خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه - غلامرضا عباسی*: مسئولیتپذیری بهعنوان یکی از شاخصهای رفتار شهروندی، در بین تمامی سازمانها و نظامهای اجتماعی به امری بدیهی و قابل قبول، تبدیل شده است. اگرچه این مفهوم از مفاهیم جدید عصر حاضر شناخته میشود، و سبب شده سازمانها و مدیران امروزی توجه خود را به نیازهای محیطی، مراجعان و مصرفکنندگان خدمات خود، مبذول داشته، و این هدف را در مأموریتها و راهبردهای سازمانی خود، به بهترین شکل ممکن مورد توجه قرار دهند و حتی دستیابی به این نوع رفتارها در بین مجموعه نیرویانسانی سازمانها از آرزوهای مدیران موفقیتمحور بهحساب میآید.
اما مسئولیتپذیری یک تعهد و الزام درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب، تمامی فعالیتهایی است که بر عهدهی وی گذاشته میشود. در عصر حاضر، دغدغه و نگرانی بسیاری از مدیران و سازمانهای امروزی، بروز مسائل و مشکلاتی است که به واسطهی، رعایت نکردن اصول اخلاقی توسط کارکنان رخ میدهد. اخلاق حرفهای در سازمانها، صرفاً مجموعهای از اعتقادات ذهنی و باورها میباشد. رفتارهای اخلاقی در واقع، شیوهی معینی از زیستن است. به همین خاطر اخلاق در سازمانها، به باورها و ارزشهای موجود در منشور اخلاقی سازمانها محدود نمیشود، بلکه منظور از اخلاق حرفهای، مجموعه قواعدی است که باید افراد داوطلبانه و براساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفهای، رعایت کنند.
امروزه با پیچیده شدن روزافزون شرایط سازمانها و افزایش میزان کارهای غیراخلاقی و غیرقانونی در محیطهای کاری، توجه مدیران و رهبران به ایجاد و حفظ اخلاق حرفهای، مسئولیت و پاسخگویی اجتماعی در همه سازمانها ضرورت پیدا کرده است. پس اخلاقحرفهای را میتوان بیان کننده باورهای یک گروه حرفهای، در مورد اینکه چه چیزی درست و مرتبط با معیارهای همان حرفه است دانست. پس ویژگیهای افراد دارای اخلاقحرفهای؛ پاسخگو، مسئولیتپذیر، سرمشق دیگران، حساس و اخلاقمند، درستکار و خوشنام باید دانست.
آنها در ادای تمام مسئولیتهای خویش کوشا بوده و مسئولیتی را که برعهده میگیرند، با تمام توان و خلوص نیت انجام میدهند. از سوی دیگر بین اخلاقکاری و مسئولیت اجتماعی در سازمان رابطه تنگاتنگ برقرار میکنند. اخلاقحرفهای تأثیر چشمگیری بر روی فعالیتها و نتایج سازمان دارد به گونهای که بهرهوری را افزایش میدهد، و ارتباط را بهبود میبخشد، و درجه خطر را کاهش میدهد. هنگامی که اخلاقحرفهای در سازمان حاکم باشد، جریان اطلاعات به راحتی تسهیل میگردد و مدیر قبل از ایجاد حادثه، از آن مطلع میشود.
یکی از چالشهای مدیران کارآمد، در سطوح مختلف چگونگی ایجاد بسترهای مناسب برای عوامل انسانی، شاغل در تمام حرفهها است، تا آنها با حس مسئولیت، و تعهد کامل به مسائل در جامعه و حرفه خود به کار بپردازند و اصول اخلاقی حاکم بر شغل و حرفه خود را رعایت کنند. اگر این اتفاق به خوبی در سازمانهای ما رعایت شود، قطعاً ما اتفاقهای همانندی مثل ترور شهیدان سلیمانی و فخریزاده را نخواهیم داشت، چون هیچکس به خود اجازه نمیدهد تا با بیاخلاقی باعث نشتی اطلاعات در سیستم شود. برخی از صاحب نظران معتقدند که اخلاق روی نحوه رفتار فرد در داخل سازمان تاکید دارد، ولی مسئولیت اجتماعی نحوه برخورد سازمان با کارکنان، سهامداران و ذینفعان را مدنظر دارد.
امروزه یکی از مباحث اساسی مطرح در مدیریت این است که در اصل، مدیریت بدون مسائل ارزشی و بدون رعایت مسائل اخلاقی در سازمان معنی ندارد. یعنی نمیتوان مدیریت را بدون این مفاهیم اساسی در نظر گرفت. پاسخگویی مسئله مهم و چالش آور در نظامهای اداری و سیاسی بیشتر کشورها بوده و هست و عدم پاسخگویی مناسب و به موقع کارکنان، منجر به ایجاد جبهه بیاعتمادی و سردی کارکنان، نسبت به سازمان میشود. اخلاق به معنی اعتماد، صداقت، درستی، عدالت، فضائل شهروندی و خدمت به جامعه است. که به صورت منشور اخلاقی و قوانین رفتار حرفهای پا به درون سازمان نهاد است. سازمانها با ایجاد یک برنامه مدیریت اخلاق، میتوانند اخلاقیات را در محیط کار مدیریت کنند.
یک سیستم پاسخگوی نوعی مبادله است، که طی آن بخشی از قدرت خود را به نحوی که هریک از طرفین به دیگری نیاز داشته باشد، مبادله میکند. دستگاههای دولتی با نوعی تعارض و دوگانگی مواجهاند از یک سو در مقابل مردمان و سازمانهای ملی خود احساس مسئولیت میکنند و باید در برابر نیازهای آنان پاسخگو باشند و از سوی دیگر الزامات بینالمللی و نیروهای جهانی آنان را وادار به اعمال روشها و شیوههایی میکند، که در عمل مغایر خواست و انتظارات شهروندان آنهاست. پاسخگوی در حال گذر از شکلهای قدیمی مسئولیت به طرف سایر شکلها، به ویژه سیستمهای مدیریت کارآمدتر و پاسخگوتر است. پاسخگویی شناخت حقوق عمومی است تا اینکه بدانیم چه اعمالی باید انجام گیرد. توجیهکردن، گزارشدادن و تشریحکردن، جنبههای مهم پاسخگوی هستند.
امروزه پیچیده شدن روزافزون سازمانها و افزایش میزان رفتارهای غیر اخلاقی و غیر قانونی در محیطهای کاری، توجه مدیران و رهبران را به ایجاد و حفظ اخلاقحرفهای، مسئولیت اجتماعی و پاسخگویی اجتماعی در همه سازمانها ضروری کرده است. پاسخگویی به عنوان ابزار پیشرفت و بهبود مستمر خدمات به جنبه مثبت خدمات دولتی اشاره دارد. این جنبه از پاسخگویی، نوعی فرایند یادگیری نیز تلقی میشود. نخستین و مهمترین مبنا و پیش-زمینه پاسخگویی نظارت است، به گونهای که بدون وجود نظارت، پاسخگویی معنا پیدا نمیکند. و عملاً تا نظارت نباشد نمیتوان افراد و نهادها را به پاسخگویی فراخواند. دومین مبنای پاسخگویی شفافیت است پاسخگویی در حوزههای متفاوت استانداردهای مجزایی دارد. که مربوط به پاسخگویی اجتماعی است.
مسئولیتپذیری یکی از ضرورتهای کلیدی مدیریت دولتی در شرایط کنونی سازمان محسوب میشود، چون با قبول مسئولیت، عملکردها و فرآیندها تداوم پیدا میکند و اعتماد در بین مردم افزایش مییابد. شرایط کنونی تغیرات و تحولات میدانی، تصمیمات وکلای ملت، برای جلوگیری از تحریمهای ظالمانه، نمونه آشکار و بارز پاسخگو نبودن و رعایت نکردن اخلاقحرفهای کشورهای عضو ۵+۱ و قوه مجریه به مردم است.
در واقع پاسخگویی یکی از ارکان اصلی مدیریت دولتی است، که تصویری از عدالت، برابری، اعتماد و انصاف را در ذهن متبادر میسازد و میتواند برای بهبود شرایط و اثربخشی مدیریت دولتی، در سازمانها مورد استفاده قرار گیرد. سخن آخر اینکه ریشه بسیاری از رفتارها و فعالیتهای مدیران و کارکنان را باید در اخلاق و ارزشهای اخلاقی جستجو کرد.
با توجه به نقش بسیار حیاتی و فزاینده سازمانها در جوامع امروزی انتظارات جوامع به خصوص، جوامع پایبند به ارزشهای اخلاقی و اسلامی نیز افزایش یافته است. در نتیجه عدم توجه به ارزشها، میتواند به چالشهای بزرگی برای سازمان ایجاد شود. در واقع بیتوجهی سازمانها به این مسائل و عدم رعایت اصول اخلاقی از سوی آنها میتواند مشروعیت سازمان، فعالیتهای آنها را زیرسؤال برده و در نتیجه سود و موفقیت سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد.
*نویسنده: دکترای مدیریت دولتی گرایش تصمیمگیری و خط مشیگذاری عمومی