به گزارش رکنا، کودکان از طریق بازی و تعامل، دعوا و قهر، رقابت و رفاقت آماده ورود به زندگی واقعی میشوند. کرونا که آمد خانوادهها بیشتر از گذشته نگران سلامت بچهها شدند، اینکه فرزندشان دستش را ضدعفونی کند، ماسک مناسب داشته باشد و... جامعه هم در کنار خانوادهها دغدغه درس بچهها را داشت. کلاسهای آنلاین، برنامههای شبکه آموزش، کتابهای کمک آموزشی و ... اما خانوادهها، مدارس و در کل جامعه نیازهای روحی و روانی کودکان را فراموش کردهاند. کودکی که با فعالیت بدنی استرس و اضطراب را از خود دور میکرد حالا محصور در چهاردیواری خانههای آپارتمانی است.
کودکی که با تماشای رفتار خاله و عمو و... آماده پذیرش نقشهای مختلف زندگی میشد، محبت دریافت و خرج میکرد حالا فقط با پدر و مادر بیحوصلهای سروکار دارد که دغدغه مالی و کرونا امانشان را بریده و گاهی با بیاعتنایی یک گوشی به بچه میدهند تا خودش را سرگرم کند و تمام.
کودکی که ضمن خالهبازی، پلیس بازی و... زندگی واقعی را تجربه میکرد حالا با تنهایی انس گرفته و احساس می کند لازم نیست به روزهای قبل برگردد. خلاصه نه بازی با همسنو سالان در کوچه و پارک فقط برای سرگرمی بچهها بود که گوشی را بتوان جایگزینش کرد، نه کارکرد مدرسه به آموزش محدود میشود که بتوان با کلاس آنلاین جبرانش کرد. بچهای که دیگر اهل رقابت نیست، کودکی که به ندرت خاله و دایی را میبیند.
فرزندی که با پدر و مادرش تفریحات بیرون از منزل ندارد و... کودکیاش اسیر کرونا شده. روزهایی که دیگر برنمیگردد. با این حساب باید روزهای کودکی را قربانی خاموش کرونا دانست. قربانی که هیچکس نگران درمانش نیست. فرصتهای خوب کودکان تباه شده و مشکل فقط در این روزها نیست. مشکل اینجاست که کودکان به این شرایط یعنی کاهش ارتباط با دیگران، نبود رفاقت و رقابت، درس آنلاین و... عادت کردهاند. حتی اگر عادت هم نکرده باشند مهارتهای ارتباطی آنها افت جدی داشته و جبرانش در کوتاه مدت کار راحتی نیست.
با این اوصاف باید شرایط فعلی را جدی گرفت و در کنار دغدغه درستی که برای سلامت ، بهداشت و همینطور درس بچهها داریم نیازهای روحی و چالشهای مرتبط با مهارتهای اجتماعی آنها را جدی بگیریم. بخشی از ماجرا به عهده مسئولان است از رسانه ملی تا آموزش و پرورش، اما نقش خانوادهها هم ویژه است و حتی در روزهای قرنطینه و در خانه هم میتوانند بخشی از چالشها را لحاظ کنند. در این پرونده با کمک یک جامعهشناس و یک روانشناس کودک به نقش خانوادهها پرداختهایم. با ما باشید.
از دیدگاه روانشناختی، منزویشدن و تضعیف روحیه کنجکاویشان، مضطربشدن بیشتر آنها و ... از آسیبهای وارد شده بر کودکان بعد از شیوع کروناست
دکتر امیر محمدیان خراسانی / جامعهشناس
اپیدمی وابسته به ویروس کرونا بسیاری از گروهها و اقشار را در جهت منفی تحت تاثیر قرار داده و آسیبپذیر کرده است. یکی از این گروههای در معرض آسیب و به شدت متاثر از آن، کودکان هستند. درادامه نگاهی به آسیبهای وارد شده بر آنها و راهکارهای مرتبط از دیدگاه جامعهشناختی کاربردی، مردممدار و رابطهای میاندازم.
در خانه ماندن، تعطیلی مدارس و مهدکودک ها و مراکز تفریحی و حتی پارکها، نرفتن به مهمانیها و کمتر همبازی داشتن و بازی کردن با دیگری و سایر موارد محدود کننده مشابه، جامعهپذیری(اجتماعی شدن) کودکان را به تاخیر انداخته یا با نقص و ایستایی مواجه کرده و پویایی را از آنها گرفته است. رشد اجتماعی آنها و پرورش هوش عاطفی و خلاقیتهای آنها در این شرایط سختتر شده و با چالشهایی مواجه گشته است. بهانهگیریها و بیحوصله شدنها دو نشانه بارز این وضعیت است. کودک، باید با همسالان خود در ارتباط باشد، به بازی بپردازد، احساس آزادی کند و در هوای پاک و آزاد خارج از محیط خانه بپرد و بدود و حرکت کند تا بیاموزد و رشد کند.
علاوه بر این، کودکان در این مدت شاهد مشکلات بزرگ ترها به ویژه پدر و مادرشان بودهاند و به درجات مختلف این امر هم آنها را متاثر ساخته است. به عبارتی آنها هم در کشیدن بار سنگین قرنطینه و مشکلات مادی و عاطفی و غیره در محیط خانواده، آگاهانه و ناآگاهانه سهیم بودهاند، دیدهاند و شنیدهاند و حس کردهاند. برخی از آنها به خاطر محدودیتها، تاوان تنگ خلقی والدینشان را میدهند و عصبیت
بزرگ سالان آنها را دچار مشکل کرده است. به عبارتی دیگر، آنان به صورت اهداف ناخواسته خشونتهای کلامی و عاطفی اطرافیان درآمدهاند.
همه موارد مطرح شده با ترس و اضطرابی توام شده است که از رسانهها و والدین و دیگران به کودکان القا شده و دایم هشدارهای گوناگونی را بابت سلامتی میشنوند. دنیای مضطرب، کودکان را اضطرابزده و محدودتر کرده است و این اتفاقات از منظر روانشناختی تاثیرات نامناسبی بر کوکان خواهد داشت.
آموزش آنها هم با مشکلات عدیدهای روبهرو شده است. آنچه به عنوان آموزش مجازی از آن یاد میشود تماس آنها را با دنیای واقعی قطع کرده و ارتباط چهره به چهره از نزدیک را با معلمان و همکلاسیهایشان به شدت محدود کرده است. به ویژه در کلاسهای اول و دوم دبستان مشکلاتی را بر سر راه آموزش الفبا و حساب که پایه سواد آنها را در سالهای بعد شکل میدهد، ایجاد کرده است. همچنین آموزش را وابسته به ابزار الکترونیک و گوشیهای هوشمند کرده است. به عبارتی این آموزش روبات واره و شبه انسانی ، گرم و صمیمی نیست و سرد است. ارتباطش بیشتر یک طرفه است. کسلکننده و خلاقیتکُش است. والدین هم به علت مشغلههای فراوان و مشکلات دیگر قادر نیستند نقش معلم و مربی را به نحوی شایسته ایفا کنند و برخی آستانه صبر و تحملشان کم است و روحیه پرسشگری را در کودکان نه تنها تقویت نمیکنند که به علت وقت نگذاشتن برای پاسخ به سوالات آنها، این روحیه را سرکوب هم میکنند.
کودکان در این شرایط به انزوا رانده می شوند و روحیه ماجراجوییشان هم تضعیف می شود و روز به روز دنیا را جای غیرقابل تحملتری میبینند و به سوی جایگزینهای غیرقابل قبول مجازی و واقعی رانده میشوند. مخصوصا هنگامی که حمایتهای عاطفی و مهر و محبت جسمانی به شکل بوسه و در آغوش گرفتن هم در این زمان کمتر میشود و گاهی آنها و مشکلاتشان نادیده گرفته میشوند یا در اولویت قرار نمیگیرند.
حال سوال این است که چه میتوان کرد تا آسیبها را به حداقل رساند یا مدیریت کرد؟ به طور کلی باید تلاش کرد تا با هدف کاهش آسیبهای برشمرده در این مطلب حرکت کرد. از طرفی میزانی از واقعنگری و مواجه شدن با چالشها هم برای کودکان لازم است تا واقعیت این دنیا را دریابند و اما چند توصیه به والدین.
بازی ها و اسباب بازیها را به دخترانه و پسرانه تقسیم نکنید. تنوع را هم به محدوده انتخاب آنها اضافه کنید. مثلا عروسک و رنگ صورتی مخصوص دختران و تفنگ و رنگ آبی مخصوص پسران نیست. از کلیشههای رایج جنسیتی در این دوران عبور کنید.
نمونه های خوب و جذاب از کتاب و پازلها را با انتخاب خودشان تهیه کنید و برایشان بخوانید یا در خواندن و چیدن با آنها مشارکت کنید. همچنین محدوده فعالیتهای اوقات فراغتشان را گسترش دهید و مهارتهای ساده را به مقتضای سن به آنها بیاموزید.
از محدودیتهای سخت گیرانه و بیمورد درباره فضایمجازی برحذر باشید .در این دوران بیش از دوره های دیگر از سرزنش کردن و امر و نهی کردن به آنها دست بردارید و سعی کنید مدارا را جایگزین دیگر روشهای تربیتی کنید.
آنها را از محبت سرشار و احساساتشان را تایید کنید. شنوندهای خوب باشید و توجه خود را به حد کافی به آنها مبذول دارید و نگران لوس شدن آنها نباشید. کودکان را به عنوان مخاطب خود سنگ صبور قرار ندهید و آنها را قبل از موعد با مشکلات دنیای بزرگ سالی آشنا نسازید. به عبارتی تلاش کنید حتی اندکی بار سنگین مشکلات بزرگ سالان بر دوش آن ها گذاشته نشود.
دوران کرونا نباید باعث شود انسان از انسان گریزان شود و دیگری را بالقوه دشمن بپندارد. کودکان هم باید در مسیر خلاف این تلقی آموزش ببینند. آنها به طرزی ساده علاوه بر خودیاری باید با همیاری در قالبهای گوناگون همکاری آشنا شوند و از دوست داشته شدن بینهایت بهرهمند شوند و دوست داشتن را بیاموزند. جرئت بیانگری و بروز احساسات گوناگون خود را پیدا کنند و انسانهایی با روحیه شجاعانه و تعاون طلب بار بیایند.
یک روانشناس از آسیبهای طولانیشدن محدودیتهای کرونایی بر کودکان میگوید و چند توصیه به والدین دارد
دکتر ساحل گرامی | روانشناس کودک
یکی از مهمترین نیازهای کودکان برای داشتن رشد روانی مناسب، ارتباط با همسالان بود. تا پیش از شروع ویروس کرونا این نیاز به صورت طبیعی در مهدکودک، مدارس، خانههای بازی و پارکها محقق می شد و آنقدر مسئلهای روتین بود که شاید بیشتر اوقات این امر به چشم والدین نمیآمد و متوجه اهمیت آن نبودند اما اکنون که بیش از 14 ماه از خانهنشینی کودکان میگذرد، اهمیت آن بیش از پیش مشخص شده است. در ادامه نکاتی در همین باره از منظر روانشناسی مطرح خواهد شد.
اگر توجه کرده باشید پارسال در ابتدای روزهای قرنطینه به شدت دلتنگ مهمانی، عروسی، ارتباطات اجتماعی با دوستان و خویشاوندان بودیم ولی به مرور این نیاز کمتر شد و هم اکنون شاید نیازی به ارتباط آن چنانی با اطرافیانمان احساس نمیکنیم و به آن روزها با حالتی ناآشنا نگاه میکنیم. ذات انسانها به گونهای است که به هر چیزی به سرعت عادت میکنند.
کودکان هم از این قاعده مستثنا نیستند و طی این یک سال بسیاری از آنها به خانه نشینی عادت کردهاند و دیگر دلتنگی دوستان را نمیکنند و تماشای تلویزیون، بازی با موبایل و تبلت را به بیرون رفتن ترجیح میدهند. همین امر باعث میشود موقعی که در موارد محدود از خانه خارج میشوند از والدین بخواهند که سریعتر به منزل برگردند، یا هنگام ملاقات با دوستان برای باز کردن صحبت یا شروع بازی با آنها مهارت لازم را نداشته باشند.
در این مدت بسیاری از ما به تجربه دریافتهایم که فرزندانمان تحت تاثیر محدودیتهای کرونایی قرار گرفتهاند. آنها از بودن در موقعیتی محدودکننده که انتهایی هم برای آن ترسیم نمیشود، نگران هستند. البته در این بین برخی عوامل دیگر هم میتواند به اضطراب و ناراحتی آنها دامن بزند که کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛ از آنلاین شدن مدارس تا پیامهای بهداشتی مکرر که حالا به دفعات زیاد در میان برنامههای کودک هم پخش میشود و ... . هرچه که هست، همه این موارد باعث می شود تا ذهن کودکان دیگر مثل گذشته آرام نباشد.
در دوران شیوع کرونا افراد و به ویژه کودکان از بعضی نیازهای ضروریشان برای افزایش سلامت روان محرومند و همین مسئله آثار مخربی روی روح و روان آنها به جا میگذارد که به دنبال آن احتمال بروز افسردگی و اضطراب در نتیجه این محرومیتها بسیار بالاست. به طور مثال، چند پژوهش مرتبط در همین حوزه نشان داده که میزان افسردگی کودکان بعد از شیوع این ویروس، به طور چشمگیری در جهان افزایش یافته است و هم اکنون، هیچ برنامهای برای مدیریت و توجه به این موضوع وجود ندارد.
هر بحرانی میتواند در ذهن کودکان تاثیر منفی بگذارد و در آینده و رفتار آنها موثر باشد. کودکان از هر اتفاقی تصویرسازی ذهنی میکنند و این عمل در ذهن آنها بسیار بیشتر از بزرگ سالان اتفاق میافتد. وقتی ما موضوعی را برای آنها توضیح میدهیم، در ذهن خود شروع به تصویرسازی مثبت یا منفی از آن موضوع میکنند. نوع این تصویر، بستگی به نوع بیان و تعریف ما از آن موضوع برای کودکمان دارد. کودکان به رفتار بزرگ سالان دقت زیادی میکنند. اگر خود ما وحشت کنیم و دچار سندروم خبر بد شویم، کودکان هم با مشاهده این رفتارها دچار وحشت می شوند و شروع به ساختن تصویرهای منفی در ذهن خود میکنند و دچار سندروم خبر بد میشوند. این شرایط باعث آسیبهایی در دراز مدت برای کودکان میشود.
در هر صورت به نظر می رسد چاره دیگری نیست و باید با صبوری این مراحل را طی کرد اما در ادامه راهحل هایی را میآوریم که میتوانید از خانهنشینی در روزهای کرونایی استفاده بیشتری کنید تا روان سالمتری در انتظار فرزندانتان باشد.
زنگ باغبانی و گلکاری| تجربه پرورش گل و گیاه و رسیدگی به آنها که حتی در خانه های آپارتمانی هم ممکن است، میتواند باعث افزایش مهارت مسئولیتپذیری در کودک شود. آبیاری گیاهان، کاشتن گیاه و رسیدگی به آنها، شاید خیلی ساده به نظر برسد ولی در تقویت روحیه مسئولیتپذیری کودک بسیار موثر است.
زنگ آشپزی| یکی از مفرحترین کارها برای بچهها تجربه آشپزی است. به ویژه برای بچههای بد غذا و بچههایی که دامنه محدودی از غذاها را میخورند، مشارکت در فرایند آشپزی میتواند بسیار مفید باشد و آنها طعمهای بیشتری را تجربه کنند. علاوه بر این تجربههایی مثل درست کردن مربا و کنسرو کردن سبزیجات برای بچههای بزرگ تر بسیار هیجانانگیز است.
زنگ بازی| با یکدیگر بازی کنید. هیچ چیز به اندازه بازی برای بچهها احساس امنیت نمیآورد و باعث تحکیم روابط والدین با فرزندان نمیشود. در طول روز اندازه نیم ساعت با کودک بازی کنید. این بازی میتواند به انتخاب شما یا فرزندتان باشد.
زنگ شکرگزاری| یک جعبه شکرگزاری درست کنید. هر روز تمام اعضای خانواده جملهای بنویسند و بابت چیزی در زندگی خود از پروردگار تشکر کنند و آن را در جعبه یا شیشه شکرگزاری بیندازند. این کار برای حفظ روحیه در این روزهای سخت و توجه به نکات مثبت زندگی بسیار کمک کننده است.
موارد گفته شده باعث میشود استفاده بهینه از این زمان شود و کودک به مهارتهایی دست یابد که حتما در زندگیاش موثر خواهد بود. بهتر است برنامه روزانه در قالب یک فهرست تهیه شود و به تفکیک زمان انجام آنها مشخص شود. این کار به بهبود مهارت برنامهریزی کودک کمک شایانی میکند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.