صریحترین میلیاردر چین چند وقتی است که ساکت شده. هیچکس جک ما را در مدرسه تجاریای که خودش تاسیس کرده ندیده است. در استودیوی تای چی هم رویت نشده. سخنرانیهای پر سر و صدای او طی جلسه سالانه کارآفرینان که در ژیجانگ، محل زندگی خودش برگزار میشوند و سرتیتر خبرگزاریها را مال خود میکنند هم لغو شدهاند.
از زمانی که «شی جین پینگ»، رئیس جمهوری چین به شکلی غافلگیرکننده تصمیم به لغو عرضه اولیه سهام Ant Group، تجارت وامدهی و سرمایهگذاری جک ما گرفت که مربوط به ۵ ماه پیش بود، آقای ما تنها یکبار در مقابل انظار عمومی ظاهر شده است.
در یک روز یکشنبه سرد طی ماه ژانویه، او به شکلی بیسر و صدا به یک مدرسه ابتدایی کوچک در منطقه روستایی تانگلو رفت. زمینهای بازی خالی بودند و تنها چند معلم را میشد در مدرسه یافت. هیچکس انتظار نداشت پرهیاهوترین کارآفرین چین ناگهان از راه برسد و این دقیقا همان چیزی بود که تیم آقای ما میخواست.
او به مدرسه رفته بود تا کلیپی کوتاه و امن از لحاظ سیاسی ثبت کند و به صحبت راجع به فعالیتهای خیرخواهانهاش بپردازد. و مهمترین از این، آقای ما میخواست به جهان بگوید که هنوز آزاد است. اما حضور او در این مدرسه با دقت فراوان مدیریت میشد و معلمینی که مشتاق ثبت یک تصویر سلفی با آقای ما بودند، پاسخ منفی دریافت کردند. تنها تیم فیلمبرداری او بود که اجازه فیلمبرداری داشت.
چن جیانکیانگ، مدیر مدرسه میگوید: «او عمدتا به صحبتهای ما راجع به آموزش گوش داد». آقای ما وعده داد که یک روز دوباره به بازدید از مدرسه خواهد پرداخت، زمانی که کودکان هم در مدرسه باشند. «شرایط طی چند وقت اخیر آنقدرها برای او مناسب نبوده است و بنابراین دلش نمیخواهد که در انظار عمومی ظاهر شود».
یک نشانه واضح که آقای ما بعد از بازدید چهار ساعته خود از مدرسه به جای گذاشت، امضایی کج و معوج روی درب خوابگاه بود. نایب رییس مدرسه، وو بین میگوید «تنها میتوانیم بگوییم که آقای ما دستخط آنقدرها خوبی ندارد». اما در حقیقت، دوستان آقای ما میگویند که او خطاطی بسیار مستعد است و بنابراین دستخط کج و معوجاش احتمالا نشانهای از این بوده که عجله داشته.
به فاصله کمی بعد از بازدید او، ویدیو کلیپی منتشر شد که سرتیتر خبرگزاریهای جهان را مال خود کرد: جک ما دوباره بازگشته بود. علیبابا، غول تجارت الکترونیکی که او در سال ۱۹۹۹ میلادی تاسیس کرده بود ارزش بازار ۴۷ میلیارد دلاری خود را باز پس گرفت و برنامههای این کمپانی برای فروش میلیاردها دلار اوراق قرضه به سرمایهگذاران خارجی، دوباره به جریان افتاد.
اما این حقیقت که او باید ساعتها به سمت یک منطقه روستایی چینی رانندگی میکرد تا ویدیویی کوتاه از حضور دوباره خود ضبط کند، نشانهای از اینست که افول آقای ما چقدر سریع و ظالمانه بوده است. چند ماه قبل او یکی از برجستهترین شخصیتهای تجارت جهانی بود. دهان بانکهای غربی با شنیدن خبر عرضه اولیه سهام ۳۷ میلیارد دلاری Ant Group که آقای ما آن را به تجارتی مجزا از علیبابا تبدیل کرده بود، آب افتاده بود. در نامهای به مشتریانش، مایکل گرایمز، بانکدار ارشد موسسه Morgan Stanley گفت با «مبادلهای حقیقتا تاریخی» مواجه هستیم.
بعد آقای ما به استیجی در شانگهای، پایتخت اقتصادی چین رفت تا با گروهی صحبت کند که مقامات کنونی و پیشین در حوزه قانونگذاری، مانند مدیر قبلی بانک مرکزی چین از اعضای آن بودند. قیمت «بزرگترین عرضه اولیه سهام در تاریخ بشریت» معین شد. آقای ما افزود که: «برای نخستین بار، این قیمت در شهری غیر از نیویورک تعیین شد... یک معجزه در حال وقوع است».
اما با آنچه آقای ما در ادامه گفت بود که همهچیز دگرگون شد. او عقیده داشت که منافع کارآفرینان خصوصی باید مهمتر از دولت چین و رگولاتورهای مالی که مانعافزایی میکنند باشد. در روزهای بعد از این ماجرا، مقامات چینی او را به پکن احضار کردند تا به شکلی مختصر از خجالتش درآیند و سپس شاهد طراحی قوانین تازهای بودیم که به صورت خاص، ستونهای تجارت Ant را متزلزل میکنند. سخنرانی او در سالنهای متعلق به حزب کمونیست چین که قدرت را در دست دارد نیز طنینانداز شده بود و شی جین پینگ اتوکرات را خشمگین کرد.
با لغو اتفاقی که هیجان زیادی پیرامون آن شکل گرفته بود، ثروت شخصی آقای ما حدودا ۱۰ میلیارد دلار کاهش یافت و ارزش سهام عمومی علیبابا هم ۱۰ درصد. اما یک اتفاق دیگر هم افتاد: آقای مای جهانگرد که همواره در مرکز توجهها بود خیلی ساده ناپدید شد.
صدها میلیون نفر از مردم چین از محصولاتی که آقای ما ساخته به صورت روزانه استفاده میکنند. آنها اپلیکیشن علیپی شرکت Ant را روی موبایلهایشان باز میکنند تا پول قهوه را بپردازند، ماکارونی سفارش دهند و درب منزل تحویل بگیرند یا قبضهای برق خود را پرداخت کنند. میلیونها نفر دیگر پساندازهای خود را به سرمایههای بازار Ant تبدیل میکنند. بسیاری وامهای خرد از علیپی میگیرند تا بتوانند از پس مخارج ضروری روزانه خود برآیند و همین باعث شده Ant هم جایگزینی برای کارتهای اعتباری باشد و هم به بزرگترین وامدهنده به مصرفکنندگان تبدیل شود. این شرکت یک دهم از وامهای کشور چین طی سال گذشته را به مردم پرداخت.
معمولا همین مصرفکنندگان پولهای خود را در فروشگاههای آنلاین علیبابا هزینه میکنند. Taobao که به «شکار گنجینه» ترجمه میشود حدودا یک میلیارد محصول مختلف دارد: از آیفون گرفته تا مارمولکهای خانگی. Tmall هم فروشگاه آنلاینی است که بزرگترین برندهای جهان را گرد هم آورده است. این دو فروشگاه در کنار یکدیگر سالانه ۱ تریلیون دلار محصول میفروشند که حدودا دو برابر بیشتر از جریان مالی آمازون است.
درست مانند آمازون جف بزوس در آمریکا، آقای ما برند علیبابا را به جهان آفلاین هم برده و به خرید سوپرمارکتهای زنجیرهای و سهام خردهفروشیهای لوازم خانگی پرداخته است.
آقای ما که ۵۶ سال سن دارد، طی سال ۲۰۱۹ میلادی از سمت خود به عنوان رئیس هیئت مدیره علیبابا کناره گرفت. او چندین سال است که سمتی رسمی در Ant نداشته، اما بعد از تصاحب علیبابا و خارج کردن آن از دست سهامداران سختگیرش طی دهه پیش، همچنان بر سهامداران کنترل دارد.
اما با وجود کنارهگیری از این سمت، آقای ما همچنان در روند مدیریت هر دو کمپانی دخیل بود. این را افراد نزدیک به او میگویند. او همچنان یکی از مهمترین کارآفرینان جهان به حساب میآید و به سفیر حسن نیت غیر رسمی چین تبدیل شده. در ابتدای پاندمی طی سال گذشته میلادی، او هزاران ونتیلاتور و بیش از ۱۰۰ میلیون ماسک صورت به کشورهای مختلف در اقصی نقاط جهان اهدا کرد. او یکی از اعضای کمیته سازمان ملل متحد است و کنارش پادشاهان و ملکهها، رییس جمهورها و نخست وزیرها مینشینند.
اما آقای ما از مدتی بسیار پیشتر از سال گذشته میلادی به دنبال دردسر بود. طرفدارانش که رویکردهایی فرقهگونه دارند به او کمک کردند تبدیل به شخصیتی بسیار اثرگذار و بیرقیب در تجارت چین تبدیل شود. اما او به چنین قدرتی در کشوری دست یافت که تنها اجازه وجود یک محور قدرت را میدهد. شی جین پینگ، رهبر کنونی چین او را تهدید به نابودی کرده است، آن هم در رویهای بسیار متناقض که سرمنشا آن را میتوان در قلب چین مدرن جستجو کرد - نگرانی حزب کمونیست از قدرت گرفتن کاپیتالیستهایی که رشد اقتصادی کشور را رقم زدهاند.
همینطور که شی کنترل خود را بر جامعه چین بیشتر کرد، جانی دوباره به شرکتهای دولتی کشور بخشید و الیگارشها را به قدرت رساند. تقابل میلیاردرها با دولت بر سر نگرانیهای مربوط به قانونگذاری، فساد و دیگر لغزشهای مشهود آنقدر بالا گرفته و مداوم شده که حالا شاهد ظهور قانونی جدید و نانوشته هستیم: سر به زیری. برخی میلیاردها نظیر وانگ جیانلین، موسس کمپانی Wanda که غولی در حوزه املاک به حساب میآید، سکوت پیشه کردهاند و ابعاد تجارت خود را نیز کاهش میدهد. برخی دیگر مانند وو شیاهوی از شرکت بیمه Anbang هم سر از زندان در آوردهاند و کارمندانشان حالا در اختیار دولت هستند.
روپرت هوگوورف، کسی که به در لیست ثروتمندان Hurun خود به مستند کردن وضعیت میلیاردرهای چینی پرداخته میگوید: «همه آنها دلایل خود را برای سکوت کردن دارند. این سکوت برای آقای ما اندکی نامتعارف است. او از ابتدا کارآفرینی برجسته و مورد توجه بوده است. او مثل ریچارد برانسون میماند - او از پروفایل خود برای ساخت تجارتش استفاده کرد».
مصاحبههای صورت گرفته با افراد نزدیک به آقای ما، مقامات هانگژو و قانونگذاران پکن نشان میدهد که حتی پیش از اینکه سخنرانی آقای ما در شانگهای از کنترل خارج شود نیز تنش با رهبران چینی برای مدتی نسبتا طولانی بالا گرفته بوده است. آنها به صورت خاص از این موضوع خسته شده بودند که آقای ما همواره میخواست ستاره نمایش باشد.
سانگ کینگوی، اقتصاددان مستقلی که به صحبت با رسانههای دولتی چینی نیز میپردازد میگوید: «جک ما قدرت بیش از اندازه یافته بود، این را همه در چین میدانند. تاثیرگذاری علیبابا بیش از حد افزایش یافته بود. کار به جایی رسید که باید همهچیز تحت کنترل در میآمد».
آقای ما طی سال ۱۹۶۴ در خانوادهای معمولی در شهر ساحلی هانگژو به دنبال آمد. والدین او آوازهخوانهای حرفهای و بسیار مشتاق به کار خود بودند که به داستانسرایی موزیکال میپرداختند و میتوان علاقه ما به زرق و برق را نیز در همینجا جستجو کرد. ما حدودا ۱.۵ متر قد دارد، اما کاریزمایش به مراتب بیشتر است: او در قلب خود فروشندهای است که به خوبی میداند چطور داستان تعریف کند. در دهه ۱۹۹۰ میلادی، او با یک نقل قول ساختگی از بیل گیتس راجع به اهمیت اینترنت، به معرفی این تکنولوژی به کشوری پرداخت که به زحمت چیزی راجع به آن شنیده بود: «اینترنت تمام ابعاد زندگی مردم را تغییر خواهد داد».
در چین، داستان زندگی شخصی او به افسانهای مدرن راجع به فائق آمدن بر چالشها تبدیل شد. سه سال طول کشید تا توانست آزمون دشوار و مشابه کنکور چین را برای ورود به دانشگاه پشت سر بگذارد. KFC از استخدام او در یکی از رستورانهایش سر باز زد. در نهایت او با هدایت توریستها در شهر خانگی خود زبان انگلیسیاش را بهبود داد و همین به بهبود عملکردش در دانشگاه نیز منجر شد. ما تبدیل به معلم زبان انگلیسی شد، سپس نخستین استارتاپ اینترنتی خود را به نام China Pages تاسیس کرد که به ساخت صفحات وب برای کسبوکارها میپرداخت.
تا اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی، کشور چین داشت تغییراتی سریع را پشت سر میگذاشت. دنگ شیائوپینگ، رهبر وقت چین، حدودا دو دهه قبلتر سیگنالهایی داده بود که خوی خودخواهی را در جامعه چین بیدار کرد. او با یک جمله معروف، به استقبال کسبوکارهای خصوصی رفت: «چه گربهی سیاه و چه گربهی سفید، اگر موشها را شکار کند گربه خوبیست».
چرخهای اقتصادی به گردش افتادند و مسیری چند دههای آغاز شد که در نهایت چین را به دومین اقتصاد بزرگ و یکی از قدرتهای جهانی تبدیل کرد. بخش خصوصی در حال درخشش در حوزههایی بود که شرکتهای دولتی یا از فعالیت در آنها کنار کشیده بودند یا شکست خورده بودند. حزب کمونیست برای رشد اقتصادی، اشتغالزایی و درآمدزایی از طریق مالیات، بیشتر از همیشه به بخش خصوصی متکی بود. در سال ۲۰۰۲ میلادی، دولت کمونیست چین طبقه کاپیتالیست را به رسمیت شناخت و جیانگ زمین، رییس جمهور وقت از «سه نماینده» رونمایی کرد: یک تئوری سیاسی جدید که براساس آن، کارآفرینان خصوصی به عنوان «نیروهای تولیدگر اجتماعی پیشرفته» شناخته میشدند.
اما ارتباط میان کمونیستها و کاپیتالیستها شکننده بود و چین کماکان در دسترسی به وامها و لایسنسها، کمپانیهای متعلق به دولت را در اولویت قرار میداد. آقای ما از نزدیک شاهد تبعات این ماجرا بود، زمانی که یک پیشکسوت محلی در هانگژو از کسبوکار China Pages تقلید کرد و او گزینهای نداشت جز اینکه کسبوکارش را به این کمپانی بزرگ و برخوردار از حمایت دولتی بفروشد. در نهایت، او احساس ضعف و طرد شدگی کرد.
این تجربه باعث شد ارتباطی تازه با دولت شکل دهد - ارتباطی محترمانه اما دورادور. آقای ما به کارمندانش میگوید که «عاشق دولت باشید، اما با آن ازدواج نکنید». البته او چندین بار این را نیز گفته است که اگر از او خواهش کنند، تمام کمپانیاش را تحویل «ملت» میدهد. اگرچه او عضو حزب است، اما هیچوقت به پارلمان نمایشی چین، کنگره ملی خلق چین یا بدنه مشاورهای آن نپیوست، برخلاف رقبایی مانند پونی ما از تنسنت یا رابین لی از بایدو. یکی از افراد نزدیک به آقای ما میگوید: «حزب نمیداند که قادر به اعتماد به او است یا خیر».
در سال ۱۹۹۷، آقای ما تصمیم گرفت دانش بیشتری راجع به کارکرد دولت به دست بیاورد و بنابراین به وزارت مبادلات خارجی و سازمانهای اقتصادی پیوست که اکنون به وزارت بازرگانی چین تبدیل شده. دانش راجع به اینترنت و زبان انگلیسی باعث شد او فرصتی برای اسکورت کردن همموسس یاهو، جری یانگ، هنگام بازدید او از دیوار بزرگ چین طی همان سال داشته باشد. یانگ بعدا گفت: «من فورا تحت تاثیر کنجکاوی او راجع به اینترنت قرار گرفتم. او مشخصا یکی از آن اشخاص دولتی عادی نبود».
آقای ما برای مدت زیادی به همکاری با دولت ادامه نداد. در سال ۱۹۹۹ او گروهی از دوستان را در آپارتمان خود در هانگژو گرد هم آورد تا به تاسیس علیبابا بپردازند، آن هم با هدف متصل کردن کارخانههای چینی به خریداران سراسر جهان، از طریق اینترنت. بعد از فراز و نشیبهای ابتدایی، تجارت او پا گرفت. برندها و مردان میانی برای خرید محصولات ارزانقیمتی که میتوانست در کشور خود بفروشند سرازیر شدند. علیبابا آنها را به تامینکنندگان متصل میکرد. آقای ما در مسیر موفقیت بود.
دهه بعدی زمانی بود که بحران مالی گریبانگیر اروپا و آمریکا شد، اما چین و کمپانیهای برترش در حوزه تکنولوژی اعتماد به نفس خود را از دست ندادند، به خصوص که آنها در شرف انقلابی در حوزه موبایلهای هوشمند بودند که میتوانست شمار کاربرانشان را به شکلی چشمگیر افزایش دهد. علیپی شروع به آزمون و خطا با کدهای QR کرد که با آسان کردن رویه پرداخت از طریق موبایلهای هوشمند، پتانسیلی برای دگرگون کردن زندگی روزمره مردم در چین داشت.
علیبابا در قلب تمام این جریانات بود: علیبابا تبدیل به جایی شده بود که قشر متوسط و در حال افزایش کشور از آن برای خرید محصولات آنلاین استفاده میکرد. اما آقای ما یک مشکل داشت. طی نخستین دهه فعالیت کمپانی، او مجبور به کاهش سهام شخصی خود از علیبابا شده بود تا آن را سر پا نگه دارد. گلدمن ساکس و دیگر کمپانیهای سرمایهگذاری در ابتدا ۵۰ درصد از سهام علیبابا را خریدند، بعد شرکت ژاپنی سافتبنک از راه رسید و سهامی خرید که به مرور زمان به ۳۰ درصد افزایش یافت و در نهایت نوبت یاهو بود که ۴۰ درصد دیگر را برای خود کند. سهم آقای ما از کیک داشت کمتر و کمتر میشد.
تا سال ۲۰۱۱ میلادی، سهامداران خارجی یا به عبارت دیگر یاهو و سافتبنک، مشترکا سهام اکثریت علیبابا را در اختیار داشتند. افراد نزدیک به ماجرا میگویند آقای ما که احساس میکرد یاهو و سافتبنک بیشتر از حد کافی بازگشت مالی داشتهاند، به این دو فشار آورد تا سهمهای بیشتری را در اختیار مدیران کمپانی بگذارند. آقای ما در تابستان همان سال راجع به ارتباط خود با ماسایوشی سان، مدیر سافتبنک گفت: «در چند سال اخیر دائما در جدال بودهایم». ارتباط آقای ما با یاهو هم پر تنش بود. این کمپانی آمریکایی و پیشرو در حوزه اینترنت، از مدتها پیش به مسیر افول افتاده بود، اما سرمایهگذاران همچنان به ارزش باقیمانده یاهو در قالب سهام Alibaba Group چشم دوخته بودند که خود متشکل از سه تجارت بزرگ بود: علیبابا دات کام، Taobao و علیپی.
سپس در فصل پاییز سال ۲۰۱۱، آقای ما به شکلی خودسرانه تصمیم گرفت علیپی (که در سال ۲۰۱۴ به Ant Group تغییر نام داد) را تصاحب کند. یکی از مدیران پیشین که در ماجرا دخیل بود میگوید: «هم یاهو و هم سافتبنک شوکه شده بودند. جک برای دو ماه داشت قدرتنمایی میکرد، اما هیچکس انتظار چیزی مرتبط با علیپی را نداشت - همینطور کاری که چنین ابعاد عظیمی داشته باشد. مشخصا یاهو و سافتبنک برنامههای بزرگی برای علیپی داشتند و بنابراین جک دست به کاری بسیار گستاخانه زده بود.»
مستندات تجاری چین و همینطور مستندات قانونی که به دست نشریه فایننشال تایمز رسیدهاند، برای نخستین بار نشان میدهند که آقای ما چطور قادر به تصاحب علیپی بود. ابتدا، در ماه مه ۲۰۰۹، علیبابا سیستم مدیریت خود بر علیپی را دگرگون کرد و جو تسای، دست راست آقای ما کمک کرد که علیپی از زیرمجموعهای مستقیم برای علیبابا، تبدیل به یک کمپانی خانگی چینی شود که بخش اعظمی از آن در اختیار شخص آقای ما بود. از آنجایی که آقای ما به صورت همزمان مجموعهای از قراردادها را با علیبابا امضا کرده بود، همچنان با علیپی مثل یک زیرمجموعه رفتار میکرد. این توافق قراردادی به ظاهر نامتعارف میان کمپانی مادر و کمپانی زیرمجموعه (که نهاد منفعت متغیر یا VIE نامیده میشود) اساسا چیزی است که به وفور در اکوسیستم تکنولوژی چین یافت میشود.
فعالیتهای آقای ما نشان داد تنها اعتماد است که دو سیستم را متصل به یکدیگر باقی نگه میدارد. بدون دریافت تاییدیه هیئت مدیره علیبابا، او تمام قراردادهای قانونی که علیپی را به زیرمجموعه علیبابا تبدیل میکرد را لغو نمود و آن را تحت کنترل شخص خودش درآورد.
در روز ۱۰ مه سال ۲۰۱۱، یاهو در یک خط که عمیقا لابهلای گزارش مالیاش پنهان شده بود به سرمایهگذاران خبر داد که علیپی را به آقای ما باخته است. قیمت سهام کاهش یافت و نبرد لفظی بالا گرفت. آقای ما مدعی شد که این کار از آن جهت ضروری بوده که علیپی به دریافت لایسنس پرداخت از سوی بانک مرکزی چین نیاز داشت و در صورت مالکیت خارجی بر کمپانی، بانک با این درخواست موافقت نمیکرد.
در بانک خلق چین، برخی مقامات احساس میکردند که آقای ما وفاداری خود به چین نسبت به سهامداران خارجی را اثبات کرده است: برخی دیگر عقیده داشتند آقای ما دارد از نوعی بیثباتی قانونی سود میبرد و در عین حال، تقصیر را به گردن آنها میاندازد. آقای ما، علیبابا، Ant و بنیاد جک ما هیچکدام حاضر به مصاحبه در این مورد با مقالهای که پیش روی شماست نشدند.
آنچه آقای ما انتظارش را نداشت، عکسالعمل شدید عمومی به ماجرا در کشور چین بود. بسیاری از کارآفرینان میترسیدند که او به سیستمی مالی آسیب رسانده باشد که آنها از آن برای جذب سرمایه از سوی سرمایهگذاران خارجی و سپس نقد کردن پولهایشان در بازارهای خارجی استفاده میکردند. سرشناسترین و مورد احترامترین خبرنگار چین، هو شولی از نشریه Caixin در یک سرمقاله، اعمال آقای ما را محکوم کرد.
آقای ما به خبرنگاران چینی گفت: «در ابتدا موضوع آنقدرها بزرگ نبود. فشاری که به من وارد شده، از سوی منتقدان و رسانههای داخلی است.» او بعدا از طریق علیبابا و Ant به خرید سهام برخی کسبوکارهای رسانهای چین پرداخت و بنابراین کنترل بیشتری بر چیزهایی که راجع به او میگفتند یافت.
در پایان، آقای ما، یاهو و سافتبنک به توافقی تازه رسیدند. دو شرکت خارجی کنترل شخصی آقای ما بر Ant را پذیرفتند و در عین حال سهمی از سود علیبابا داشتند. علیبابا در نهایت به معاوضه این قرارداد با سهم ۳۳ درصدی کنونیاش در Ant پرداخت.
اگر آقای ما را مشغول تجربه بازی شطرنج فرض کنیم، او داشت با اعتماد به نفسی هر لحظه بیشتر از قبل بازی میکرد. تا سال ۲۰۱۵، او به صدر لیست Hurun چین راه یافته بود. استفاده نامتعارف او از ساختار VIE باعث نشد که سرمایهگذاران تمایل خود به سرمایهگذاری ۲۵ میلیارد دلاری روی علیبابا در نیویورک را طی سال ۲۰۱۴ از دست دهند. علیبابا بزرگترین شناورسازی بازار سهام در تاریخ را رقم زد. کمپانیهای تکنولوژی مانند Ant داشتند به جهان نشان میدادند که چین هم قادر به نوآوری است و همینطور که دولت چین به کارآفرینان بها میداد تا فشار اشتغالزایی برای میلیونها فارغالتحصیل از دانشگاه را از دوش خود بردارد، آقای ما تبدیل به سمبلی برای آنچه امکانپذیر بود شد.
آقای ما تصویری بزرگتر و جهانیتر برای علیبابا ترسیم کرد. برای مدتی نسبتا طولانی، جاهطبیهای او با فشار پکن برای کمک به کسبوکارهای چینی در آنسوی آبها جفت و جور بود و او حتی در سفر شی جین پینگ به آمریکا طی سال ۲۰۱۵، رییس جمهور چین را همراهی کرد.
آقای ما در جریان فروم اقتصاد جهانی همان سال به چارلی رز، خبرنگاری آمریکایی گفت که: «من دارم به این فکر میکنم که چطور میتوانیم علیبابا را به پلتفرمی برای کسبوکارهای کوچک در سراسر جهان تبدیل کنیم. سازمان تجارت جهانی در سده گذشته عملکردی عالی داشت، اما این سازمان داشت به کمپانیهای بزرگ کمک میکردند که محصولات را در کشورهای مختلف بفروشند. امروز اینترنت میتواند به کسبوکارهای کوچک در فروش محصولاتشان در آن سوی اقیانوسها کمک کند.» او افزود که امیدوار به ثبت نام ۲ میلیارد مصرفکننده و ۱۰ میلیون کسبوکار کوچک در خارج از مرزهای چین است.
اما درست در همان روز، یک مدیر میانی بیچاره در سیستم قانونگذاری چین تصمیم گرفت تاثیرگذاری خانگی آقای ما را بار دیگر مورد حمله قرار دهد. وقتی در گزارش این قانونگذار آمد که دو سوم از محصولات فروخته شده در پلتفرم Taobao علیبابا جعلی بودهاند، علیبابا مستقیما به حمله به شخص پشت گزارش پرداخت. اکانت Taobao در شبکه اجتماعی چینی Weibo و به نقل از یکی از بازرگانان خود نوشت: «آقای لیو هانگلیانگ! شما دارید قوانین را زیر پا میگذارید. از ایفای نقش یک داور شیاد دست بردارید!»
رگولاتور تجاری مورد اشاره در پاسخ، گزارشی رسمی و دولتی منتشر کرد که در آن علیبابا کوبیده شد. اما بعد آقای ما به پکن سفر و با ژانگ مائو، رییس لیو ملاقات کرد. دو مرد توافق کردند که علیبابا به فروش محصولات جعلی پایان دهد و ژانگ افزود که کمپانی باید بیش از پیش از منافع مصرفکنندگان دفاع کند. گزارش رسمی دولت پس گرفته شد و فشاری به علیبابا وارد نیامد. اگرچه افکار عمومی بیشتر به نفع غول بازرگانی و تکنولوژی بود، اما مشاهده اینکه آقای ما جرئت میکند به مقابله با رگولاتورهای کشور بپردازد چیزی نبود که به مذاق همه خوش آید. سانگ اقتصاددان میگوید: «به چالش کشیدن دولت در انظار عمومی گامی به جلو برای حاکمیت قانون نبود. در عوض نشاندهنده امنیت سرمایهداران مغروری بود که قانون از آنها حمایت میکرد».
تصویر در سراسر اینترنت چین پخش شد: ۱۶ مرد دور یک میز نشسته بودند و هر کدام مدیر یک کمپانی تکنولوژی بزرگ بودند. پونی ما، مدیر واحد گیمینگ و سوشال مدیای تنسنت در کنار ریچارد لیو مدیر JD.com نشسته بود. اندکی آن طرفتر هم میشد ژانگ ییمینگ، موسس ByteDance، شرکت پشت اپلیکیشن تیکتاک را مشاهده کرد.
این رویداد در جریان کنفرانس اینترنت جهانی سال ۲۰۱۷ در ووژن برگزار شد، به کمک دولت چین و خیلی ساده «ناهار اینترنت» نام گرفت. آقای ما در این رویداد حاضر نبود و به گفته افراد نزدیک به او، از این بیتوجهی خشمگین شده بود.
وقتی خبرنگاران راجع به این موضوع از او پرسیدند، آقای ما گفت: «به شرکت در این رویداد فکر نکردم. هیچکس مرا دعوت نکرد. حتی اگر دعوت کرده بودند هم احتمالا وقتش را نداشتم... باور کنید یا خیر، اگر واقعا دلم میخواست یک نشست برپا کنم، میتوانم تمام جهان را دعوت کنم، ثروتمندترینها، پیشروترینها، افراد زیادی دعوتنامه را دریافت نخواهند کرد. اما این مهمانیهای ناهار هیچ معنایی ندارند... من قرار نیست یک مهمانی ناهار ترتیب دهم».
سپس چند ماه بعد و طی ژانویه ۲۰۱۸، آقای ما یک مهمانی ناهار در کلاس جهانی ترتیب داد. او بیل گیتس را در سمت چپ خود و ارنا سولبرگ، نخست وزیر نروژ را در سمت راست خود نشاند. واحد روابط عمومی علیبابا تصاویر و متونی از پیش نوشته شده را در اختیار رسانههای چینی قرار داد و اینترنت پر شده بود از صحبتهایی راجع به بزم آقای ما و شرکتکنندگانش.
تصاویر آقای ما را درحالی نشان میدادند که داشت برای پاول کاگامه، رییس جمهوری رواندا تردستی میکرد و شانه به شانه جاستین ترودو، رییس جمهور کانادا ایستاده بود. یکی از غایبین برجسته رویداد، تزار اقتصادی شی جین پینگ، لیو هه بود که فردای همان روز در همان شهر سخنرانی داشت و کمپینی بسیار مهم چین در مقابل ریسکهای مالی را پیش میبرد.
مراسم آقای ما از آنجور رویدادهایی بود که معمولا در پکن برگزار میشد و ضمنا نشان میداد که او خودش را هم رهبر علیبابا و هم رهبر ورود چین به تجارت جهانی به حساب میآورد. او داشت پرچم چین را در سراسر جهان میچرخاند و گاهی از حزب کمونیست هم تمجید میکرد.
اما برای رهبرانی که در پکن نشسته بودند این اتفاقی ناراحتکننده بود: یک بازرگان خصوصی داشت به جای آنها با جهان صحبت میکرد. یکی از شرکای آقای ما در پروژههای بینالمللی میگوید: «اصطلاحی تحت عنوان Gonggao gaizhu برای این اتفاق داریم: دستاوردی برای یک سوژه که باعث میشود پادشاه احساس دلواپسی کند. آنها دوست ندارند که جک ما نماینده چین در صحنه جهانی باشد».
بعد از این رویداد، هواپیمای آقای ما به سمت بوردو حرکت کرد و در آنجا مشغول به خرید عمارت و تاکستان بود. او بعد به ملاقات نخستوزیر تایلند در ماه آپریل و سپس پادشاه عبدالله دوم از اردن در ماه مه رفت. سپس به ملاقات با مجموعهای از برجستهترین سرمایهگذاران جهان طی تابستان ۲۰۱۸ پرداخت. آمار پروازهای او در Radarbox و Flightradar24 نشان میدهند که آقای ما بیش از نیمی از سال را بیرون از چین سپری کرد.
در همین حین، در خانه، لیو قانونگذاریهای مالی را سختگیرانهتر از همیشه دنبال میکرد. از سال ۲۰۱۷ به بعد، مقامات چینی در حال موشکافی «کرگدنهای خاکستری» کشور بودند - شرکتهای بزرگ خصوصی نظیر Wanda ،HNA ،Fosun و Anbang که با بالا آوردن بدهیهای کلان، به شکلی لگام گسیخته مشغول به خرید برندهای تازه در سطح جهانی بودند.
Ant هم از این قوانین تازه آسیب دید و قانونگذاران وارد میدان شدند تا برخی ابعاد تجارتش را محدود کنند، اما این شرکت توانست به شکلی ماهرانه از برخی موانع جاخالی داده و به رشد ادامه دهد. در تمام این دوران، آقای ما به سخنرانیهای جسورانه خود ادامه میداد. او یکبار به زبان انگلیسی گفت: «از دلایل رشد سریع علیبابا این بود که دولت متوجه شرایط نشد. وقتی هم که آنها موضوع را درک کردند، به شکلی کند وارد میدان شدند».
ناراحتی مقامات چینی به شکلی واضحتر قابل مشاهده بود. یکی از افراد نزدیک به دولت هانگژو میگوید: «آنچه او هم به صورت عمومی و هم به صورت خصوصی میگفت، برای چین شرمآور بود. وقتی او به خانه بازمیگشت، همواره باید به سراغ او میرفتند و راجع به سفرهایش سوال میکردند».
چین داشت تغییر میکرد، اما آقای ما ظاهرا متوجه میزان تغییرات نبود. با قوت گرفتن از بندهایی تازه در قانون اساسی که محدودیتهای دوران ریاست جمهوری را حذف میکردند، شی جین پینگ تبدیل به قدرتمندترین رهبر سیاسی چین در طول چند دهه اخیر شده بود. هرگونه دگراندیشی عمومی کاری خطرناک به حساب میآمد و شی رسیدگی به سطوح بالای بدهی و خطرات بخش مالی را به اولویت اصلی کشور تبدیل کرد. مقامات نگران بودند که بحران اقتصادی سیستماتیک و مشابه به استایل آمریکایی، اقتصاد و همینطور چنگ آنها بر قدرت را متزلزل کند.
از زمانی که Ant از علیبابا جدا شده بود، ابعادش رشدی چشمگیر را پشت سر گذاشته بود و بعد از ارائه عمومی جزییات مالی شرکت برای نخستین بار طی ماه آگوست سال گذشته میلادی، قانونگذاران تازه چشمانداز وسیع کمپانی را درک کردند. جزییاتی که منجر به هیجانزدگی سرمایهگذاران میشد، همان چیزهایی بودند که قانونگذاران پکن را نگران میکردند. یکی از کارمندان میگوید: «تجارت Ant ذاتا خطرناک است، حساب جلساتی که مدیران با مقامات داشتهاند تا کمپانی به این نقطه برسد از دستمان در رفته است».گامهای بعدی آقای ما، حتی برای فردی به جسوری او هم زیادی خطرناک بودند.
وقتی طی ماه اکتبر گذشته به استیج یک کنفرانس تجاری بسیار مهم در شانگهای رفت، آقای ما میدانست که قانونگذاران دارند با قوانین تازه، به سراغ Ant و دیگر کمپانیهای فینتک میروند. این را افراد آگاه از شرایط میگویند. او میخواست از تمام توان خود برای لابیگری در برابر این رفتار پرخاشگرانه استفاد کند و اعتماد به نفس نبرد سال ۲۰۱۵ خود با قانونگذاران تجاری را بار دیگر به کار گرفت.
اما او گامی مرگبار برداشت و این نبرد را عمومی کرد. روی استیج، آقای ما نرمهای مالی جهان قدیم را به باد انتقاد گرفت. او گفت: «سیستم مالی امروز باید ریفرم شود. در حال حاضر ظرفیت ما برای "کنترل" بیشتر و بیشتر میشود و در این بین مشخصا ظرفیتی اندک برای "پایش" داریم. نوآوری از قانونگذاری وحشتی ندارد، اما از قانونگذاری با متدهای دیروز میترسد». برخلاف اکثر سخنرانیهایش، آقای ما دائما به دستنوشتههای خود نگاه میکرد که نشان میدهد کلماتش با دقت انتخاب شده بودند. دفتر شخصی آقای ما پر است از ژورنالیستهایی که سابقا برای آژانس خبری رسمی چین، Xinhua کار میکردند.
به گفته افراد نزدیک به ماجرا، برخی مقامات برجسته پکن از نزدیک تلاش آقای ما برای به دست آوردن دل عموم مردم و تاثیرگذاری بر قوانین را دنبال میکردند. خبرگزاری Huxiu که از حمایت علیبابا برخوردار بود نیز مقالهای منتشر کرد و به دفاع از سخنرانی آقای ما پرداخت.
اما چند هفته بعد، نایب رییس دپارتمان پروپاگاندای حزب کمونیست طی یک سخنرانی، رسانههای چینی را ترغیب کرد که در برابر «خطر تاثیرگذاری بر افکار عمومی از سوی سرمایهگذاران» ایستادگی کنند. Huxiu که یک مقاله هشدارآمیز راجع به مجازات بیش از حد سختگیرانه گروههای تکنولوژی چین نوشته بود هم مجبور به توقف عملیاتهایش برای یک ماه شد.
در ماه نوامبر، آقای ما از قضاوت در برنامه استعدیابیای که خود آن را ساخته بود کنار گذاشته شد. بعد اتحادیه کارآفرینان ژجیانگ که آقای ما در آن عضویت دارد هم کنفرانس سالانه خود را لغو کرد و یکی از اعضایش میگوید که حتی صحبت از این بود که او از این اتحادیه کنار گذاشته شود. شایعهای در چین پخش شد مبنی بر اینکه او یا حبس خانگی شده است یا به سنگاپور گریخته. ابری از بلاتکلیفی بر فراز قیمت سهام علیبابا و همینطور اوراق قرضهای که برای فروششان برنامهریزی شده بود شکل گرفت. سپس آقای ما در آن روز سرد یکشنبه به روستایی در چین رفت و معلمان مدرسه ابتدایی Yuhua را شگفتزده کرد. مدیر مدرسه میگوید: «او از آنچه در اینجا دید رضایت فراوان داشت».
یکی از اماکنی که او اخیرا در آن دیده شده، کلونی آرتیستها در هانگژو است، جایی که آقای ما ساختمانی در مجاورت ورکشاپهای کارگردانها و استودیوهای فیلمسازی معروف و مورد علاقهاش ساخته. این کلونی در گوشهای از پارک ملی Xixi قرار گرفته، فضایی محافظت شده و ۱۱ کیلومتر مربعی که برخی آن را ریههای شهر میدانند و در قلب امپراتوری آقای ما واقع شده. این محوطه میزبان بنیاد جک ما و استودیوی تای چی او است. در روزگارهای بهتر، او در اینجا از مهمانان خود پذیرایی میکرد، اما اکنون به زیارتگاهی برای زندگی قبلیاش تبدیل شده: ما روی کاور مجلات، ما در حال جشن گرفتن حضور علیبابا در لیست عرضه اولیه سهام. برای خرید نیز چیزهایی نظیر آن گیتار الکتریک نارنجی رنگی را مییابید که او هنگام اجرای یک آهنگ راک چینی برای ۶۰ هزار کارمندان علیبابا که فریادکشان همراهیاش میکردند نواخت.
هنوز مشخص نیست که آیا آقای ما اجازه افزودن پیروزیهایی بیشتر را به این کالکشن خواهد داشت یا خیر. یکی از مقامات پیشین هانگژو که برای نزدیک به یک دهه با مسائل مربوط به علیبابا سر و کله میزد میگوید: «به عنوان یک کارآفرین خصوصی، بسیار مهم است که به مقدار مناسبی از فعالیتهای عمومی دست بزنید و ما هنوز در این حوزه به مهارت نرسیده. قبلا این موضوع اهمیتی نداشت. الان ضروری است که او شروع به یادگیری کند. جک ما حالا باید بیسر و صدا کار کند.»
بخش اعظمی از مردم چین از او روی گرداندهاند و مشتاقانه افول بزرگترین سرمایهگذار سلبریتی کشور را دنبال میکنند. اگرچه او پیشتر با عباراتی نظیر «پدر ما» یا «معلم ما» مورد تمجید قرار میگرفت اکنون انبوهی از نظرات منفی را زیر ویدیوهایش مییابید. بزرگترین درس معلم ما برای کارآفرینانی که احتمالا تربیت کرده باشد این بود که حزب کمونیست بالاترین اولویت را دارد و هر کسبوکاری، فارغ از اینکه چقدر اهمیت استراتژیک برای آینده کشور دارد، اگر برای حزب خطرناک تلقی شود به زانو در خواهد آمد.
گروههای تکنولوژی چین به صورت خاص به استقبال تغییر رفتهاند. علیبابا و تنسنت طی دو دهه اخیر بدون نظارت چندان به رشد ادامه دادند و بخش اعظمی از اقتصاد دیجیتال و حتی فیزیکی کشور را مال خود کردند. طی هفته گذشته، مقامات علیبابا را به خاطر سوء استفاده از تسلطش بر بازار ۲.۸ میلیارد دلار جریمه کردند و به کمپانی فرمان دادند که به اصلاح رفتار خود بپردازد. رگولاتورها نیز به فاصله کمی از این ماجرا اعلام کردند که زمان کوچک کردن تجارت Ant فرا رسیده است.
رقبای آقای ما هم به سرعت درک کردهاند که بادها به کدام سو میوزند. در جریان نشست سالانه قانونگذاری چین، پونی ما از شرکت تنسنت خواستار قانونگذاری سفت و سختتر برای کسبوکارهای اینترنتی مانند شرکت خودش شد و گفت که ملاقاتی «داوطلبانه» با مقامات حوزه آنتیتراست داشته است. JD.com هم عرضه اولیه سهام خود را لغو کرد. کالین هوانگ از شرکت بازرگانی الکترونیک Pinduoduo، شرکتی که خودش تاسیس کرده بود را کاملا ترک کرد - آن هم بعد از اینکه بخش اعظمی از سهام خود را طی تابستان بخشید. یکی از دوستان او میگوید این حرکتی بود با هدف بیرون نگه داشتن هوانگ از لیست ثروتمندترین اشخاص چین.
همینطور که حزب کمونیست چین به تولد ۱۰۰ سالگی خود طی تابستان امسال نزدیک میشود، در حال افزایش کنترل خود بر شرکتهای خصوصی است. نظارت بر این شرکتها بیشتر میشود و کسبوکارهای دولتی هم گسترش مییابند. جود بلانشتا، متخصص امور مربوط به چین در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی میگوید: «طی چهار دهه اخیر، رابطهی میان بخش خصوصی و حزب کمونیست چین بسیار شکننده بوده است و فراز و فرود فراوان میان کنترل و خودمختاری وجود داشته است».
«حالا ما در یک سیکل کنترل دیگر افتادهایم و انتظار دارم این یکی با دوام باشد».