از همین رو سازمان بسیج مستضعفین هر ساله شهدایی را به عنوان شهید شاخص سال انتخاب و معرفی میکند و همه ردههای بسیج به ترویج زندگی نامه و افکار آنان میپردازند. شهدای شاخص سال ۱۴۰۰ نیز از بین شهدای پیشنهادی سپاههای استانی و سازمانهای اقشاری سازمان بسیج مستضعفین در روزهای ابتدایی امسال توسط سردار غلامرضا سلیمانی تصویب شدند.
شهید حاج «قاسم میر حسینی» به عنوان شهید شاخص برادر، شهیده «شیرین روحانی راد» به عنوان شهیده شاخص خواهر و شهید «سید مصطفی بدرالدین» به عنوان شهید شاخص جهان اسلام معرفی شدند. این شهدای والا مقام با رویکرد جوان مؤمن و انقلابی به عنوان شهدای شاخص سال ۱۴۰۰ توسط رئیس سازمان بسیج مستضعفین معرفی شدند.
شهید حاج «قاسم میر حسینی» در خرداد ماه ۱۳۴۲ در سیستان پا به این دنیا گذاشت که بعدها آوازهاش در سراسر جبهههای جنگ پیچید، پدرش کشاورز بود واو را «میرقاسم» نام نهاد «میر قاسم میر حسینی» کوچکترین فرزند یک خانواده ۸ نفری بود.
شهید میرحسینی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای «جزینک» به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به هنرستان کشاورزی زابل رفت. پس اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در واحد پذیرش مشغول به خدمت شد و پس از چند ماه کار و تلاش صادقانه و خالصانه برای گذراندن دوره عالی برگزیده شد.
با شروع عملیات بیت المقدس میرحسینی به عنوان معاون یکی از گردانهای عملکننده در این عملیات شرکت کرد. سرانجام پس از آزادسازی و فتح خرمشهر برای دوره آموزش تکمیلی فرماندهی رهسپار تهران شد و پس از فراگیری آموزشهای لازم به تیپ ۴۱ ثارالله (ع) پیوست.
میرقاسم میرحسینی در سال ۱۳۶۱ به عنوان فرمانده گردان «شهید مطهری» منصوب شد و پس از شرکت در عملیاتهایی چون «رمضان» و «والفجر مقدماتی» با لیاقتی که فرماندهان در او سراغ داشتند او را به عنوان مسئول طرح و عملیات تیپ ۴۱ ثارالله (ع) منصوب کردند.
وی در عملیات والفجر یک از ناحیه کتف و صورت مجروح شد. در سال ۱۳۶۲ سنت حسنه پیامبر (ص) را بجای آورده و ازدواج کرد. وی در عملیات والفجر ۳، سه شبانه روز چشم به هم نگذاشت تا این عملیات را ساماندهی کند.
در عملیات والفجر ۴ نیز به همراه رزمندگان اسلام ارتفاعات «دره شیلر» و «پنجوین» را با یاری خداوند و رزمندگان اسلام تصرف کردند. وی در عملیات خیبر به عنوان فرمانده تیپ معرفی شد و در این عملیات در جزیره مجنون پس از دلاوریهای فراوان بر اثر بمباران شیمیایی دچار مسمومیت گازهای سمی و مجروحیت شد و به پشت جبهه اعزام و پس از آن به تهران منتقل شد.
سردار میرحسینی هنوز از بند جراحات وارد شده رها نشده بود که به مناطق عملیاتی برگشت و در عملیات «میمک» شرکت کرد تا اینکه ارتفاعات «میمک» را فتح کردند
سردار میرحسینی هنوز از بند جراحات وارد شده رها نشده بود که به مناطق عملیاتی برگشت و در عملیات «میمک» شرکت کرد تا اینکه ارتفاعات «میمک» را فتح کردند. در سال ۱۳۶۳ مسئولیت طرح و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله (ع) به او واگذار شد. او در عملیات «بدر «دوباره بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن بعثی از ناحیه پا به شدت زخمی شد.
در سال ۱۳۶۴ به زیارت خانه خدا مشرف شد و در همان سال ایشان به سمت قائم مقامی لشکر ۴۱ ثارالله (ع) معرفی شد. در عملیات والفجر ۸ پس از رشادتها و شجاعتهای نیروهای سپاه اسلام شهر فاو آزاد شد. وی در عملیات کربلای یک که منجر به فتح ارتفاعات قلاویزان شد شرکت داشت و در کربلای ۴ که مقدمه کربلای ۵ بود خالصانه و شجاعانه جنگید و بعثیهای ظالم را به همراه همرزمان خود از مرزهای کشور بیرون راند.
سرانجام این سردار رشید اسلام در سال ۱۳۶۵ در خاک مقدس شلمچه و در عملیات کربلای ۵ پس از ساماندهی نیروها در حین عملیات بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به ناحیه پیشانی سر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
رهبر معظم انقلاب در سفرشان به منطقه سیستان در تجلیل از این شهید بزرگوار فرمودند: «شهید حاج قاسم میرحسینی که از سرداران لشکر ۴۱ ثارالله میباشد از آن شخصیتهایی استثنایی و جالب است که من مردم سیستان را اینگونه شناختم»
اما متأسفانه شهید «حاج قاسم میرحسینی» نیز همچون بسیاری از شهدای اسلام و انقلاب همچنان ناشناخته مانده است اما در این میان بیشترین سهم در معرفی این شهید بزرگوار را فرمانده مقتدرش یعنی حاج قاسم سلیمانی ایفا کرده است که آخرین مورد آن هم بوسه سردار دلها در آخرین حضور در دفتر کارش بر تمثال این شهید بود که بسیار مورد توجه رسانهها قرار گرفت.
شهید سلیمانی در آخرین روزی که در محل کارش حاضر میشود، عاشقانه به در و دیوار آن چشم می دوزد و دستانش را بر تمثال مبارک شهدای همرزمش میکشد تا تبرک کند. اما در این میان، بر تصویر یکی از شهدا بوسهای پر از رمز و راز میزند، شهیدی که هر زمانی که میخواست قدمی بردارد، بعد از توکل به خدا و توسل به اهل بیت (ع)، از روح او مدد میگرفت.
تعابیری که حاج قاسم سلیمانی برای همرزم شهیدش به کار میبرد خاص و کم نظیر بود،
تعابیری که حاج قاسم سلیمانی برای همرزم شهیدش به کار میبرد خاص و کم نظیر بود، بارها و بارها شاهد خاطراتی بودیم که از آن شهید به زبان میآورد، همان شهیدی که علاقه وافر سردار دلها به وی را عام و خاص میدانند، چراکه بارها و بارها گفته بود که هر چه از شهید حاج قاسم میرحسینی بگویم، نمیتوانم حقش را ادا کنم. به اعتقاد وی شهید میرحسینی فرماندهای بود که همه ابعاد یک فرمانده اسلامی را با تعاریف اصیل امیرالمؤمنین (ع) دارا بود.
آنقدر علاقه سردار سلیمانی به شهید میرحسینی عجیب و ارتباطش با این یار شهیدش عمیق بود که آرزوی خدمت ر سانی به مردم سیستان را داشت به گونهای که در یکی از سفرهایش به این خطه گفت: «من به سیستان و مردم آن دیار تعلق خاطر دارم و آرزو دارم پس از اتمام ماموریتم اگر یک روز از عمرم باقی مانده باشد، فرماندار سیستان شوم و به مردم آن منطقه خدمت کنم.»
میرحسینی «مالک اشتر» سپاه اسلام بود
سردار قاسم سلیمانی ماجرای شهادت همرزم عزیزش را این طور وصف کرده است: قاسم، بزرگ لشکر ۴۱ ثارالله بود که همه ابعاد یک فرمانده اسلامی را با تعاریف اصیل آقا امیرالمؤمنین (ع) داشت. در عملیات کربلای ۴ بچهها خیلی نگران ایشان بودند. شهید میرحسینی در هیچ عملیاتی بدون زخم از صحنه خارج نشد. از تمام عملیاتها زخمی بر بدن داشت. به بچهها گفته بود توی عملیات کربلای ۴ نترسید که من شهید نمیشوم.
قبل از عملیات کربلای ۵ شبی داخل سنگر نشسته بودیم و با هم صحبت میکردیم. گفت که تیر به این جای من خواهد خورد و انگشتش را روی پیشانیاش گذاشت و همین طور هم شد. بیسیمهای لشکر ثارالله تا پایان جنگ، دیگر صدای دلنشین و ارزشمند و پر معرفت میرحسینی را نشنیدند. آن صدایی که برای همه بچهها چه کرمانی، چه رفسنجانی، چه زرندی، چه سیرجانی، چه هرمزگانی و چه سیستان و بلوچستانی امیدبخش، دلنواز و دوستداشتنی بود. آن صدا خاموش شد. البته نمیتوانستم باور کنم. در مقطع اول هم بچهها به من نگفتند و این خبر را خیلی با احتیاط به من دادند.
هیچوقت خبر شهادت ایشان را از یاد نمیبرم. من در دو سه عملیات واقعاً از خدا میخواستم که پایان عمر من همین مقطع باشد. یکی همین عملیات کربلای ۵ بود؛ خصوصاً وقتی خبر شهادت شهید میرحسینی را شنیدم. احساس کردم لشکر ثارالله واقعاً منهدم و منحل شد و از همه مهمتر فکر میکردم شهادت ایشان تأثیر بسیار عمیقی بر عدم موفقیت ما در عملیات کربلای ۵ بگذارد.
هیچ خبری مانند این خبر در لشکر ثارالله نمیتوانست غم ایجاد کند. تا آن مقطع هیچ حادثهای به اندازه خبر شهادت حاج قاسم برای بچههای لشکر ثارالله سخت نبود. حتی کسانی که در عملیات حضور داشتند و برادر یا پسرشان را از دست داده بودند عزادار شهید میرحسینی بودند.
توصیه شهید میرحسینی به سردار سلیمانی چه بود
شهید میرحسینی در وصیت نامهاش خطاب به هم رزمانش به ویژه حاج قاسم سلیمانی گفته است: «سخنی با برادران عزیزم، همرزمها و همسنگریهای قدیمی، مخصوصاً حاج قاسم سلیمانی، شاید مصلحت و مشیت حق بر این باشد که توفیق شهادت پیدا کنم و در این دار فانی همدیگر را وداع کنیم. لازم دیدم چند جمله به عنوان درد دل و ره آورد چندین ساله جنگ و درسهایی که حقیر گرفتم و بعضیها را توفیق پیدا کردم به کار بندم و بعضیها را دیر متوجه شدم یاد آور شوم.
۱- در جنگ هستید هیچ برنامهای از پیامدهای زندگی شما را در امر جنگ و برنامهریزیهای آن سست و کم مقاومت نکند.
۲- علت عمده بریدن از جنگ و فشار ناشی از آن را در مسائل عقیدتی و روحی پیدا کنید نه در کمبودهای آموزشی کادری و تجهیزاتی برای مثال اگر به قیامت معاد محشر روز رستاخیز معتقد باشیم و باور کنیم همه هست و بر حق حق هم هست، هرگز از مرگ فرار نمیکنیم و هرگز دل به دنیا نخواهیم بست ولی چون روح ملکوتی نیست به باورهای حضرت حق رشد کافی نکرده است و فنایی درگاه عبودیت حق نگردیده است و قدرت کافی در برابر فشارهای مادی را ندارند. همیشه دل زدگی، کدورت، نیش زبان، زخم زبان زدن و بعضاً بریدن از جنگ را فراهم میآورد.
۳- هیچ چیزی را به دل راه ندهید به حدی که الله شود و جای الله اصلی را بگیرد که حضرت حق سریعاً از آن دل، رخت برمی بندد.
۴- راحتیهای جنگ را سر همدیگر تقسیم کنید و مشکلات را نیز چنین کنید.
۵- ردههای پایین همیشه قوت قلب ردههای بالا باشند و بالاییها پدر و برادر بزرگ پایینیها.
۶- در پیشگاه خداوند شهادت میدهم بسیجیها اسوهها و سنبل رزمندگان زمان انبیا و اولیا هستند و نباید با بودن چند غیر بسیجی در لباس آنان همه را به یک چشم دید.
۷- امت حزب الله، خانواده معظم شهدا، مفقودالاثرها، اسرا و جانبازان و سایر اقشار که ذی حق انقلاب اسلامی میباشد. به حق همراه امام و مقاوم با امام حرکت کردند و باید برادران به عنوان پیشتازان این حرکت گرمی و نشاط و حرارت و سرعت بیشتر از بقیه داشته باشند.
۸- من حقی بر گردن هیچکدام از شما ندارم و انتظار دارم مرا عفو کنید و از سایر برادران آشنا برایم حلالیت و عفو طلب کنید و من اگر حقی داشته باشم همه را می بخشم. در پایان صحبتم، سخنی با مسئولین رده بالا از لشکر مخصوصاً برادر شمخانی دارم که بنا به صحبت حضرت امام؛ منتظر نباشید تا قدرت بگیرید بلکه حرکت کنید تا قدرت بگیرید. انتظار میرود با توجه به نیاز استان سیستان و بلوچستان و ارزش استراتژیکی آن با بودن کادر موجود در لشگر سرمایه گذاری شود و آنجا در قالب یگان مستقل ولی تحت امر لشکر ثارالله یا هر یگانی صلاح دیدند در جنگ خدمت کند و در راستای ارتش بیست میلیونی گامی بلند برداشته شود.
اینها گوشه ناچیزی از وصف فرماندهی بود که مالک اشتر رهبری وی را مالک اشتر سپاه اسلام نامیده بود هرچند نمیتوان با این قلم قاصر، وصف این سرداران بزرگ و جلیل القدر انجام داد اما انتخاب شهید حاج قاسم میرحسینی به عنوان شهید شاخص سال ۱۴۰۰ فرصتی برای مرور گوشهای از مجاهدتها و بزرگ منشیهای این سردار بزرگ اسلام و انقلاب است که انشاءالله در ادامه سال نیز به آن پرداخته میشود.