عصر ایران- آیتالله محمد یزدی که در جایگاه رییس شورای عالی حوزۀ علمیۀ قم روز چهارشنبه 19 آذر 1399 درگذشت، سابقۀ 10 سال ریاست قوۀ قضاییه را نیز در فاصلۀ سال های 1368 تا 1378 در کارنامه داشت.
در آن زمان او به صورت مرتب نشستهای خبری تشکیل و به پرسشهای خبرنگاران داخلی و خارجی پاسخ میداد و چون هنوز از سایت های خبری، خبری نبود و خبرگزاریها هم محدود به خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی و واحد مرکزی خبر بودند و شمار روزنامه ها نیز فراوان نبود، سؤالات متفاوت و صریح روزنامۀ سلام در کنار پرسشهای خبرنگاران خارجی که آزادی عمل و تعداد بیشتری به نسبت امروز داشتند جلب توجه میکرد.
در این میان یکی از نشستهای خبری آقای یزدی در بهمن 1376 و پس از تغییر فضای سیاسی به دنبال ریاست جمهوری سید محمد خاتمی نوع مواجهۀ رییس قوۀ قضاییه با خبرنگار حوزۀ قضایی روزنامۀ سلام، بازتاب فراوانی در داخل و خارج داشت.
آن خبرنگار، خانم عذرا فراهانی بود که به خاطر فعالیتهای مطبوعاتی و صنفی و نیز تدوین مجموعۀ مستند «اسناد و پرونده های مطبوعاتی ایران» با ارزش تاریخی، سیاسی، حقوقی و رسانهای در سالهای نزد اهل رسانه شناخته شده است.
23 سال پس از آن نشست خبری و به بهانۀ درگذشت آیتالله یزدی او در متن ارسالی برای «عصر ایران» ضمن مروری بر پرونده های مشهور دوران ریاست اوبر قوۀ قضاییه به ماجرای آن کنفرانس خبری پرداخته است. با این توضیح که این گونه نشستها پس از اتمام دورۀ آقای یزدی تکرار نشد و به جای رییس قوه، سخنگو در مقابل خبرنگاران قرار گرفت و میگیرد:
---------------------------------------------------
عذرا فراهانی: نام آقای محمد یزدی یادآور یکی از مهمترین خاطرات حرفهای من در دوران خبری در روزنامه "سلام" است؛خاطرهای از مصاحبۀ مطبوعاتی با یکی از روسای قوای سهگانه.
مصاحبههای مطبوعاتییی که بساط شان با خاتمۀ ریاست او برچیده شد و پس از آن رؤسای بعدی قوه قضاییه طی 21 سال این گونه نشستها را برگزار نکرده اند (و پرسشها با سخنگو در میان گذاشته میشود).
شیخ محمد یزدی که بود؟
این چهرۀ سیاسی شناخته شده چند دهه پیشتر وقتی از سوی آقانجفی ریاست حوزه علمیه اصفهان مأمور بحث و مناظره با کشیشهای ارامنه جلفای اصفهان شد و توانست بر تمامی آنها فائق آید به «شیخ یزدی» شهرت یافت. مردی که تا همین چند ماه پیش هنوز از فعالیتهای سیاسی دست نکشیده بود و قبل از بیماری اخیر با همان عصبانیت های مشهور خود، دیگران را مورد خطاب و عتاب قرار میداد.
آخرین بار در در مرداد ۱۳۹۸، در یک سخنرانی در قم، خطاب به صادق آملی لاریجانی رییس سابق قوه قضاییه که در حال تحویل صندلی ریاست بود، گفت: «فلانی میگوید اگه این کار را نکنید نجف میروم! خوب بروید، آیا با رفتن شما قم بههم میخورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی مؤثر نبود؛ چه رسد که نجف بروید». همچنین بدون نام بردن از اکبر طبری، معاون اجرایی دفتر او گفت: «رئیس دفتری که ده سال جای مهمی را اداره کرده دستگیر میشود، بعد اعتراض میکند که چرا گرفتید؟ به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند!... از کجا آوردی ساختی؟»
پیشتر نیز هاشمی رفسنجانی از این عصبانیت بیبهره نمانده بود. آنقدر که هاشمی در واکنش گفت: «متأسفانه ایشان بر اثر مشکلات جسمی،گاهی دچار عصبانیت میشود و عجولانه اعلام نظر میکند. سالهاست که جواب من به آقای یزدی درخواست شفا برای ایشان است و ارسال سلام».
یزدی حتی از تشر زدن به مرجع تقلیدی در اندازه و آوازۀ آیت الله سید موسی شبیری زنجانی نیز ابا نداشت و او را بابت ملاقات با رییس جمهوری پیشین ایران به صورت مکتوب سرزنش کرد.
این نامه پس از آن منتشر شد که تصاویری از دیدار آقای شبیری زنجانی با محمد موسوی خوئینی، غلامحسین کرباسچی، محمد خاتمی، عبدالله نوری، عبدالمجید معادیخواه و تعدادی دیگر منتشر شد؛ دیداری که براساس گزارشها در منزل عبدالله نوری برگزار شده بود.
در این نامه شیخ محمد یزدی با انتقاد از دیدار با «برخی افراد» به ادعای او «مسالهدار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری احترامی قائل نیستند»، نوشته بود: «مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شان مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمایید اینگونه مسائل دیگر تکرار نگردد.»
در واکنش اما دفتر مرجع تقلید اعلام کرد: «ایشان یا دفتر، نظری درخصوص این نامه ندارند و طلاب و شاگردان ایشان، پاسخ میدهند».
محمد یزدی که در سال ۱۳۶۸ به عنوان رییس قوه قضاییه منصوب شد و تا سال ۱۳۷۸ در این سمت باقی بود در آخرین مصاحبه مطبوعاتی با رسانهها از رفتن خود خبر داد و همه مشتاق بودند بدانند جانشین او و رییس بعدی که خواهد بود.
ریاست جدید
از همان ابتدا نام افرادی چون محقق داماد، مرتضی مقتدایی و البته هاشمی شاهرودی بر سر زبانها افتاد. آیتالله یزدی در اولین خداحافظی در 27 خرداد 1377 در دادگاه انقلاب از قوی بودن احتمال تصدی محمود هاشمی شاهرودی سخن گفت و چندی بعد در همایش قضات از او به عنوان فردی عالم و جوان نام برد و اظهار خوش بینی کرد: «با ورود او گامهای موثری برداشته خواهد شد».
آقای یزدی در آخرین مصاحبه مطبوعاتی خود اعلام کرده بود «مصلحت نیست که یک نفر بیش از دو دوره مسئولیت قوه را برعهده داشته باشد». چند روز بعد او گفت: «من نه بیمارم، نه خستهام و نه استعفا میدهم». با این حال یک هفته بعد وقتی که وی قرار بود در مراسم افتتاحیه گردهمایی مسئولان قضایی کشور سخنرانی کند، به دلیل بیماری و به دستور پزشک معالج از هر گونه صحبت کردن، منع شد.
با آغاز زمزمههای خداحافظی آیت الله یزدی ارزیابی دستگاه قضایی در دورۀ 5 سالۀ ریاست او نیز آغاز شد. هر چند که هیچ وقت در محاق نقد جدی قرار نگرفت. نقد نه به معنای ایراد صرف. بلکه به معنای بررسی فرصتها و تهدیدهایی که آن ایام دستگاه عدلیه با آن روبرو بود. البته جدیترین و سختترین نقد را جانشین آیت الله یزدی به محض جلوس بر صندلی ریاست این قوه مطرح کرد و همان ابتدا آب پاکی را روی دست بسیاری ریخت. زمانی که هاشمی شاهرودی هنگام تحویل قوه قضاییه کلمه "ویرانه" را در وصف قوه قضاییه بکار برد و گفت: "ویرانه تحویل گرفتم" و بساط بازشدن بسیاری از درد دلها و انتقادات را پهن کرد.( بعدتر در تفسیر این سخن گفته شد که منظور کهنگی ساختمان ها و جنبه سخت افزاری بوده است.)
پرونده های مهم
اهم پروندههایی که در دورۀ 10 سالۀ ریاست اقای یزدی در قوۀ قضاییه بررسی شده از این قرار است:
- پروندۀ جلالالدین فارسی (قتل رضاخانی در طالقان)
- پرونده عباس عبدی سردبیر وقت روزنامۀ سلام. ( پس از 8 ماه بازداشت، سرانجام در دادگاه تبرئه شد).
- پرونده اختلاس 123 میلیارد تومانی ( ماجرای بانک صادرات و مرتضی رفیق دوست وفاضل خداداد.)
- پرونده دستگیری اعضای باند 13 نفره متشکل از یک قاضی دادگاه انقلاب، دو عضو ارشد وزارت اطلاعات و افسران ارشد نهاد نظامی که به اتهام فروش اطلاعات سری به بیگانگان و قاچاق مواد مخدر دستگیر شدند .
- پرونده بازداشت شهردار تهران ( غلامحسین کرباسچی) و شهرداران مناطق.
- پروندهای که منجر به محکومیت فرمانده حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی شد.
پروندهای با وجود 20 شاکی آن هم پشت درهای بستهِ سازمان قضایی نیروهای مسلح. خبر محکومیت فرمانده حفاظت اطلاعات به 9 ماه حبس، همزمان با درگیریهای ناشی از حوادث کوی دانشگاه اعلام شد ولی در لابلای اخبار آن روز با رنگ کمتری در صفحه روزنامهها جای گرفت.
- پرونده توقیف و تعطیل روزنامهها، احضار پیدرپی مدیران مسئول و صدور قرارهای سنگین برای آنان در حالی که همیشه و براحتی در دسترس بودند.
- پرونده بمبگذاریها از جمله بمبگذاری در دادگاه انقلاب و حرفهای متناقضی که همان روز از سوی روابط عمومی دادگاه انقلاب به جراید اعلام شد .
- ماجرای واریز 35 میلیارد ریال از حساب دادگستری تهران به حساب شخصی یک مقام قضایی و نحوه هزینه سود 15 میلیاردی آن.
- پرونده بیماران هموفیلی مبتلا به ایدز و هپاتیت سی.
پروندهای با 180 شاکی(بیماران هموفیلی) که از پاییز سال 76 تا اوایل دهه 90 بارها و بارها بیماران و خانوادههای آنها را به دادگاه کشاند بیآنکه بتواند ضررو زیان مادی و معنوی وارده به افراد شاکی را جبران کنند.
- بازداشت محسن کدیور روحانی منتقد.
- پرونده قتلهای زنجیرهای و محفلی ( قتل چند فعال سیاسی و فرهنگی به دست " عوامل خودسر درون وزارت اطلاعات")
پرونده دیگر اما این بود: "پرونده جاسوسی باند 13 نفره است" .
درست در زمانی که کمتر کسی جرات میکرد، در خصوص برخی مسایل سخن گوید، بنویسد و یا بشنود، زمانی که حتی روزنامه نگاران نیز به لحاظ حفظ امنیت شغلی خود ترجیح میدادند مسایل را در محیطهای بسته و بدور از چشم اغیار و نامحرمان و در پشت دیوارهای بدون موش و موشهای بدون گوش بررسی کنند، حجت الاسلام یونسی (رییس اسبق سازمان قضایی نیروهای مسلح ) خبر از پروندهای داد که پای چند افسر ارشد سپاه، وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و قاضی و کارمند دادگاه انقلاب در میان بود.
یونسی از نفوذ و دخالت یک باند مافیایی در دو وزراتخانه حساس و مهمترین سازمان حفاظتی و امنیتی کشور خبر داد. این افراد با تشکیلات گسترده خود و با استفاده از موقعیت شغلی، ضمن تبانی با سوداگران مرگ به سوء استفادههای مالی، ارتشاء، فراری دادن قاچاقچیان بین المللی مواد مخدر و افراد ممنوع الخروج و فروش اطلاعات به بیگانگان و حمل مواد مخدر در سطح بین المللی، اقدام میکردند.
پس از اعلام این خبر، دیگر کسی در مورد این پرونده حرفی نشنید.
عملکرد قوه قضاییه پس از دوم خرداد
قوه قضاییه سه سال آخر خود را به عنوان فعالترین دوره پشت سر گذاشت. رییس قوه قضاییه با حضور پی در پی در نماز جمعه نیز بسیاری از مسایل را به تریبون نماز جمعه میکشاند. گاه اظهار نظرهای شخصی توام با گرایش روشن و واضح ایشان به یکی از جناحها در خصوص برخی پروندهها، از همین تریبون شنیده میشد.
زمانی اظهارات ایشان با اصول حقوقی فاصله میگرفت به گونهای که نه تنها تعجب حقوقدانان و قضات با سابقه را بر میانگیخت بلکه یک فرد عادی نیز متعجب میشد. اگر به آرشیو سخنان آیت الله یزدی مراجعه شود، این نظرات به وضوح قابل مشاهده خواهد بود، که تنها به چند مورد از جمله در خصوص مطبوعات ، ثروت های باد آورده و تجمعات غیر قانونی اشاره میشود.
مطبوعات از دید آیتالله یزدی
« دست اندر کاران مطبوعات باید با آزادی فعالیت کنند و رسالت فرهنگ خود را به دور از جو سازی و ایراد اتهام به دیگران به انجام برسانند. همه اقشاری که به امور مطبوعاتی میپردازند از کارگرِچاپخانه تا عکاس که برای تهیه یک تصویر خبری ساعتها در شرایط نامناسب در انتظار میماند، تا نویسنده و طراح همه باید از تامین کافی و دلگرمی متناسب با حرفه فرهنگی خود بهرهمند باشند، تا بتوانند وظیفه سنگین و ظریف اشاعه فرهنگ، دانش و آگاهی در جامعه را با آسایش خیال پیگیری کنند».
او این سخنان را در سال 70 در دیدار با مدیر عامل تعاونی مطبوعات مطرح کرد اما چند سال بعد درست پس از 2 خرداد 76 رابطه ایشان با مطبوعات رنگ دیگری پیدا کرد.
وی در جایی میگوید: «برخی از قلم بدستان وقتی کاغذ و قلم بدستشان میافتد ، بیشتر از دهنشان حرف میزنند هر چه هم میخواهند مینویسند و اینکه میگویند مطبوعات آزادند یعنی چه ؟ یعنی هرچه را که میخواهند بنویسند و بتوانند اسلام را به سخره بگیرند. اصولا چه کسی ادعا کرده است که مطبوعات آزادی مطلق دارند و باید داشته باشند».
خبرنگار روزنامه سلام متهم شد
خبرنگاری که در جلسه مصاحبه مطبوعاتی متهم شد من بودم، نگارنده همین متن و بهانۀ اصلی برای نوشتۀ حاضر.
نام آقای شیخ محمد یزدی یادآور یکی از مهم ترین خاطرات حرفهای من در دوران خبری در روزنامه "سلام" است.
خاطرهای از مصاحبه مطبوعاتی با یکی از روسای قوای سهگانه. مصاحبههای مطبوعاتیایی که بساطشان با خاتمه ریاست محمدیزدی برچیده شد و پس از آن روسای بعدی قوه قضاییه طی بیست و یک سال اخیر هیچ کدام با هیچ خبرنگاری در هیچ جمعی رو در رو به گفتگو ننشستند.
دی ماه سال 1376 خبر رسید بسیاری از شهرداران مناطق مختلف تهران توسط دادگستری بازداشت شدند. قبه، تاجیک اسماعیلی و چند شهردار دیگر.
حتی خبر رسید بسیاری از آنها در بازداشت مورد اذیت و آزار قرار گرفتهاند. حرف و حدیثها زیاد بود. اما به راحتی نمیشد صحت و سقم آنها را تایید کرد. موضوع دستبند زدن یک شهردار بازداشتی به یک مرده یا خواباندن شهرداری دیگر در تابوت هم خبر ساز شد تا چنین به نظر آید دادگستری راههای زیادی برای اعتراف از متهمان دارد.
اواخر بهمن 76ماه به مصاحبه مطبوعاتی رییس قوه قضاییه دعوت شدم. نزد موسوی خویینیها مدیر مسئول روزنامه "سلام" رفتم و ماجرا را برایش گفتم. قرار شد تا آخر شب سوالاتم را تنظیم کنم و به اطلاع ایشان برسانم.
فردای آن روز در ساختمان مرکزی قوه قضاییه و سالن کنفرانس بودیم با چهل پنجاه خبرنگار خارجی و داخلی. آن موقع خبرنگاران خارجی بیشتر از این روزها اجازه کسب و تهیه خبر داشتند.
آیت الله یزدی رییس قوه قضاییه ابتدا عملکرد دستگاه قضایی را تشریح کرد و گفت: از هر یکصدهزار نفر جمعیت کشور 55 تن از خدمات قضایی برخوردار هستند. او در باره افزایش تعداد قضات گفت و از تشکیل پرونده در باره ثروتهای باد آورده.
آقای یزدی در پاسخ به خبرنگار " ان بی سی" آمریکا در مورد پخش فیلم مربوط به سگنسار یک نفر بر اساس حکم دادگاه گفت: نمیدانم این فیلم از کجا تهیه شده. دشمن به دنبال این است که نقطه ضعفی پیدا کند. اما این گونه فیلمبرداری و تکثیر آن خلاف است. باید ببینیم این فیلم از کجا تهیه شده. ما هم وقتی شنیدیم تعجب کردیم که این فیلم چگونه تهیه شده است.
خبرنگار "آسوشیتدپرس" هم پرسید شما بارها در خطبه های نماز جمعه اعلام کردید به رابطه با آمریکا نیازی ندارید. امروز قرار است چند کشتی گیر آمریکایی به ایران بیایند. آیا این اولین اقدام برای بهبود روابط نیست؟
آقای یزدی در پاسخ گفت: ورود چند کشتیگیر آمریکایی به کشور با مساله رابطه با دولت آمریکا متفاوت است. درست مثل ورود چند بازرگان یا محصل به ایران. این مسایل بیشتر جنبه ملی دارد و به خاطر علاقه مردم به ورزش است.
او در پاسخ به سوال خبرنگار کیهان در باره اتهامات «هوفر» بازرگان آلمانی گفت: «وی متهم به ارتباط نامشروع با یک زن مسلمان است. هوفر در نامه ای به من اظهار داشته که روند دادرسی قانونی بوده و تاکنون هیچ مشکلی پیش نیامده است.
این بازرگان آلمانی اعلام کرده ابتدا به دین اسلام مشرف شده و سپس با این زن مسلمان مباشرت داشته است که این مسله باید برای دادگاه به اثبات برسد. در آن صورت می تواند در صدور حکم موثر باشد و مجازاتش اعدام نخواهد بود».
آیت الله یزدی سپس در پاسخ به سوال خبرنگار «رسالت» مبنی بر این که وقتی حسب قانون قاضی می تواند کسی را که بیش از ده هزار تومان اختلاس کرده باشد زندانی کند پس چرا شهردار تهران بازداشت نشدهاست، گفت: معنای اختلاس این است که متهم از اموال دولتی به نفع خود استفاده کرده باشد در حالی که تا به حال هیچکدام از متهمان نگفتهاند از این اموال به نفع خود استفاده کردهاند. آیت الله یزدی گفت: چون در مسئله شهرداری تهران اختلاس محرز نیست، شهردار بازداشت نشده است. اگر در مواردی به دادگاه مراجعه کرده به خاطر تکمیل تحقیقات بوده است.
او در پاسخ به سوال خبرنگار همشهری در باره این که چرا برخلاف بخشنامه قوه قضاییه اطلاعات مربوط به محاکمه شهرداران تهران در مطبوعات منتشر شده و چرا قوه قضاییه دیر هنگام بخشنامه ممنوعیت انتشار اتهامات متهمان را ابلاغ کرد، گفت: ممنوعیت انتشار اتهام متهمان طبق یک بخشنامه قانونی اعلام شد و علت آن بی توجهی نسبت به این قانون بود.
وی افزود: مسئله قضا را سیاسی نکنید چرا که تمام مراحل طی شده در محاکمه مسئولان شهرداری تهران قانونی بوده است. وی خطاب به خبرنگار روزنامه همشهری گفت: اطلاعات مربوط به محاکمه شهرداری تهران را روزنامه همشهری و خود آقایان منتشر کنند.
آیت الله یزدی ادامه داد: من خودم به دادگاه احضار شدهام و حضور یافتهام. این آقایان بودند که مسئله را سیاسی کردند تا بتوانند مسئله را عوض کنند.
یزدی گفت: شهردار تهران در تماس با دادگاه گفت: مایل نیست سر و صدا ایجاد شود. بنابراین این ابلاغها از طریق وزیر دادگستری به آقای کرباسچی اعلام میشد. که این به خاطر احترام به ایشان بود.
وی گفت: قضات دادگاه اطلاعات مربوط به شهرداری تهران را ندادهاند بلکه آقایانی که در شهرداری کار میکنند مطالب را در روزنامهها منعکس کردهاند.
سرانجام نوبت من فرا رسید. پشت میکروفون رفتم و گفتم: «ریاست محترم قوه قضاییه! سوالم در بارۀ برخورد دستگاه قضایی در رابطه با متهمان شهرداری است. طبق اطلاعات موثق با برخی از آنها برخوردهایی خارج از ضوابط آیین دادرسی شده است.آیا شما از این برخوردها مطلع هستید و اگر اطلاع دارید چه برخوردی کردهاید؟»
آیت الله یزدی گفت: «شما می پرسید طبق آنچه در روزنامهها نوشتند برخوردهایی غیر مقرارتی با متهمان شهرداری شده است و شما چه عکس العملی نشان میدهید؟»
حالا دیگر کاملا عصبانی شده بود و گفت: «من میگویم شما چرا قضاوت میکنید که برخورد خلاف قانون شده است. باید خود طرف بگوید. یعنی بیاید شکایت کند و بگوید قاضی به من توهین کرده است. یا به من چک زده است. ما موظف هستیم با آنها برخورد کنیم. قاضی را بخواهیم. احضار کنیم. اما این که در روزنامه نوشته شود "فلانی میگوید خیلی بد برخورد کرده اند". این فلانی خیلی چیزها میگوید. شایعات را که نمیتوان به محاکم کشاند. باید مطالب مستند را به محکمه آورند. همان فردی که شما استناد میکنید، اگر به من بنویسد من پیگیری خواهم کرد».
حرف او را قطع کردم و گفتم: «اطلاعات ما موثق است. چنانچه مایل باشید اسم این افراد را در این جلسه مطرح میکنم». آیت الله یزدی گفت: «بله، احسنت. من مایل هستم».
با صدای رساتری از پشت میکروفون گفتم:«در این جلسه بگویم یا محرمانه و به شخص خود شما؟»
گفت: «نه این که مایلم، بلکه از شما میخواهم مواردی را که مطمئن هستید، بدهید. باید ظرف یک هفته به من مراجعه کنید. هفته بعد هم برای گرفتن جواب بیایید. بعد میتوانید کل مسئله را در جراید مطرح کنید».
سپس مرا خطاب قرار داد و گفت: »حتما این کار را بکنید تا دوباره جوسازی نشود. من پی گیری می کنم شما را. چرا که شما در جمع خبرنگاران خارجی و داخلی قضات را متهم کردهاید. معنایش این است که به همه (در این جمع) گفتید برخی از قضات با متهمین برخورد نامطلوب داشتهاند. من گفتم برایم روشن نیست. شما گفتید موثق است. از شما خواهش میکنم چون در حضور تعدادی خبرنگار، قضات را متهم کردید ظرف یک الی دو هفته موراد را به من بدهید پیگیری کنم. ولی اگر نیامدید چطور؟»
از تریبون دور شده بودم تا خبرنگار بعدی پشت آن قرار گیرد اما وقتی آخرین جمله رییس قوه قضاییه را شنیدم بازگشتن دوباره پشت میکروفون ایستادم و گفتم: پس اجازه دهید همین الان اسامی چند نفر از شهرداران که برخلاف قانون با آنها رفتار شده را نام ببرم.
اسا می را کف دستم نوشته بودم. نباید خطا میکردم و اسمی را به اشتباه میگفتم. دستم را بهانه گرفتن میکروفون باز کردم تا اسامی را ببینم. یزدی با هیجان زیادی گفت: نخیر لازم نیست. شما این اسامی را به دفتر من بیاورید.
دوباره داشتم به سمت جایگاه خبرنگاران حرکت میکردم که رییس قوه قضاییه گفت: «ببینید شما به قضات و دستگاه قضا در حضور خبرنگاران داخلی و خارجی تهمت زده اید اگر نتوانید ادعایتان را ثابت کنید شما را تحت تعقیب قرار میدهم». با صدای بلند فریاد زدم : «نه مطمئن باشید اسامی را به دفترتان خواهم آورد».
همهمه شد و این تلقی درگرفت که رییس قوه قضاییه خبرنگاری را به صرف طرح سوال تهدید میکند. تا جایی که وقتی روی صندلیام جا گرفتم یکی از همکاران به شوخی گفت: الان یک بنز قهوهای پرده دار منتظر شما ایستاده است. دیگری گفت: خانم فراهانی کمپوت چی دوست داری؟ و....
راستش کمی هم ترسیده بودم. اگر مرا تحت تعقیب قرار می داد چه میشد. او رییس دستگاه قضایی یک کشور بود و من خبرنگار خانم و جوانی در همین قامت خبرنگاری. بدون هیچ پشتوانهای.
چندی بعد رئیس قوه قضائیه سوال خبرنگار سلام مبنی بر « رفتار بر خلاف قانون آیین دادرسی با شهرداران » را به شکنجه تغییر داد و ماجرا را از تریبون نماز جمعه مطرح ساخت و گفت : من به خبرنگار سلام گفتم به دستگاه قضایی تهمت زده اید ...
"چندین بار از این تریبون گفتهام دستگاه قضایی کار سیاسی و جناحی نمیکند و در دسته بندی سیاسی نیست. دستگاه قضایی کار خود را میکند. من نمی بایست این بحث را در نماز جمعه مطرح کنم ولی واقعا از شما می پرسم ما کار سیاسی میکنیم؟ یا این کار سیاسی است که در پرونده شهرداری تهران که چند نفر بازداشت، محاکمه و محکوم شدهاند و بعد آزاد شدهاند. برخی از آنها اشک تمساح میریزند. این روضه و گریه چه خاصیتی دارد؟
آقای شهرداری چیِ محکوم! یا ممکن است اعتراضت به جایی برسد، بعد بشوی حاکم. اگر کار سیاسی نمیکنی بعد از این که بیرون آمدی اولین فرصت باید بیایی نزد من و از قاضی شکایت کنی. من هم شکایت تو را به دادسرای انتظامی قضات بدهم. آن قاضی را احضار کرده و میگوید این گزارش چیست؟ من در طول این نه ماه 700 شکایت از قاضی داشتهام که 40 شکایت به نتیجه رسیده، شما چرا نزد نمایندگان میروید؟
چرا پیش فلان آقا یا فلان خانم میروید که فورا هم دل شان بسوزد و گریه میکنند. بعد هم آن آقا در روزنامهاش مینویسد چرا جواب ندادید. من واقعا متاسفم که وقت نمازگزاران را میگیرم ولی ذهن مردم را آلوده می کنید و ما ناچار هستیم توضیح دهیم.
خبرنگار روزنامه سلام از من میپرسد آقا این حرف درست است که کسانی که بازداشت شدهاند، شکنجه شدهاند. من به خبرنگار گفتم: این حرف درست است یا غلط؟ نمیدانم. شما در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی متهم میکنید و میگویید این افراد شکنجه شدهاند. موظف هستی مدارک را بیاورید و به من بدهید. یک هفته، دو هفته به تو وقت میدهم اگر نیاوردی ترا به عنوان متهم تعقیب میکنم. شما به دستگاه قضایی تهمت زدهاید. اگر مدارک آوردی، من پیگیری میکنم. ابزار کار دست من است. یعنی دادسرای انتظامی. وقتی بنویسم این شکایت رسیده که این آقا شکنجه شده، شما بررسی کن. سازمان قضایی نیروهای مسلح برای چه در کشور تاسیس شده است؟ برای رسیدگی به تخلفات نیروهای انتظامی. به تو توهین کرده یا شکنجه کرده، به من مراجعه کن. من آن را به سازمان قضایی نیروهای مسلح ارجاع میدهم. طبق قانون رسیدگی میکنیم. قاضی و نیروهای انتظامی را محاکمه میکنیم. در همان محکمه هم حاضر شو. ولی چرا میروی جمعی از نمایندگان را پیدا میکنی. می نشینی برایشان روضه میخوانی. حضور و کار شما سیاسی است یا کار ما؟ چرا نمیگذارید دستگاه قضایی کارش را درست انجام دهد.
میگویم این کار سیاسی است. کار سیاسی نکنید. دستگاه قضایی کار سیاسی نمیکند. از قاضی پرونده هم میخواهم با توجه به این که پرونده شهرداری به دلیل کارهای سیاسی آقایان رنگ ملی به خود گرفته، زودتر رسیدگی و تکلیف آن را مشخص سازد. هرکس جرمی را انجام داده جرمش را رسیدگی کنید. فرقی هم بین آقای کرباسچی و کوچکتر و بزرگتر از او وجود ندارد.»
هر چند تلفنی و بعد مکتوب و با امضای دبیرخانه احضار شدم اما با طرح همان پرسش با امضای 264 همکار مطبوعاتی دییگر ادامه نیافت و غایله ختم شد هر چند که ان پرسش، بی پاسخ ماند.
------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
*درگذشت آیتالله محمد یزدی/ در متن سیاست و سنت با حاشیۀ عصبانیت