باشنیدن جمله طرف آدم خیلی متعصبی است چه چیزی به ذهن شما متبادر می شود؟ چقدر این جمله بار منفی برای شما دارد و تا چه اندازه مفهموم وفاداری برای شما تداعی می کند؟
تعصب معمولا با احساسات بسیار قوی همراه است و قدمتی به قامت تاریخ بشریت دارد. افراد متعصب همواره نسبت به عقاید و انتخابات خود حساس بوده اند و سعی در دفاع از آنچه که به آن عقیده داشته اند برمی آمدند.
اما این دفاع وتعصب تا چه اندازه ای وفاداری و از کجا به بعد تعصبی افراطی قلمداد میشود بی شک تعصب در برخی افراد می تواند به امری ناسالم تبدیل شود و حتی در تعاملات زندگی شخصی و اجتماعی آنها نیزایجاد اختلال و مشکل کند؛ زیرا پدیده تعصب در رفتارهای ظاهری انسان اثر گذار است و گاها سبب میشود در قضاوت ها نسبت به سایر حقایق نابینا شود، به طوری که در مقابل نظرات مخالف سر سختی و مقاومت نشان بدهد.
شاید بتوان از اولین دلایل تعصبات افراطی به عدم اعتماد و احترام به شخصیت و انتخاب های دیگران و نداشتن گوشی شنوا برای شنیدن نظرات دیگران اشاره کرد.
دکترمنصوره حاج حسینی در این رابطه درگفتو گو با ایسنا عنوان کرد: هرکسی با انتخاب هر باور و عقیده ای، احساس مسئولیت نیز برای خودایجاد میکند و انتخاب و تصمیم گیری های خود را نیز براساس آن اعتقادات و باورها پیش میبرد و در بسیاری از مواقع نیز مجبور به دفاع از این باورها میشود که امری بدیهی است.
این روانشناس تربیتی ادامه داد: در زندگی اجتماعی گاهی فرد در شرایطی قرار می گیرد که باید بتواند بین باورهای خودش و دیگران که عقیده متفاوتی دارند انتخاب کند و کسانی عملکرد مناسبی دارند که دارای تفکری ارزیابانه باشند؛ زیرا تفکر ارزیابانه یا انتقادی این قابلیت را به فرد میدهد تا یک ارزیابی درست ومنطقی از باورهای خود و طرف مقابل پیدا کند و به این نتیجه برسد که در موضوعی واحد می تواند دیدگاههای متفاوتی وجود داشته باشد.
وی باتاکید بر اینکه تفکر انتقادی بالاترین سطح از تفکر است، اظهار کرد: تفکر انتقادی به فرد کمک می کند تا با پرهیز از سرسختی و مطلق اندیشی نسبت به دیدگاه اش، یک گشایش فکری نسبت به دیدگاه های مخالفاش نیز پیدا کند که هر دیدگاهی میتواند برای گروهی از جامعه ارزشمند و مفید باشد و تا زمانی که از خط قرمزهای اخلاقی عبور نکرده محترم است و نباید با لجاجت و مقاومت سعی در تغییر دیدگاه افراد داشته باشد.
این استاد دانشگاه باتاکید براینکه به لحاظ روانشناختی فردی رشد یافته است و شخصیت سالمی دارد که ضمن احترام برای خودش برای دیدگاههای مخالف نیز ارزش و احترام قائل شود، بیان کرد: شخصیتی سالم است که به اندازه کافی انعطاف پذیرباشد و بتواند تعادلی بین خود و دیگران ایجاد کند و این توانایی نشات گرفته از ادراک فرد از تمایزات خود با دیگران است که افراد در گذر زمان با تجارب اجتماعی بیشتری بدست میآورند.
وی با اشاره براینکه افراد مطلق اندیش، این سازگاری اجتماعی را در خودشان رشد ندادند و نمی تواند تفاوتها را بپذیرند، خاطرنشان کرد: عواطف ما نسبت به باورهایمان حساس است و زمانیکه این حساسیت ها افزایش پیدا کند رفتارهای هیجانی رخ می دهد و همین امر سبب می شود ما نسبت به همان باورها نیز درست عمل نکنیم؛ زیرا ما باید متناسب با وقایع ای که در طول زمان رخ می دهد دیدگاه هایمان را مورد نقد و برسی قرار بدهیم و درصورتی که این کار را انجام ندهیم در باورهایمان می مانیم و دچار پوسیدگی میشویم.
حاج حسینی یادآور شد: این نکته در رفتار های اجتماعی ما تاثیر گذار است؛ زیرا سبب میشود که ازمطلق گرایی و کلیشه رفتار کردن پرهیز کنیم و افراد را در جبهه موافق ومخالف، سیاه و سفید و.. قرارندهیم و متوجه می شویم که دیدگاه من هم می تواند چالش هایی داشته باشد و لزومی ندارد سعی در شبیه کردن دیگران به خودم کنم.
این روانشناس با بیان اینکه جامعه یک بستر تربیت کلی است و ما نظام های متداخل تربیتی مانند خانواده، مدرسه و..داریم، تصریح کرد: اگر در جامعه نقایصی وجود دارد؛ یعنی جامعه و نظامهای تربیتی به درستی عمل نکرده اند.
وی با اشاره بر اینکه این تواناییها از طریق تجربه های واقعی تعامل انسانی ایجاد میشوند، بیان کرد: اگر تمرین گفت وگوهای منطقی واقعی را درمدرسه از دبستان تا دانشگاه و.. ایجاد کنیم، افراد متوجه تفاوت عقیدهها می شوند و میفهمند که نیاز نیست برای حضور و ارتباط درست در جامعه، دیگران را مطیع خودشان کنند ومیتوان در کنار تفاوت با دوست، همسایه و...زندگی کرد.
در دنیای امروز جوامع دارای تکثر وتنوع افکار و عقاید هستند و اگر تعقل و گفتوگو درست و منطقی جایگزین جهتگیری های کورکورانه شود و اختلاف نظرات و رقابت ها در جهت رشد و توسعه جامعه قرار گیرند بدون تردید همین تفاوت ها وتمایزات راهی برای رسیدن به تکامل میشود.
انتهای پیام