دکتر غلامرضا صدیق اورعی در گفتوگو با ایسنا در خصوص مفهوم انقلاب فرهنگی از منظر جامعه شناسی اظهار کرد: انقلاب در جامعه شناسی برای این واقعیت به کار میرود که تعداد زیادی از مردم نقطه مقابل حاکمان قرار گیرند و علیه حکومت و ساختارهای سیاسی یک شورش غیرقانونی و نسبتا خشن انجام دهند. همچنین اگر نیت شورشگران صرفا تغییر ساختار باشد اما حاکمی تغییر نکند نیز به این معنی است که مردم در پی انقلاب کردن هستند.
وی افزود: در چند سده اخیر انقلابهای زیادی در کشورهای مختلف رخ داده است. اعتراض علیه حاکم و ساختار حاکمیتی و تعویض آن که منجر به پیروزی شود، به معنای انقلاب سیاسی است. کسانی که در انقلاب خود پیروز میشوند، علاوه بر تغییر در الگوی سیاسی و حاکمیتی جامعه به دنبال تغییرات در ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز هستند و شیوههای توزیع ثروت و دسترسی به مالکیت را تغییر میدهند.
عضو هیات علمی دانشگاه فردسی مشهد ادامه داد: به عنوان مثال زمانی که پیامبر اسلام پس از هجرت به مدینه یک الگوی حاکمیتی در آن جا ایجاد کرد که بعدها به مکه و عربستان نیز راه یافت و در پی آن الگوی قشربندی اجتماعی نیز تغییر یافت، فقط در ابعاد سیاسی انقلابی صورت نگرفت و در بعد احترام، منزلت، آزادیها و اختیارات هم تغییراتی رخ داد.
اورعی خاطرنشان کرد: در علم جامعه شناسی مساوی دانستن فرهنگ با ذهنیت یک فرد درست نیست. ساختار درونی یک فرد شخصیت نام دارد که در حیطه روانشناسی اجتماعی قرار دارد. فرهنگ، ناشی از عواطف، باورها و ذهنیتهای مشترک یک جامعه است که نسبت به یک فرد جنبه الهامی پیدا میکند و تبدیل به باورهایی میشود که اکثر افراد جامعه آن را قبول داشته و از آن حمایت کنند. از همین رو اگر یک جامعهای به خروش آید و عواطفش تحریک شده و باورهایش مورد توجه قرار گیرد و بر خلاف باورهای گذشته خود بیاندیشد، انقلاب فرهنگی صورت گرفته است.
وی با اشاره به علت از بین رفتن حاکمیت شاهنشاهی بیان کرد: شاهنشاهی یک عنصر ساختاری و فرهنگی مقتدر و محترم در جامعه ایران محسوب میشد اما زمانی که مردم از شاهنشاهی به بدی نام میبردند، در واقع شاهنشاهی دیگر از بین رفته بود.
عضو هیات علمی دانشگاه فردسی مشهد با اشاره به اتفاقات منجر به تعطیلی دانشگاهها در سال ۵۹ گفت: اتفاقاتی که در آن سال رخ داد و منجر به تعطیلی دانشگاهها شده است را انقلاب فرهنگی نامیدهاند. در آن انقلاب ایدهها، الگوها و هدفگذاریها تغییر کرد که بخشی از آن در ادامه نزاعهای سیاسی و عقیدتی بود. پس از آن تمام سرفصلهای آموزشی و دپارتمانهای علمی مورد بازبینی قرار گرفت. برخی رشتهها ادغام و برخیها حذف شدند. درسها مجددا نام گذاری شد و آرایش جدیدی در رشتههای دانشگاهی و تکالیف آموزشی دانشجویان و اساتید به وجود آمد.
وی یادآور شد: در آن چند سال تعطیلی دانشگاهها، یک انقلاب آموزشی رخ داد که پس از آن دانشگاهها با یک آرایش جدید و اصلاح بزرگ آموزشی شروع به کار کردند. انقلاب آموزشی بر اساس تغییرات فرهنگی در بهمن ۵۷ به وجود آمد. در ذهنیتها انقلاب آموزشی و ساختاری رخ داده بود اما در واقع انقلاب ۵۷ بر اساس تغییرات فرهنگی شکل گرفته بود.
عضو هیات علمی دانشگاه فردسی مشهد اضافه کرد: دانشگاهی تحت عنوان مدرسه تربیت مدرس شکل گرفت تا رسالت پرورش دانشمند در داخل را آغاز کرده باشد. دانشجویان با شرایط سختی در آنجا پذیرفته میشدند و در راستای آرمانهای جامعه به دنبال این بودند تا با توان اندک خود بکوشند تا کمبود استاد و محقق در کشور را جبران کرده و به منزله یک مدرس توانا بر کرسی درس بنشینند.
اورعی در خصوص فاصله انتظارات شورای عالی انقلاب فرهنگی با گسترش فرهنگ اسلامی در جامعه تصریح کرد: شورای عالی انقلاب فرهنگی مانند یک مجلس قانونگذار است که در ابتدا ستادی برای انقلاب آموزشی در دانشگاهها وجود داشته است. برای اینکه مصوباتش وجاهت قانونی پیدا کند به شورای عالی انقلاب فرهنگی تبدیل شده است. علت تاثیر اندک مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در ایران این است که جامعه ایران در حالت آنومیک قرار گرفته است.
وی افزود: در جامعه آنومیک، قانون در ذهن مردم احترامی ندارد. مگر قوانینی که در مجلس و یا دولت تصویب میشود، مو به مو توسط مردم اجرا میشود؟ جامعه ایران با فاصلههای کوتاه تغییرات زیادی کرده است. هیچ هنجار الزام آوری در قرب اجتماعی وجود ندارد. یعنی اکثریت مردم اگر در خیابان یک فرد هنجارشکن را مشاهده کنند، باید نسبت به آن موضع گرفته و او را از کارش نهی کنند اما در واقع مردم هر کار ناهنجاری را که میبینند به روی خود نمیآورند. این موضوع به معنای آنومیک یا فقدان هنجار جدی و الزامآور در جامعه است.
انتهای پیام