همه قرائن و شواهد نشان میدهد که ایالاتمتحده و اسراییل از سال ٢٠٠١ در حال کار مشترک بر روی پروژهای بودند که طی آن از طریق قرار دادن مواد منفجره در تأسیسات اتمی ایران سیستم برق اولیه و پشتیبان موردنیاز برای فعالیت سانتریفیوژها را قطع کنند و به این وسیله خسارت زیادی به پروسه غنیسازی اورانیوم وارد کنند.این راز را برای اولین بار جیمز رایزن در کتاب وضعیت جنگ -تاریخ مخفی سیا و دولت بوش- در سال٢٠٠٦افشا کرد.او مینویسد که کاربر روی پروژه انتقال مواد منفجره و آسیب رساندن به خطوط برق سایتهای هستهای در دولت بوش آغاز شد و سیا این پروژه را بهصورت آزمایشی در نوادا به انجام رساند اما به موفقیتهای موردنظر نرسید و کنار گذاشته شد.
این پروژه آنچنانکه نیویورکتایمز در گزارش ١٢اوریل ٢٠٢١مینویسد بار دیگر در دستور کار دولت اوباما قرار گرفت ولی درنهایت در سال ٢٠١٠به سود پروژه استاکسنت کنار گذاشته شد.سیا در این دوره این روش را مطمئنتر از انتقال مواد منفجره به داخل تأسیسات برای آسیب رساندن به برق مرکزی و کابل برق اضطراری میدانست.اما به نظر میرسد این پروژه پس از دو بار وقفه این بار توسط موساد به انجام رسیده باشد.بااینحال سکوت آمریکاییها و اکتفا کردن به این عبارت که ایالاتمتحده در این عملیات تخریبی مداخله نداشته است،این تحلیل را تقویت میکند که حداقل ایالاتمتحده بهجز مسئولیت مشترک در بنیان گذاشتن این طرح در سالهای ٢٠٠١و٢٠٠٩ از این عملیات اطلاع داشته است.
از طرف دیگر سفر استین به اسراییل همزمان با قطع برق نطنز ،توییت او سه ساعت پسازاین عملیات مبنی بر شراکت کامل میان واشنگتن و تل اویو و کار مشترک بر تهدیدات منطقهای و همینطور نشست سهشنبه با عنوان گفتوگوهای استراتژیک میان جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا و منیر بن شبت مشاور امنیت ملی داخلی اسراییل در مورد فعالیتهای منطقهای ایران این ظن را تقویت میکند که دولت بایدن حداقل به دنبال گفتوگوهای تحتفشار با ایران در وین برای ارائه امتیازات کمتر به تهران است تا استراتژی همزمان حل معمای ایران در تمام زمینهها بهپیش رود و یا در سناریوی حداکثری در تلاش است با کمک اسراییل در عرصه میدانی از نفوذ و اهرمهای فشار ایران بکاهد.
استفان اسلیک مسئول سابق روابط آژانسهای اطلاعاتی آمریکا با موساد میگوید ممکن است پیام های سیاسی متنوعی قبل از عملیات در نظنز میان اسراییل با طرف های آمریکایی و اروپایی رد و بدل شده باشد مبنی بر اینکه منافع و آزادی عمل تل اویو در انجام چنین عملیاتی نباید نادیده گرفته شود.(تحریم های اخیر اتحادیه اروپا علیه سپاه نیز احتمال پیگیری استراتژی مذاکرات تحت فشار را از طرف غربی تقویت میکند)نکته بسیار حایز اهمیت این است که دو عملیات تخریبی از جولای سال گذشته تا آوریل ٢٠٢١این ادراک را میان دشمنان ایران تقویت کرده است که امکان تداوم چنین عملیات هایی در اینده نزدیک وجود دارد.از همین رو ایران برای تصحیح این ادراک در مقام پاسخ برامده است:آغاز غنیسازی ٦٠درصد و انفجار کشتی در فجیره امارات.این چرخه کنش ها و واکنش ها در صورت نرسیدن به یک نقطه توازنی در مذاکرات و همچنین در حوزه میدانی از این پتانسیل قوی برخوردار است که کل مذاکرات وین را در آینده نزدیک از مدار خارج کند و منطقه را وارد فاز تصاعد بحران کند.