به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ خبری که گرچه در تیتر و ابتدای آن بر خودکشی 84تهرانی تأکید شده بود، با این حال، در متن این خبر قید شده بود که این 84مورد، صرفا «اقدام بهخودکشی» بوده و آنطور که این خبرگزاری نوشته است، از این تعداد 10تا 12نفر فوت کرده و 74نفر نجات یافتهاند.
این در حالی بود که این موضوع، با واکنش رئیس اورژانس اجتماعی کشور همراه شد و دیروز، محمود علیگو، به ایلنا گفت:«چنین موضوعی صحت ندارد. آمار تماسهای اورژانس اجتماعی از اول فروردین تاکنون کمتر از ۸۰ مورد بوده است».
از همان روزهای آغازین شیوع کرونا، تا همین روزهای سیاه که این ویروس به تاخت میتازد و جولان میدهد، نگرانیهایی از سوی متخصصان حوزه سلامت روان در رابطه با پیامدهای همهگیری و بروز برخی از آسیبهای اجتماعی مطرح شده بود. گرچه پیش از شیوع کرونا هم آمار و ارقام ارائه شده از سوی وزارت بهداشت، حکایت از این داشت که وضعیت عمومی سلامت روان در جامعه چندان مطلوب نیست؛ نمونهاش آماری که 20مهر 99، احمد حاجبی، رئیس دفتر سلامت روان وزارت بهداشت اعلام کرد؛ «حدود ۲۳ درصد جمعیت کشور به نوعی دچار اختلالات روانی هستند و حدود ۶۶ تا ۷۵درصد این افراد برای درمان به روانپزشکان، روانشناسان و متخصصان سلامت روان مراجعه نمیکنند».
آخرین آمار رسمی ارائه شده مربوط بهخودکشی، اما، به 31خرداد 1399برمیگردد. مسعود قادیپاشا، معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی کشور طی نشستی خبری، مرگ ۵هزار و ۱۴۳ نفر بر اثر خودکشی در سال 98را اعلام کرد و گفت: «این رقم در مقایسه با سال ۹۷، به میزان۰.۸ درصد رشد داشته است. از این تعداد هزار و ۵۱۷ مورد از این خودکشیها مربوط به زنان و بقیه (۳ هزار و ۶۲۶) مورد مربوط به مردان بود».
گرچه هنوز بهصورت رسمی آماری از نرخ خودکشی ایرانیان در سال 99منتشر نشده، با این حال، 7دیماه 99، احمد حاجبی اعلام کرد که در 7ماهه نخست شیوع کرونا در ایران، افزایشی در آمار خودکشی مشاهده نشده است. خبری که گرچه به زعم برخی تعجببرانگیز بود، با این حال بهگفته برخی از متخصصان حوزه سلامت روان، چنین اتفاقی دور از ذهن نیست.
موضوعی که امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک اجتماعی و رواندرمانگر تحلیلی میگوید:«در ماههای اول شیوع کرونا نهتنها در ایران که سایر کشورهای دنیا، خودکشی کاهش یافت. چنانچه اخیرا گزارشی هم در این رابطه در مجله معتبر لنست روانپزشکی چاپ شد که نشان داد در دوران کرونا و حتی در آغاز بحرانهای دیگری ازجمله جنگ هم با مسئله کاهش آمار خودکشی روبهرو هستیم. اما زمانیکه بحران طولانی شود و حتی پس از آن دوران، انتظار افزایش مشکلات روانی ازجمله خودکشی دور از انتظار نیست. بهطور مشخص بعد از جنگ ایران و عراق هم برای چند سال شاهد افزایش آمار خودکشی در مقایسه با دوران جنگ بودیم».
بهگفته این روانپزشک، این موضوع، دلایل مختلفی دارد؛«ممکن است برخی از افرادی که میل بهخودکشی دارند، در دوران همهگیری بیماری از خودشان مراقبت نکنند و از این طریق جانشان را از دست بدهند. در واقع این افراد نه با خودکشی اما به نحو دیگری از دنیا میروند. دلیل دیگر، نقش مراقبتی عوامل اجتماعی است. معمولا در ابتدای بحرانها همبستگی اجتماعی به شکل معناداری افزایش پیدا میکند. مثلا در ماههای اول همهگیری کرونا همه شاهد همراهی با اعضای کادر درمان بودیم، اما حالا دیگر خبری از این حرفها نیست. هرچه این روند فرسایشی شود، احتمال اینکه افراد آسیبپذیر به خودکشی روی بیاورند، بیشتر است».
خبر خودکشی 84نفر در تهران در یک روز گرچه منبع مشخصی نداشت، بیش از آنچه انتظار میرفت، در یکی دو روز گذشته دست بهدست شد و به عقیده جلالی ندوشن، این خبر برای کسانی که در معرض خودکشی قرار دارند، نقش بسیار منفی داشته و میتواند به نوعی دعوت کننده این افراد بهخودکشی باشد.
او با بررسی آمارهای منتشر شده از نهادهای رسمی در سالهای گذشته، برآوردی از میزان خودکشی در کشور ارائه داده و معتقد است خبرگزاری که خبر را به چاپ رسانده، در مورد تعداد فوتیها بزرگنمایی کرده است؛«در ایران روزانه حدود 13تا 14مورد فوت ناشی از خودکشی داریم. میزان اقدامات ۲۰ تا۳۰ برابر این عدد یعنی حدود ۲۵۰ مورد اقدام بهخودکشی روزانه درکشور است. در استان تهران نیز در سال گذشته روزانه ۲ تا ۳مورد فوت ثبت شده ناشی از خودکشی وجود داشته که نشاندهنده روزانه ۴۰ تا ۹۰ مورد اقدام بهخودکشی در این استان بهصورت روزانه است. بنابراین عدد ذکر شده کمی پایینتر از حداکثر تعداد پیشبینی شده خودکشی در استان تهران است و دلالتی بر عددی بسیار نامتعارف و بحرانی نیست».
گرچه هنوز آمار رسمی مربوط میزان خودکشی در سال 99کرونایی منتشر نشده، با این حال، سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران معتقد است: «وقتی بحرانی مانند کرونا با این گستره اتفاق میافتد و ماندگار میشود، آثار تخریبی آن در حوزههای مختلف از جمله حوزههای اقتصادی و اجتماعی نمود پیدا میکند و چنین رخدادهایی اجتنابناپذیر است. خودکشی نیز موضوعی تکعاملی نیست که آن را تنها معطوف به کرونا یا موضوعات اقتصادی بدانیم».
او میگوید: «بحرانها معمولا رفتارهای پرخطر را تشدید میکنند؛ مانند مصرف مواد مخدر، استفاده از مشروبات الکلی، خشونتها و اختلالات روانی و افسردگی که ظهور و بروز برخی از آنها ممکن است بهصورت اقدام بهخودکشی نمایان شود».
او نیز تأکید میکند که اقدام بهخودکشی معمولا چندین برابر میزان فوتیهاست؛«این موضوع نهتنها در ایران که در تمام دنیا چنین است. با اینحال، در چند سال گذشته، بهطور کلی نرخ خودکشیهای منجر به مرگ در ایران، 6.1 به ازای هر 100هزار نفر بوده است. البته این میزان در استانهای مختلف متفاوت است. این در حالی است که میانگین جهانی چیزی حدود 17نفر در هر 100هزار نفر است».
او با استناد به آمارهای ارائه شده توسط مراکز مربوطه، معتقد است که طی سالهای گذشته، براساس آمار رسمی فوتیها، شیب رشد خودکشی در ایران بسیار کم است. با این حال میگوید: «اصولا به آمارهای مربوط به اقدام بهخودکشی نمیتوانیم استناد کنیم، چون آمارهای دقیقی نیستند. بسیاری از اقدامها یا ثبت نمیشوند و یا حتی برخی افراد بنابر دلایل حیثیتی به مراکز درمانی مراجعه نمیکنند. لذا آمارهای اقدام بهخودکشی، حتی همین آماری که منتشر شده، چندان دقیق نیست».
رئیس انجمن مددکاران ایران معتقد است برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهویژه خودکشی، نیازمند اقدامات ویژهای در حوزههای مختلف هستیم؛ «در چند حوزه باید اقدام کنیم. یکی حوزه سیاستگذاریهای کلان کشور است، اطمینانآفرینی از عوارض منفی کرونا، حمایتهای اجتماعی، ایجاد دسترسی رایگان مردم به حمایتهای روانی و اختصاص بودجههای مناسب برای این اقدامات ازجمله موارد مهم است. همچنین برای پیشگیری از خودکشی ما به راهاندازی برنامههای مداخلاتی و ایجاد مهارتهای اجتماعی در مردم نیاز داریم. گرچه ممکن است در کوتاهمدت از این اقدامات نتیجه نگیریم. مثلا در حوزه تابآوری اجتماعی، ما بهخودمراقبتی پیش از بحران نیاز داریم تا آماده ورود به چنین شرایطی باشیم». با تمام این تفاصیل، او معتقد است که تاکنون کشور ما به لحاظ اقدامات مراقبتی و حمایتی از شهروندانش، نمره قابلقبولی نمیگیرد؛ «معمولا برنامههای پیشگیری در ایران برنامههای فانتزی هستند! چه در سازمانهای مرتبط و همچنین در میان مردم که عموما در سبد خانوارشان چیزی برای ارتقای سواد سلامت روانی و سلامت اجتماعیشان تعریف نکردهاند و آن را جدی نمیگیرند».