«چشمانداز بدون استراتژی یک توهم است»؛ پس از گذشت 8 سال دولت همچنان بهدنبال لغو تحریمها ست. چشماندازی که بهدلیل نداشتن استراتژی کارآمد و درست، هیچگاه از توهم فراتر نرفته است. هفته پیش وقتی خبرنگار ما از سخنگوی محترم دولت پرسید برجام چه عبرتی برای دولت داشته است، پاسخ مفصل و عجیب جناب ربیعی به این سؤال ساده اما اساسی نشان داد، هیچ چیز عوض نشده و در بر همان پاشنه سابق میچرخد.
دولت روحانی در ماههای پایانی عمر خود همچنان مشغول پیگیری و پیشبرد ایده مرکزی لغو تحریمهاست. به قول چرچیل؛ «هر چقدر استراتژی زیبا باشد، باید گهگاه به نتایج نگاه کنید.» دولت چنان غرق چشمانداز رویایی «صبح بدون تحریم» است که نه انگیزهای برای بازنگری در استراتژی خود دارد و نه توجهی به نتایج این استراتژی که «تقریباً هیچ» بوده است. اما در عین حال هرقدر در رسیدن به این چشمانداز ناموفق بوده، باید اعتراف کرد در فرافکنی، تحریف واقعیتها، متهم کردن دیگران و اتخاذ مواضعی که با واقعیت نسبت چندانی ندارد، موفق بوده است. هفت محور اصلی این فرافکنیها از این قرار است؛
1- «همه مشکلات به خاطر تحریم است»؛ این خلاصه و چکیده نظر دولت درباره مشکلات کشور و مردم است. بگویید گرانی مرغ، میگویند تحریم، گرانی و کمبود مسکن، تحریم، رکود و سختی کسبوکار و تولید، باز هم تحریم و حتی آب خوردن هم مربوط به تحریم است. نکته جالب توجه اینکه هشت سال پیش در همین روزها آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود میگفت «نباید ناکارآمدیها را به پای تحریم نوشت»! آنهایی که اهل تولید و تجارت هستند که خوب میدانند و آنهایی هم که نیستند کافی است از یک تولیدکننده بپرسند بهراستی چند درصد موانع و مشکلاتی که پیش روی اوست مربوط به تحریم بوده و چند درصد ناشی از ناکارآمدیها، سنگاندازیها، ناهماهنگیها و شاید مشکلات داخلی است. دولت در این میدان پا را از مشکلات واقعی نیز فراتر نهاده و برای پیشبرد سیاست خود، به فضاسازیهای عجیب و غیرواقع نیز میپردازد. نمونه مشهور آن جمله «خزانه خالی است» در آستانه مذاکرات سال 92 از سوی رئیسجمهور است که اولاً منطبق بر واقعیت نبود و حتی اگر چنین بود کدام سیاستمداری در چنین موقعیتی چنین سخنی میگوید؟!
2- «تنها راه رفع تحریم مذاکره است»؛ این دومین گزاره خلاف واقعی است که با لطایفالحیل گوناگون در جامعه جا انداختهاند و به خورد همه دادهاند. حال آنکه اگر یک راه باشد که با اطمینان بتوان گفت هرگز به لغو تحریم منتهی نخواهد شد، همین راه مذاکره است. چرا که تحریمکنندگان ایران جز تحریم تقریباً هیچ ابزار دیگری در دست ندارند و سقف زورگویی و زیادهخواهی آنان بسیار فراتر از مسئله هستهای است. کما اینکه این روزها هم به صراحت میگویند ابزار تحریم را برای گرفتن امتیازات موشکی و منطقهای حفظ خواهند کرد. تصور یک گاو بالدار و در حال پرواز، واقعیتر از لغو تحریمها با مذاکره است.
3- «منتقدان کاسب تحریم هستند، نگاه انتخاباتی دارند»؛ تهمت اول مربوط به مذاکرات منتهی به برجام است. چنان جوّ خیالی و در عین حال رعبانگیزی برای همه ساخته بودند که کمتر کسی مرعوب این صحنهآرایی نمیشد و جرأت میکرد، لب به انتقاد بگشاید. معدود کسانی هم که این فضا را شکسته و لب به انتقاد میگشودند به کاسبی از تحریم متهم میشدند. انتقادهای کارشناسی و اصولی به نحو سخیفی مورد تمسخر و طعنه قرار گرفته و خبری از پاسخگویی در فضایی منطقی و عالمانه نبود. تنها فرق امروز با آن سالها در این است که نوع تهمت عوض شده و هرکس به مذاکرات وین نقدی داشته باشد با برچسب «نگاه انتخاباتی» مواجه میشود. جالب اینجاست که برخی از دولتمردان و طرفهای غربی به صراحت گفتهاند سعی دارند پیش از انتخابات در وین به توافق برسند اما برچسب «نگاه انتخاباتی» را به دیگران میزنند! بهراستی اگر هدف تامین منافع ملی است، چرا باید به انتخابات بهعنوان یک نقطه زمانی چشم داشته باشند؟!
4- «مذاکرات با رهبری هماهنگ و در چارچوب خط قرمزهای نظام است»؛ این گزارهای است که پیش از انعقاد برجام و پس از آن بهطور مکرر از سوی دولتمردان و مذاکرهکنندگان شنیده شد. حال آنکه بعدها مشخص شد به هیچ عنوان صحت نداشته و رهبر انقلاب در جزئیات توافق دخالتی نداشتهاند و به شروط مهم و حیاتی ایشان در نامه مهرماه 1394 در تایید مشروط برجام نیز هرگز عمل نشد. امروز نیز مذاکرهکنندگان و دولت و حامیان آنها برای بستن دهان منتقدان و فرار از پاسخگویی، از رهبری خرج کرده و مدعی حرکت در چارچوب خط قرمزهای نظام هستند. حال آنکه خود بهتر از هرکسی میدانند چنین نیست و پیشنهادها و طرحهای آنان با سیاست قطعی نظام، مغایرت آشکار دارد. پس چرا به ادامه این راه و تکرار این ادعای غلط اصرار دارند؟ سؤالی مهم که پاسخ به آن فرصتی مجزا و مبسوط میطلبد.
5- «اسرائیل مخالف توافق است و منتقدان با آن همصدا هستند»؛ این یکی دیگر از برچسبهایی است که به منتقدان زده میشود تا جامعه اساساًً رغبتی برای شنیدن منطق و استدلال آنها نداشته باشد. رژیم صهیونیستی در یک بازی سیاسی خود را مخالف توافق با ایران جا میزند، حال آنکه مواضع آشکار این رژیم چیزی جز تکمیلکننده پازل آمریکا نیست. آمریکاییها بارها و به صراحت اعلام کردهاند که یکی از اهداف اصلی آنها از مذاکره و توافق با ایران، تامین امنیت رژیم صهیونیستی است و همیشه پیش و پس از مذاکره در ژنو، لوزان، وین و... با اسرائیلیها هماهنگ بودهاند.
6- «مذاکرات مثبت است و به خوبی پیش میرود»؛ اگر مواضع برخی از دولتمردان را بشنوید چنان سرشار از امید و دلگرمی است که گمان میکنید ماهی مذاکرات به دمش رسیده و امروز و فرداست که تحریمها لغو شوند. (البته اگر کاسبان تحریم و همنوایان با اسرائیل بگذارند!) نمونه اخیر آن موضع آقای روحانی که گفته است 70-60 درصد کار در وین پیش رفته است. اما آیا بهراستی چنین است؟ کافی است سخنان مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا را که اخیراً درباره وضعیت مذاکرات بیان شده، بخوانید. میگوید راه درازی در پیش است، راستیآزمایی را نمیپذیرند، همه تحریمها رفع نمیشوند، راستیآزمایی را قبول ندارند، تحریمها یکباره رفع نشده و روندی گامبهگام در پیش است. مجموعه این اظهارات نشان میدهد، روند مذاکرات وین با سیاست قطعی ایران کاملاًً متناقض بوده و فاصلهای بسیار زیاد دارد. اما چرا دولتمردان اصرار دارند وانمود کنند روند مثبت و امیدوارکننده است؟ برای عبور از خطوط قرمز باید فشار ایجاد کرد و ایجاد فشار نیز نیازمند فضاسازی کاذب است.
7- «اخبار منابع داخلی درست نیست»؛ تیم مذاکرهکننده به سیاق مذاکرات منتهی به برجام از ارائه هرگونه جزئیات مذاکرات خودداری میکند. علاوه بر این اقدام غیرقابل قبول و روند غلط، در برابر خبررسانی دیگران نیز موضعگیری کرده و اصرار دارد افکار عمومی و کارشناسان از جزئیات روند مذاکرات بیاطلاع باشند. چند روز پیش بود که یک منبع داخلی برخی از جزئیات مذاکرات وین و طرح آمریکاییها را فاش کرد. مقامات وزارت امور خارجه بشدت این اخبار را تکذیب کردند اما آنچه دو روز پیش از سوی وزارت خارجه آمریکا منتشر شد نشان میدهد اتفاقاً آن اخبار صحت داشته است! پیشبرد مذاکره در تاریکی و عدم اطلاعرسانی به افکار عمومی، تاکتیک مورد اتفاق دولت است. چرا؟ چون اگر جزئیات فاش شود، روشن میشود از خطوط قرمز عدول شده، خبری از رفع همه تحریمها و آن هم یکباره نیست، راستیآزمایی واقعی انجام نمیشود و در یک کلام گاو بالدار، توهمی بیش نیست.
محمد صرفی