراری ارتباط و ارتباط موثر، توانایی انتقاد کردن و مورد انتقاد قرار گرفتن، توانایی تصمیمگیری، توانایی حل مساله، توانایی کنار آمدن با فشارآورهای زندگی، توانایی مقابله با فشار همسالان و دوستان و مقابله با هیجانات، از این رو همانطور که افراد مطلع هستند، نه گفتن تقریبا بخش عمدهای از این مهارت نهفته است و افرادی که نه گفتن را یاد نگرفتهاند، نمیتوانند تصمیم درست بگیرند.
دکتر کردمیرزا در ادامه بیان میکند: این دسته افراد که مهارت نه گفتن را نیاموختهاند، نمیتوانند مشکلات خود را حل کنند و در برابر فشارهای همسالان و فشارهای زندگی کنترل خود را نمیتوانند حفظ کنند، بنابراین نه گفتن که نشانگر قاطعیت و جرأتورزی در انسان است، در رشد شخصیت اثری جدی دارد. افرادی که نه گفتن را بجا استفاده میکنند، خودشان را در برابر پرخاشگری یا تخریب مصون میکنند، یعنی با گفتن نه در جای مناسب نسبت به خشم دیگران خود را حفظ میکنند و اجازه نمیدهند دیگران آنها را به اشتباه درک کنند. پژوهشها نشان میدهد انسانهایی که نه گفتن را خوب یاد گرفتهاند، انسانهایی هستند که خودشان و هم انسانهای دیگر را خوب و منطقی ارزیابی میکنند و یاد گرفتهاند مطابق منطق و توان خود به دیگران تعهد داده و از پذیرش مسوولیتهایی خارج از توان خود پرهیز کنند. به عبارتی دیگر فرد منطقی آسایش ذهنی خود را در صداقت، رک بودن و... جستوجو میکند، نه دروغ گفتن و شخصیتی کاذب از خود ساختن.
این مدرس دانشگاه تصریح میکند: این مهارت مهم اگر بجا و به موقع مورد استفاده قرار نگیرد، ممکن است منتهی به پذیرش مسوولیتهایی خارج از توان فرد شود و چون فرد اعتماد به نفس لازم برای گفتن واقعیت را ندارد، وارد یک چرخه معیوب میشود، یعنی برای جبران یک دروغ مجبور میشود دروغهای بزرگتر گفته و برای جبران یک رفتار اشتباه مجبور میشود اشتباهات سنگینتری را انجام دهد، در نتیجه وارد چرخهای میشود که او را به طرف رفتارهای مخرب هدایت میکند. این تخریب آنقدر جدی است که در پارهای از موارد در برابر پیشنهادات آسیبزا مانند پیشنهاد مصرف موادمخدر یا رفتارهای پرخطر توان نه گفتن خود را از دست میدهند و بدون برنامهریزی قبلی ممکن است وارد رفتارهای بزهکارانه و مخرب شود. فردی که در یک موقعیت مبتنی بر فشارهای روانی است و بدون فکر نسبت به عواقب رفتار خود صرفا به این دلیل که نمیتواند نه بگوید یا توان مقابله با فشارهای روانی و گروهی را ندارد، اقدام به تجربه رفتارهایی میکند، میتواند نتایج جبرانناپذیری را به بار بیاورد که بزهکاری یا رفتارهای مجرمانه نیز در طیف اینگونه رفتارها قرار میگیرد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.