به گزارش "ورزش سه"، علی لطیفی در هفته های ابتدایی لیگ دسته اول و در شرایطی که چوکای تالش نتایج خوبی کسب نکرده بود، هدایت این تیم را برعهده گرفت ولی در پایان هفته بیستم و پس از اینکه در شروع دوباره رقابت های لیگ دو شکست پیاپی را مقابل ملوان بندرانزلی و استقلال خوزستان تجربه کرد، از هدایت تیم استعفا داد و چند روز بعدتر مهدی پاشازاده توسط مدیران باشگاه به عنوان جانشین او انتخاب شد.
با علی لطیفی بازیکن سابق استقلال و تیم ملی در مورد دلایل استعفا، صحبت هایی که علیه علیرضا نیکبخت واحدی انجام داده و همینطور شرایط استقلال هم صحبت شدیم که در ادامه این مصاحبه را می خوانید.
*گفتند اگر 15 امتیاز بگیری شاهکار کردی؛ من 18 امتیاز گرفتم
ما با علم اینکه تیم به هم ریخته است، چوکای تالش را گرفتیم. مدیریت جدید آن زمان نبود. من مسئولیت فنی تیم را قبول کردم و خوشبختانه از همان روز اول استارت را محکم زدیم. من درپست های مختلف بازیکن نداشتم. دروازه بان و مهاجم نداشتم. در پست های مختلف مجبور به جابجایی شدم تا نیم فصل بشود و یار بگیریم. زمانی که تیم را گرفتیم خبرنگاران تالشی گفتند اگر در پایان نیم فصل 15 امتیاز بگیرید، شاهکار کرده اید؛ من قول اینکار را ندادم ولی 18 امتیاز گرفتیم. در این مدت شرایط سختی هم داشتیم. یکبار من در مصاحبه ام گفتم که در جامعه داوران هم فساد هست و به خاطر همین داوران شمشیر را از رو برای ما بستند.
*چوکا را از یک تیم بی روحیه به یک تیم امیدوار تبدیل کردم
جدا از این مسائل به دلیل نداشتن بازیکنان باتجربه شرایط سختی داشتیم. اسکلت اصلی چوکا را بازیکنان ذخیره فصل گذشته تیم در دسته دوم تشکیل داده بودند. از 4 سهمیه فیفا که داشتیم، دوتای آن را به گرفتن دروازه بان اختصاص داده بودند و جالب اینکه ما دروازه بان مطمئن هم نداشتیم. ما با همین وضعیت تیم را از یک تیم بی روحیه به تیم امیدوار تبدیل کردیم. البته بازیکنان غیرت کردند و دو برابر توانایی ای که داشتند گل زدند. ما 5 بازی هم از دقیقه 90 به بعد گل خوردیم که به نظرم اصلا دست مربی نیست و باید بازیکنان باتجربه در زمین مدیریت داشته باشند. روزی که می خواستم تیم را بگیرم، خیلی از دوستانم گفتند نمی توانی 5 امتیاز بگیری. این تیم نه بازیکن دارد و استادیوم خانگی و نه تماشاگر. گفتند این تیم فصل گذشته با حمایت تماشاچی بالا آمده و بودن تماشاگر تاثیر زیادی در نتایج تیم داشته است. ضمن اینکه تیم دو بازی اول را باخته بود و شرایط سخت تر شده بود. با این حال توکل به خدا کردیم و 4 امتیاز بیشتر از رویای هواداران و خبرنگاران گرفتیم. علاوه بر این ها مشکلات داوری هم تیم ما اذیت کرد؛ من برای اولین بار در تاریخ عمرم دیدم یکی کارت قرمز گرفت و بعد برگردانده شد. مهم ترین اتفاق شخصیتی بود که تیم فوتبال چوکای پیدا کرد. از مرحوم نادر دست نشان تا محمدرضا مهاجری، رضا عنایتی، ویسی و .. همه این مربیان عنوان کردند تیم چوکا یکی از بهترین تیم های لیگ یک است.
*برنامه سه ساله در چوکا داشتیم
ما دو بازی فقط خوب نبودیم. در بازی با ملوان بندرانزلی کار بدنی کرده بودیم. ما 4 بازی برای هماهنگی نیاز داشتیم. ما برنامه سه ساله داشتیم. قرار بود سال اول حفظ تیم باشد؛ سال دوم صعود لیگ برتر و سال سوم یک تیم باشخصیت در لیگ برتر. در کنار این تیم صحبت کردیم و تیم های امید و پایه را تشکیل دادیم و از طرفی چند بازیکن جوان را به فوتبال ایران معرفی کردیم مثل پرهام جوادی که جوان فوق العاده آینده داری است. همینطور به سپهر شعبانی و پیمان هم برای اولین بار بازی دادیم. ما آینده تالش را تضمین کردیم و برنامه های زیادی داشتیم. در کنار تمام این کار ها دو بازیکن بسیار خوب تیم یعنی سامان نورمحمدی و کیوان محمدنژاد را کنار گذاشتیم. سال ها کنار تیم بودند. کما اینکه کیوان پسر بسیار خوبی بود ولی پشت دوستش ماند و رفت. برای من مهم مسادل انضباطی تیم بود و خدا را شکر می کنم که بر سر اصولم ماندم.
*برای زنده ماندن چوکا باید استعفا می دادم
بعد از بازی ملوان که با یک پنالتی مشکوک باختیم و داور تحت تاثیر مراسم سالگرد قایقران بود، آقایان در تالش جلسه گذاشتند و گفته بودند تیم باید صعود کند. این حرف ها را کسانی می زدند که آرزو داشتند تیم 15 امتیاز بگیرد. بعد از بازی ملوان که این موضوعات را شنیدم، خیلی ناراحت شدم. ما تیمی ساخته بودیم که می توانست شگفتی خلق کند. همچنین شنیدیم افرادی که 100 هزار تومان به تیم کمک نمی کردند، مدعی شده بودند که تیم باید صعود کند و اگر غیر از این نباشد، تیم را پس می گیریم. من دیدم یا باید بمانم و به اهدافی که دارم برسم یا برای زنده ماندن چوکای تالش باید بروم. چون اگر این آقایان می آمدند، دوباره چوکا به روزهای گذشته برمی گشت و هواداران چوکا بزرگترین بازنده های این درگیری ها می شدند. من بعد از بازی با ملوان به آقای عربی و آقای عزتی و همینطور آقای نامداری که دستشان را می بوسم و انسان های بسیار شریفی هستند، گفتم استعفا می دهم. قبول نکردند ولی فشار روی آنها بود و من نمی خواستم این شرایط ادامه دار باشد. به من گفتند از شرایط راضی هستیم.
*استعفا دادم تا فشار را از روی آقای عزتی بردارم
نمونه بارز این فشارها بازی با استقلال خوزستان نمود کرد و 13 موقعیت گل داشتیم و نمی توانستیم استفاده کنیم. دلیلش همان استرسی بود که به تیم وارد کردند و این کار عامدانه بود. من گرگ باران دیده هستم. من یقین داشتم که تیم می ماند و نیم فصل دوم بردهای متوالی می آید ولی دیدم فقط این اتفاق با استعفای من رقم خواهد خورد و با این کار فشار را از روی آقای عزتی برخواهم داشت. چند بازیکن التماس می کردند و اشک می ریختند که استعفا ندهم. من این تیم را ساختم ولی اجازه ندادند برداشت کنم. در نیم فصل یک سایتی بود که ما می بردیم انتقاد می کرد و می باختیم هم فشار را دو چندان می کرد. می نوشتند چرا بازیکن و مربی باید در ویلای لاچکری زندگی کنند، در صورتی که خودم پول ویلایی که در آن زندگی می کردم را می دادم. من به خاطر علی عزتی، محمود عربی و هواداران استعفا دادم و اگر استعفا نمی دادم ممکن بود شرایطی ایجاد شود که دیگر آقای نامداری تمایلی به تیمداری نداشته باشد.
*حالا فقط باید از پاشازاده حمایت کرد
حالا مهدی پاشازاده دوست خوب من انتخاب شده؛ اصلا بدترین حالت را در نظر می گیریم و می گوییم مهدی پاشازاده مربی خوبی نیست؛ در صورتی که اینطور نیست و تجربه های بسیار زیادی دارد. حرف من این است حالا که انتخاب شده فقط باید حمایت کرد. زمانی هواداران در خوزستان می گفتند عبدالله ویسی پلی آف بوده و نباید بماند ولی ماند و بعد از دو سال استقلال قهرمان شد و این اتفاق را بیش از هر چیزی مدیون تصمیم مدیریت وقت تیم است. من نیم فصل دو پیشنهادهای خیلی خوبی داشتم که به احترام مدیران باشگاه و هواداران نرفتم. من خودم را اثبات کرده ام و به خاطر کاری که در تیم های مختلف کرده ام، همواره بازیکنان از من یاد می کنند که این باعث افتخار من است.
*نیکبخت با لیدرهای چوکا جلسه می گذاشت، مربی شود
من و نیکبخت همبازی بودیم، ولی دوستی عمیقی با هم نداشتیم. موقعی که گل ریحان بودیم، یکی از دوستان علی نیکبخت را معرفی کرد و گفته دوست دارد کارش را در مربیگری شروع کند. گفت پیش عنایتی رفته ولی مشکلاتی ایجاد شده و نتوانسته کار کند. صحبت که کردیم گفت من نفر پنجم هم باشم، کار می کنم. من علی چینی را به عنوان دستیار اول معرفی کردم و علی نیکبخت را به عنوان دستیار دوم. در گل ریحان شرایط همکاری ایجاد نشد و در چوکا که پیشنهاد رسید با همان تیم رفتیم. معمولا مربی ای که کار نکرده، کنار خط نمی رود ولی من به نیکبخت گفتم که برود. حالا مشکلاتی ایجاد شد که او جدا شد و رفت. بعد می دیدم که تولد لیدرها را استوری می کرد. شنیدم می گفته علی لطیفی مربی خوبی نیست و کمک کنید من مربی شوم. این را البته به لیدرها نگفته بود. من خیلی ناراحت شدم. گفتم اگر قرار است مربی شوی باید بروی و کار کنی. با استوری که نمی شود مربی شد. لیدرها تولد بنده را استوری کرده بودند ولی من تولد آنها را استوری نکردم. باورم این است که شان یک بازیکن سابق و یک سرمربی این نیست که با یک هوادار و لیدر برای مسئولیت گرفتن استوری بگذارد. با بازیکنان بعد از بازی ها حرف می زد و اردو را به هم می ریخت. به آنها می گفته چرا ما دفاعی بازی می کنیم؛ من باشم هجومی بازی می کنیم. بعد هم استوری می گذاشت و نمی گفت منظورش من هستم یا علی چینی. من مربی و مدیر فنی تیم های مختلفی بوده ام؛اکسین، راه آهن، گل ریحان، ملوان و .. حرفم این است تا زمانی که کار می کردم با تمام وجودم کار می کردم ولی وفتی تمام می شد دیگر به کسی زنگ نمی زدم. آقا اصلا شا بهترین هستید ولی هر چه بوده تمام شده و برو؛ اینطوری من یا رضا عنایتی می فهمیم که اشتباه می کنیم. هیچ کس اینطوری مربی نشده است. نیکبخت دوره بازیگری توانمند بود و بسیار بازیکن خوبی بود ولی دوره بازیگری و بازیکنی متفاوت است. مدیریت 5 بازیکن هم سخت است. آنهایی که لابی کرده اند برای سرمربیگری هم موفق نمی شوند. هر حرفی از طرف ایشان زده شود، جواب می دهم. من چیزهایی را می گویم که کسی نمی تواند بگوید. آن زمان به خاطر چوکا گذشتم، ولی الان قصه فرق می کند.
*از هواداران تالشی ممنونم
از تمام هواداران واقعی چوکا که کمک کردند این تیم را از یک تیم ناامید به تیمی قابل احترام تبدیل کنیم، تشکر می کنم. طوری بازی کردیم که هر کسی بازی را می دید، می گفت اگر جدول را نبینید، فکر می کنید، در بین تیم های مدعی هستید. البته کمبودهایی هم داشتیم مثل دروزاه بان که در نیم فصل دوم خریدیم. از مسئولان تالش ممنونم. دنیای فوتبال کوچک است و آدم ها به هم می رسند. من از بی نهایت از تالشی ها ممنونم و امیدوارم در آینده دیگر توجهی به حرف های عده ای که قصدشان به هم ریختن تیم است نداشته باشند و همه با هم از چوکا حمایت کنند.
*سه فاکتور استقلال را به جلو می راند
من از روز اول به این تیم باور داشتم و برای همین از فرهاد مجیدی حمایت کردم. مثل حمایت از تیم استراماچونی که از اول حمایت کردم. بزرگترین فاکتور تیم مجیدی این است که دو تیم دارد؛ یک تیم در زمین و یک تیم روی نیمکت. یکی از فاکتورهای موفقیت و بزرگترین موهبت این است که 20 بازیکن در یک سطح داشته باشد و استقلال از تمام تیم های ایران در این زمینه سطح بالاتری دارد. استقلال دراین دو بازی سطح بسیار بالایی دارد و در زمان هایی به بازی استقلال در زمان استراماچونی نزدیک می شد. اما یک مشکلی وجود داشت که استقلال در زمان از دست دادن توپ ها زیاد خوب عمل نمی کرد و الاهلی بحران زده بیش از حد روی دروازه استقلال خطر ایجاد کرد. در بازی با الشرطه فارغ از 10 نفره شدن الشرطه اعتقاد دارم بازی مالکانه و ارسال بالای 700 پاس یعنی بالاتر عملکردی بالاتر از استانداردهای آسیا. دلیلش چیست. یک داشتن بازیکنان توانمند. دوم حرکت های بدون توپ برای حمایت از بازیکن صاحب توپ و سوم سازماندهی مناسب در خطوط سه گانه با محوریت آرش رضاوند. در واقع رضاوند وصل کننده خطوط سه گانه است. آرش بازیکن من بوده و از او به عنوان شماره 10 در تیم امید استفاده می کردم. شم گلزنی بالایی هم دارد و در یک فصل 30 گل زد. حتی از کریمی هم ارزش بالاتری دارد چون تغییر پست داده و یک پست عقب تر بازی کرده است. ضمن اینکه در استقلال سمت راست یک بازیکن چپ پا و سمت چپ یک بازی راست پا بازی می کنند. وقتی این بازیکن ها به عرض می زنند، کانال های کناری برای بازیکن رونده ای مثل وریا باز می شود و در آن طرف برای نادری هم همین شرایط است. وقتی هم توپ لو می رود، چون وسط شلوغ است، ضدحمله ایجاد نمی شود. جلوتر هم مهاجم شش دانگی به نام دیاباته وجود دارد که مدافعان مرکزی تیم ها را سردرگم می کند. دلیل موفقیت هم همین ها هستند.
*استقلال باید مقابل الدحیل محافظه کار تر باشد
به باور من فرهاد مجیدی باید به یک چیزی توجه کند. فوتبال حافظه ندارد. مجیدی باید با همین انگیزه پیش برود و ساختار دفاعی را محکم تر کند. استقلال از نظر روحی در بهترین شرایط است و به نظرم باید در مقابل الدحیل محافظه کار تر بازی کند، چون این تیم بازیکنان تاثیرگذارتری دارد و از موقعیت هایی که به دست بیاورند، استفاده خواهند کرد. الدحیلی ها در این چند ساله یکی از غول های آسیا هستند. در مجموع باید تقدیر کنیم از عملکرد خوبی که تیم های ایرانی در مسابقات داشته اند و صعود این تیم ها به نفع فوتبال است و خوشحالم مربیان جوان توانسته اند، نتایج خوبی بگیرند.