خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیتهای دینی: در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در هفتمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۷ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود.
آیه ۷۴ سوره مبارکه انعام
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ» و (یاد کن) آن هنگام که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتان را خدایان مىگیرى؟ بى شک تو و قومت را در گمراهى آشکار مىبینم. (۷۴ انعام)
شرح آیه ۷۴ سوره انعام توسط حجتالاسلام قرائتی
آزر عموی ابراهیم بود نه پدرش
کلمه «أب» بطور طبیعى به معناى پدر است، ولى به معناى جدّ مادرى، عمو و مربّى هم گفته مىشود. چنانکه فرزندان یعقوب به پدران و عموى پدر خود حضرت اسماعیل نیز اب گفتند: «نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ»[۱] و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز فرمود: «أنا و علىّ أبَوا هذه الامّة»[۲] من و على، پدران این امّتیم. آزر، عموى ابراهیم بود، نه پدرش. پدران ابراهیم همه موحّد بودهاند.
از علماى اهل سنّت نیز، طبرى، آلوسى و سیوطى مىگویند: آزر پدر ابراهیم نبوده است. به علاوه، ابراهیم به پدر و مادر خویش دعا کرد: «رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَی ...»[۳] در حالى که مسلمان حقّ ندارد براى مشرک طلب مغفرت کند، هرچند فامیل او باشد. از مجموع اینها برمىآید که «أب» در این آیه به معناى پدر نیست. به علاوه نام پدر ابراهیم علیه السلام در کتب تاریخ، «تارُخ» ذکر شده است، نه آزر.[۴]
استغفار حضرت ابراهیم براى عمویش آزر نیز قبل از روشن شدن روحیه کفر او و به خاطر وعدهاى بود که به او داده بود، و چون فهمید که حقّ پذیر نیست، از او تبرّى جست و جدا شد. «فَلَمَّا تَبَینَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ»[۵]
پیامهایی از آیه ۷۴ سوره انعام
۱- خویشاوندى، مانع نهى از منکر نیست. «إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ ...»
۲- ملاک در برخورد، حقّ است نه سنّ و سال. «قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ» (حضرت ابراهیم به عموى خود که سن بیشتر داشته، آشکارا حقّ را بیان کرده و هشدار داده است.)
۳- در شیوه دعوت به حق، باید از بستگان نزدیک شروع کرد. «لِأَبِیهِ» و باید از مسائل اصلى سخن گفت. «أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً»
۴- سابقه شرک و بتپرستى، به پیش از رسالت حضرت ابراهیم باز مىگردد. «أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً»
۵- اکثریت، سابقه و سنّ، باطل را تبدیل به حقّ نمىکند و همه جا ارزش نیست. «أَراکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلالٍ»
۶- بتپرستى، انحرافى است که وجدانهاى سالم و عقل، از آن انتقاد مىکنند. «أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً ... ضَلالٍ مُبِینٍ»
۷- گرچه ابراهیم علیهالسلام حلیم بود، «إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ»[۶] و پیامبر باید حتّى با فرعون هم نرم حرف بزند، ولى لحن برخورد حضرت ابراهیم در این آیه، به خاطر اصرار عمویش بر کفر بود. «إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ»
آیه ۷۵ سوره مبارکه انعام
«وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» و اینگونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا (یقین پیدا کند و) از اهل یقین باشد. (۷۵ انعام)
شرح آیه ۷۵ سوره انعام توسط حجتالاسلام قرائتی
ملکوت و عالم ملکوت چیست؟
درباره ملکوت، بزرگان سخنانى گفتهاند که برخى را در اینجا نقل مىکنیم: کلمه «مَلَکُوتَ» از «ملک» است و «واو» و «تاء» براى تأکید و مبالغه به آن افزوده شده است. ملکوت آسمانها یعنى مالکیت مطلق و حقیقى خداوند نسبت به آنها و مشاهده ملکوت یعنى مشاهده اشیا از جهت انتساب آنها با خداوند. دید ملکوتى یعنى درک توحید در هستى و باطل بودن شرک.[۷]
وجود چهار عالَم در جهان هستی
عوالم هستى به چهار بخش تقسیم شده است: لاهوت (عالم الوهیت که جز خدا کسى از آن آگاه نیست)، جبروت (عالم مجرّدات)، ملکوت (عالم اجسام) و ناسوت (عالم کون و فساد و تغییر و تحوّلات)[۸] عالم ملکوت، عالم اسرار و نظم و شگفتىها و جهان غیب است.[۹] ملکوت آسمانها، عجایب آنهاست.[۱۰] ابراهیم با دیدن ملکوت آسمانها و زمین، بیشتر با سنّت، خلقت، حکمت و ربوبیت الهى آشنا شد. به فرموده امام باقر علیهالسلام خداوند به چشم ابراهیم علیهالسلام، قدرت و نورى بخشید که عمق آسمانها و عرش و زمین را مشاهده مىکرد.[۱۱]
استدلال محکم و برخورد علمى با دیگران، نیازمند ایمان قلبى است. حضرت ابراهیم هم پس از یقین، «لِیکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» وارد استدلال مىشود که در آیات پس از این مىآید.[۱۲] حرف «واو» در جمله «وَ لِیکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» رمز آن است که دید ملکوتى چند هدف داشته که یکى از آن اهداف، به یقین رسیدن حضرت ابراهیم بوده است.
پیامهایی از آیه ۷۵ سوره انعام
۱- آنکه حقّ را شناخت و به آن دعوت کرد و از چیزى نهراسید، خداوند «دیدِ ملکوتى» به او مىبخشد. (همچون حضرت ابراهیم، به مقتضاى آیه قبل) «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ ...» آرى، یک جوان هم مىتواند با رشد معنوى، به دید ملکوتى دست یابد. چون طبق تفاسیر متعدّد، ابراهیم در آن زمان نوجوان بود.
۲- یقین، عالىترین درجه ایمان است. «وَ لِیکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»
۳- به یقین رسیدن، نیاز به امداد الهى دارد. «نُرِی ... الْمُوقِنِینَ»
آیه ۷۶ سوره مبارکه انعام
«فَلَمَّا جَنَّ عَلَیهِ اللَّیلُ رَأى کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ» پس چون شب بر او پرده افکند ستارهاى دید، گفت: این پروردگار من است. پس چون غروب کرد، گفت: من زوال پذیران را دوست ندارم. (۷۶ انعام)
شرح آیه ۷۶ سوره انعام توسط حجتالاسلام قرائتی
آیا پیامبری چون ابراهیم میتوانست ستاره پرست باشد؟
در زمان ابراهیم علیهالسلام ستاره پرستى رایج و ستاره را در تدبیر هستى مؤثّر مىپنداشتند.
سؤال: آیا پیامبر بزرگى همچون حضرت ابراهیم حتّى براى یک لحظه مىتواند ستاره یا ماه و یا خورشید را بپرستد؟ پاسخ: مجادله و گفتوگوى حضرت ابراهیم با مشرکان، از باب مماشات و نشان دادن نرمش در بحث، براى رد عقیده طرف است، نه اینکه عقیده قلبى او باشد زیرا شرک با عصمت منافات دارد. گفتن کلمه «یا قَوْمِ» در دو آیه بعد نشانه مماشات در گفتن «هذا رَبِّی» است، به همین دلیل وقتى غروب ماه و خورشید را مىبیند، مىگوید: من از شرک شما بیزارم، و نمىگوید از شرک خودم.[۱۳]
به علاوه در آیه قبل خواندیم که خداوند، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان داد و او به یقین رسید و آغاز این آیه با حرف «فاء» شروع شد، یعنى نتیجه آن ملکوت و یقین این نوع استدلال بود. موجودى که طلوع و غروب دارد، محکوم قوانین است نه حاکم بر آنها. ابراهیم، ابتدا موقّتاً پذیرش آن را اظهار مىکند تا بعد با استدلال ردّ کند.
پیامهایی از آیه ۷۶ سوره انعام
۱- یکى از شیوههاى احتجاج، اظهار همراهى با عقیدهى باطل و سپس ردّ کردن آن است. «هذا رَبِّی»
۲- بیدار کردن فطرتها، فعال کردن اندیشهها و توجّه به احساسات، یکى از شیوههاى تبلیغ است. «لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ»
۳- محبوب واقعى کسى است که محدود به مکان، زمان و موقّت نباشد. «لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ»
۴- معبود، باید محبوب و عبادت باید عاشقانه باشد، روح دین، عشق است. «لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ»
آیه ۷۷ سوره مبارکه انعام
«فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ» پس (بار دیگر) چون ماه را در حال طلوع و درخشش دید، گفت: این پروردگار من است. پس چون غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود، قطعاً از گروه گمراهان مىبودم. (۷۷ انعام)
شرح آیه ۷۷ سوره انعام توسط حجتالاسلام قرائتی
گفتوگوى حضرت ابراهیم با مشرکان منطقه بابل
کلمه «بازغ» از «بزغ»، به معناى شکافتن و جارى ساختن خون است. امّا در اینجا گویا طلوع خورشید و ماه، پرده تاریکى شب را مىشکافد و سرخى کم رنگى در اطراف خود پدید مىآورد.[۱۴] ابراهیم علیهالسلام هم با ستاره پرستان برخورد کرد، هم با ماه و خورشید پرستان.[۱۵] به گفته بسیارى از مفسّران، گفتوگوى حضرت ابراهیم با مشرکان منطقه بابل بود.
انسان در هر فرضیهاى که به بن بست رسید، باید بدون لجاجت، مسیر را عوض کند. بر خلاف مشهور که مىگویند: مرد آن است که روى حرف خود بایستد و پافشارى کند، این آیه به ما مىگوید: مرد آن است که حرفش حقّ باشد، گرچه با تغییر موضع باشد.
پیامهایی از آیه ۷۷ سوره انعام
پیامهاى ۱ و ۲ و ۳ آیه قبل، در اینجا نیز موضوعیت دارد.
۴- در انتقاد، باید از روش گام به گام بهره گرفت. در آیه قبل فرمود: من «آفلین» را دوست ندارم. ولى اینجا مىفرماید: پرستش ماه، انحراف و ضلالت است.
۵- در راه شناخت، باید به فیض و هدایت الهى تکیه کرد و بدون آن، نمىتوان به سرچشمه زلال معارف رسید.[۱۶] «لَئِنْ لَمْ یهْدِنِی رَبِّی»
۶- انبیا هم به هدایت الهى نیازمندند. «لَئِنْ لَمْ یهْدِنِی رَبِّی»
۷- هدایتگرى از شئون ربوبیت است. «یهْدِنِی رَبِّی»
آیه ۷۸ سوره مبارکه انعام
«فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ» پس چون خورشید را برآمده دید گفت: اینست پروردگار من، این بزرگتر (از ماه و ستاره) است. امّا چون غروب کرد، گفت: اى قوم من! همانا من از آنچه براى خداوند شریک قرار مىدهید بیزارم. (۷۸ انعام)
شرح آیه ۷۸ سوره انعام توسط حجتالاسلام قرائتی
در این آیه نیز ابراهیم علیهالسلام در مقام بحث و گفتوگو است، نه در مقام بیان عقیده شخصى، و همچنان که گذشت کلمه «یا قَوْمِ» و نیز «مِمَّا تُشْرِکُونَ» (شرک مىورزید، نه مىورزم) دلیل آن است که خود آن حضرت، ماه و خورشید و ستاره را نمىپرستیده است.[۱۷]
پیام هایی از آیه ۷۷ انعام
پیامهاى ۱ و ۲ و ۳ آیه ۷۶، در اینجا نیز مورد استفاده است.
۴- کوچکى و بزرگى اجسام مهم نیست، همه آنها چون متغیر و ناپایدارند، پس نمىتوانند خدا باشند. «هذا أَکْبَرُ»
۵- شیوه تعلیم حقّ یا انتقاد از باطل، باید گام به گام باشد. ابتدا نفى ستاره و ماه و در نهایت خورشید. «فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ ... قالَ»
۶- برائت از شرک، «فریاد ابراهیمى» است. «إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ»
۷- برائت از «شرک» است، نه از «افراد». «مِمَّا تُشْرِکُونَ»، نه «مِنْکُمْ».
۸- برائت جستن، باید پس از بیان برهان و استدلال باشد. (اوّل افول و غروب را مطرح کرد، بعد برائت از شرک را). «فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ ...»
آیه ۷۹ سوره انعام
«إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ» من از سر اخلاص روى خودرا به سوى کسى گرداندم که آسمانها و زمین را پدید آورد و من از مشرکان نیستم. (۷۹ انعام)
شرح آیه ۷۹ سوره انعام توسط حجتالاسلام قرائتی
دید ملکوتی حضرت ابراهیم (ع)
عبور از افول و ناپایدارى و رسیدن به ثبات، جلوهاى از دید ملکوتى است که خداوند به حضرت ابراهیم داده است. «حَنیف» از «حنف»، به معناى خالص و بىانحراف، و گرایش به راه حقّ و مستقیم است. «فَطَرَ» که به معناى آفریدن است، در اصل، مفهوم شکافتن را دارد. شاید اشاره به علم روز داشته باشد که مىگوید: جهان در آغاز، توده واحدى بود، سپس از هم شکافته و کرات آسمانى یکى پس از دیگرى پدید آمده است.[۱۸]
پیام هایی از آیه ۷۹ انعام
۱- همین که راه حقّ براى ما روشن شد، با قاطعیت اعلام کنیم و از تنهایى نهراسیم. «إِنِّی وَجَّهْتُ»
۲- کسى که از پرستش بتهاى مادّى، محدود و فانى بگذرد، به معبودى معنوى، بىنهایت و ابدى مىرسد. «لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»
۳- در جلوهها غرق نشوید که دیر یا زود، رنگ مىبازند، به خدا توجّه کنید که جلوه آفرین است. «فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»
۴- انسان مىتواند به جایى برسد که عقائد باطل نسلها و عصرها را درهم بشکند. «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
۵- توحید ناب، همراه با برائت از شرک است. «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
[۱] . بقره، ۱۳۳
[۲] . بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۳۶۴
[۳] . ابراهیم، ۴۱
[۴] . تفسیر المیزان
[۵] . توبه، ۱۱۴
[۶] . توبه، ۱۱۴
[۷] . تفسیر المیزان
[۸] . تفسیر اطیب البیان
[۹] . قاموس، معجم الوسیط
[۱۰] . تفسیر روح المعانى
[۱۱] . تفسیر نورالثقلین
[۱۲] . تفسیر المیزان
[۱۳] . آیه ۷۸
[۱۴] . تفسیر نمونه
[۱۵] . تفسیر نورالثقلین
[۱۶] . تفسیر المیزان
[۱۷] . تفسیر اطیب البیان
[۱۸] . تفسیر نمونه
انتهای پیام/