به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، سمسارزاده به تازگی نیز به عنوان یکی از اعضای هیات مدیره انجمن صنفی تئاتر کمدی تهران انتخاب شده است. در این انتخابات، حسن قرایی رئیس هیئت مدیره، محسن افشار، نایب رئیس، پژمان علیپور، خزانهدار، علی یدالهی دبیر ، اصغر سمسارزاده و مهدی خزلبانی به عنوان اعضای هیئت مدیره انتخاب شدند و جمشید عسگری و مهرداد صادقی به عنوان بازرسان اصلی و آرمان پورحمزه به عنوان بازرس علیالبدل انتخاب شدند.
حضور سمسارزاده در این انجمن فرصتی شد تا هم اطلاعاتی درباره فعالیتهای این انجمن جویا شویم و هم نیمنگاهی به گذشته او در تئاتر بیندازیم.
این بازیگر پیشکسوت در آغاز درباره این انجمن تازه تاسیس توضیح میدهد: انجمن صنفی تئاتر کمدی تهران در واقع همان انجمن تئاتر آزاد است که از مدتها پیش فعال بود ولی ثبت نشده بود اما این انجمن تازه به عنوان یک صنف زیر نظر وزارت کار ثبت شده است و امیدواریم با حمایت این وزارتخانه و همینطور وزارت ارشاد بتوانیم امور این اعضا را سر و سامان بهتری بدهیم.
او که امید دارد با ثبت این انجمن هنرمندان تئاتر آزاد از حمایت بیشتری برخوردار شوند، ادامه میدهد: سالهاست حق این بچهها به هزار و یک دلیل پایمال شده درحالیکه بسیار سختکوش هستند و امیدواریم نه تنها این انجمن بلکه همه انجمنهای سینمایی و تئاتری بیشتر مورد حمایت قرار بگیرند.میدانم آقای راد هم برای خانه تئاتر زحمات بسیاری کشیدهاند و از ایشان قدردانی میکنم.
بعد از این توضیحات، سری به گذشته میزنیم و سمسارزاده از سالهای نخست فعالیت خود در تئاتر میگوید: سال ۱۳۳۷ در گروهی کار تئاتر را آغاز کردم که همه موفق و مشهور شدیم، کسانی مانند سیروس ابراهیمزاده، رضا بیک ایمانوردی، عبدالله بوتیمار، ولی شیراندامی و ...
او ادامه میدهد: بعدا به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمدم که البته بعد از انقلاب، این همکاری قطع شد.
سمسارزاده یکی از افتخارات بزرگ خود را همکاری با هنرمندانی مانند داود رشیدی، رکنالدین خسروی، عباس جوانمرد، جعفر والی، عباس مغفوریان، خلیل موحد دیلمقانی، آشور بانیپال بابلا و ... میداند .
او که با بازی در نمایش «آرش کمانگیر» با زندهیاد عباس جوانمرد همکاری داشته، یادآوری می کند: فقط یک بار افتخار همکاری با ایشان را داشتم زیرا بعد از بازگشت آقای داود رشیدی از فرانسه، عضو گروه ایشان شدم که گروه تئاتر «مردم» بود و همکاریهای بسیار خوبی با بزرگانی داشتم مانند آقایان انتظامی و محمد علی کشاورز که هرگز فراموش نمیشوند و همینطور با آقای علی نصیریان که سالار تئاتر ایران است و خدا حفظش کند.
او البته با لحن شوخ و شنگ خود اضافه میکند: من ذو حیاتین بودم! (جانداری که هم در خشکی زندگی میکند و هم در آب) هم کار روشنفکری داشتم و هم مطربی و هم مردمی. در لالهزار هم با دوستانی مانند آقایان شیراندامی و وحدت کار میکردم و بیشتر در تئاتر تهران فعالیت داشتیم.
این بازیگر پیشکسوت که چندی پیش برای انجام یک گفتگوی تصویری به تئاتر تهران رفته است، اضافه میکند: ظاهرا قرار است موزه تئاتر را در تئاتر تهران یا تئاتر نصر راهاندازی کنند. چند وقت پیش برای گرفتن یک مصاحبه تصویری به این تئاتر رفتم، همین که وارد آن شدم، بدنم رعشه گرفت. چه بلایی سر این تئاتر آمده است؟! تمام سالن انتظار آن، آینهکاری بود، آن هم نه آینهکاری معمولی بلکه یک آینهکاری بسیار زیبا و درست و درمان ولی همه آن آینه کاریها شکسته شده است. حالا امیدوارم طرح راهاندازی موزه عملی شود و در حد یک وعده باقی نماند.
او از دیگر تئاترهای لالهزار هم سخن میگوید؛ از روزگاری که مهین و مصطفی اسکویی، موسسان گروه تئاتر «آناهیتا» در لالهزار فعال شدند: خانم و آقای اسکویی بعد از تعطیلی تئاتر گلریز، به تئاتر فرهنگ یا تئاتر پارس لالهزار آمدند. آقای محمد علی جعفری هم در این تئاتر کار میکردند، نمایشهایی مانند «اتللو» و کارهای ارزشمند دیگری روی صحنه میبردند.
سمسارزاده خاطرنشان میکند: در لالهزار همه جور تئاتری بود؛ هم روشنفکری و هم مردم پسند. هنرمندانی مانند مجید محسنی، علی محزون، خانمها توران مهرزاد و ایرن، زندهیادان نوذری و قنبری و ... در این تئاترها فعال بودند. لالهزار تازه داشت رنگ فرهنگی میگرفت که انقلاب شد و تئاترها هم تعطیل شدند.
او یادآوری میکند: از سال ۵۷ مدتی بیکار شدم بسیاری از همکارانم از ایران رفتند ولی من ماندم. من فقط هنرپیشه بودم و هیچگونه سابقه سیاسی نداشتم ولی همه جور ممنوعیتی را تجربه کردم. با این حال در کشور خودم ماندم تا اینکه بعد از چند سال اجازه فعالیت در رادیو به من داده شد و با برنامه «صبح جمعه با شما» وارد کار شدم که این همکاری همچنان هم ادامه دارد.
سمسارزاده با همان لحن طنزآمیزش میگوید: بدشانسترین هنرپیشه بودم. همین که به شهرت رسیدم، فضای سیاسی کشور تغییر کرد و مدتها بیکار شدم ولی در همان دو سه سالی که در اوج شهرت بودم، نزدیک به ۳۰ فیلم بازی کردم که همه هم موفق بودند. یک زمانی شرایط اجتماعی، اجازه کار به ما نداد، حالا هم که کرونا نمیگذارد کار کنیم.
او که در هشتمین دهه زندگی خود همچنان فعال است، میافزاید: پیش از کرونا مشغول بازی در یک نمایش بودم که تعطیل شد و حالا هم که همه چیز در رکود به سر میبرد. البته چند کار تصویری داشتهام و دارم، مثل یک تلهفیلم که در زنجان کار کردیم و فیلمبرداریاش به پایان رسیده و قبل از آن هم یک سریال کار کرده بودم. سریال دیگری هم با آرش معیریان دارم که برای شبکه یک ساخته میشود. انگار در کرونا وضعمان چندان بد هم نبود!
اصغر سمسارزاده در جمله پایانی خود چنین میگوید: سلام مرا به همه دانشجویان برسانید! نمیدانید که نسل جوان را چقدر دوست دارم بخصوص دانشجویان را!