خبرآنلاین: محمدرضا باهنر، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری، در گفتگویی به بیان نکاتی پیرامون انتخابات ۱۴۰۰، مشارکت مردم در انتخابات و برنامه اصولگریان پرداخته است. بخشی از آن را در ادامه به نقل از روزنامه همشهری بخوانید.
*چه پاسخی برای سؤال پرتکرار این روزها «چرا باید رأی بدهیم» دارید؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که براساس قانون اساسی کنونی که اکثریت مردم ایران به آن رأی دادهاند و یک منشور حقوقی میان مردم و حاکمیت بهحساب میآید، انتخابات نقش محوری در تعیین سرنوشت مردم دارد و باید به بهترین نحو برگزار شود. اما نکته اصلی در پاسخ به سؤال چرایی شرکت در انتخابات این است که براساس قانون اساسی، همه مسئولان عالی رتبه کشور، مستقیم یا غیرمستقیم، با رأی مردم انتخاب میشوند؛ از مقام معظم رهبری گرفته که از سوی خبرگان منتخب ملت برگزیده میشود تا رئیسجمهور و همچنین وزرای کابینه که هم در انتصاب از سوی رئیسجمهور و هم در رأی اعتماد مجلس، رأی مردم نقش اساسی دارد. برهمین اساس مردم باید از این حقی که در قانون اساسی برای آنان تعیین شده، استفاده کنند. حال اگر بخشی از جامعه خود را از این حق محروم کنند، دیگران به جای آنان تعیین تکلیف خواهند کرد.
پیش بینی باهنر درباره کاندیداتوری رئیسی /خاتمی نفوذ کلام گذشته را ندارد /اطلاعی از کاندیداتوری لاریجانی ندارم
یک نکته مهم دیگر را هم باید درنظر گرفت؛ با وجود اینکه ممکن است مردم نسبت به عملکرد برخی مدیرانی که مستمرا با آنها در ارتباط هستند، از مدیر مدرسه فرزندان گرفته تا بخشدار، فرماندار، نماینده مجلس و...، گلایههایی داشته باشند که بعضا بهحق هم هست، اما معتقدم نباید با تعمیمدادن این مشکلات به سایر حوزهها، زمینههای ناامیدی از صندوق رأی را فراهم کرد. برهمین اساس افکارعمومی را ارجاع میدهم به عملکرد چهار دولت اخیر در جمهوریاسلامی؛ با مقایسهای میان دولتهای مرحوم هاشمیرفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی در مییابیم که عملکرد و دستاوردهای هیچکدام به دیگری شباهت نداشته است. هرکدام از این دولتها دستاوردهای مهمی داشتهاند و در کارشان نقاط ضعف هم وجود داشته است.
حال اگر برخی بخواهند چنین ادعا کنند که میان آنها خیلی نمیتوان تفاوت قائل شد و «همه مثل هم هستند»، معتقدم این موضوع قابلقبول نیست. افرادی که در هر چهار دوره زندگی کردهاند، میتوانند شهادت دهند تفاوت میان آنها بسیار زیاد بودهاست. بنابراین اینکه با هدف دلسرد کردن مردم عنوان شود میان جریانهای سیاسی کشور هیچ تفاوتی وجود ندارد و در اصطلاح «این طرف با آن طرف فرقی ندارند»، گزاره صحیحی نیست، چراکه این تفاوتها آنقدر زیاد است که حتی تا عمق خانههای مردم هم نفوذ میکند و در حوزههای گوناگون جامعه از اقتصاد گرفته تا آزادیهای سیاسی و سیاستگذاریهای فرهنگی تأثیرگذار خواهد بود.
نکته دیگری که باید برای جامعه تبیین شود، این است که رأیندادن هر تعدادی از مردم، نتیجه انتخابات را متوقف نمیکند و صرفا سبب میشود آن بخشی از جامعه که رأی ندادهاند، از حق انتخاب خود محروم شوند و درنهایت شرایط بهگونهای رقم بخورد که مطلوب آنان نیست. ممکن است بخشی از مردم میان کاندیداهای مطرح، گزینه مطلوب خود را پیدا نکنند، اما بهنظرم این موضوع نسبی است و با رویکرد مقایسهای میان گزینههای موجود، میتوان بهترین را انتخاب کرد.
*اصولگرایان چه تدابیری برای جلب مشارکت مردم در انتخابات پیشرو دارند؟
یکسری عوامل انسانی، محیطی و فکری باید درنظر گرفته شود تا شاهد برگزاری انتخابات پرشورتری باشیم. نکته نخست این است که دولت، شورای نگهبان و مجلس حتما باید تدابیری بیندیشند تا مردمی که میخواهند رأی دهند، حداقل دغدغه سلامت نداشته باشند.
موضوع مهم دیگر مهیا کردن فضای رقابتی میان جریانهای سیاسی مختلف در کشور است. هر شهروند ایرانی که میخواهد پای صندوق برود، حداقل یکی از کاندیداها باید نظرش را جلب کند. نباید فضا را بهگونهای یکدست و یکپارچه کرد که مثلا اصلاحطلبان بگویند ما کاندیدا نداریم. نباید به همه اصلاحطلبان به چشم فتنهگر نگریست، بسیاری از اصلاحطلبان نظام، انقلاب و رهبری را دوست دارند، اما راهحلهایشان با ما اصولگرایان متفاوت است. پس حتما باید از جریانات مختلف فکری، نمایندگانی درمیان کاندیداها حضور داشته باشند.
*در صورت پیروزی اصولگرایان، سیاست درهای بسته نسبت به اصلاحطلبان اعمال خواهد شد یا با توجه به راهبردهای گام دوم انقلاب، همهچیز متفاوت خواهد بود؟
دراین زمینه پیشنهادم این است که رسانهها باید ۱۲-۱۰سؤال از کاندیداهای ریاستجمهوری داشته باشند که البته این کاری است که جامعه اسلامی مهندسان هم آن را انجام خواهد داد. یکی از سؤالهای مهم از کاندیداها، این است که «شما بهعنوان کاندیدا اگر به ریاستجمهوری رسیدی، میخواهی رقبا را قلع و قمع کنی یا میخواهی از توانمندیهایشان استفاده کنی یا اینکه اصلا با آنها کاری نداشته باشی؟» نمیخواهم خودم به این سؤال پاسخ دهم و اصلا کاندیدای ریاستجمهوری هم نیستم، اما میخواهم بگویم ما در کشور حداکثر ۱۵۰ تا ۲۰۰مدیر سیاسی داریم که یک تعداد وزیر، استاندار و... هستند و بقیه مدیران کشور، کارمند و تحت امر دولت هستند. نباید فرایندی شکل بگیرد که براساس آن یک رئیسجمهور بیاید همه وزرا را عوض کند، وزرا معاونان را و معاونان مدیرکلها و مدیرکلها هم روسای ادارهها را تغییر دهند و درنهایت به مدیر و سرایدار مدرسه برسیم.
نمیشود هر دولتی که بر سر کار آمد، نیمی از مدیران کشور را بهدلیل حضور در دولت قبل یا تعلق به جریان سیاسی مقابل از کار برکنار کند. یک مثال ساده بزنم؛ خطوط هوایی ممکن است مستمرا در بازار بورس مالکشان عوض شود و سهام آنها را شرکتهای مختلفی بخرند، اما این به آن معنا نیست هر روز خلبان هایشان را هم عوض میکنند. خلبان تنها با مدیران صاحب سهام آن ایرلاین کار میکند، خلبان یک سیاستمدار نیست، بلکه نیروی تکنوکراتی است که براساس رهنمودهای مدیریت یا سیستم فعالیت میکند. سیستم بوروکراسی کشور که سیاسی نیست و نباید با آمد و رفت دولتها، از ظرفیتهای موجود در همه جناحها غافل شویم.
* بهنظر شما قالیباف یا رئیسی توانایی سکانداری جریان اصولگرایی را دارند؟
معتقدم دوران کاریزمایی اشخاص حقیقی در جریانهای سیاسی به سر آمده و اتفاقا از این به بعد ساختارها، سازمانها و احزاب باید در جایگاه کاریزما برای کشور ایفای نقش کنند. البته مسئله مقام معظم رهبری هم در قانون اساسی و هم در باورها و اعتقادات مردم منزلت جداگانهای دارد. بهعنوان مثال در جریان اصولگرایی افرادی مانند مرحوم مهدوی کنی و مرحوم عسگراولادی چهرههای کاریزماتیکی بودند که معتقدم دیگر نباید بهدنبال چهرههایی با چنین ویژگیهایی گشت. بهنظرمن باید ساختارها در جریان مقابل هم همین گونه باشد. زمانی آقای خاتمی، چهرهای کاریزماتیک داشت، اما الان معلوم نیست نفوذ کلام گذشته را داشته باشد. پس دیگر زمان آن فرا رسیده که به ساختارها به جای افراد بهای بیشتری بدهیم.
*برآوردی از حضور لاریجانی در انتخابات دارید؟ شنیده شده شما را بهعنوان معاون اول درنظر گرفته است.
درباره حضور یا عدمحضور آقای لاریجانی اطلاعی ندارم و هنوز برای اظهارنظر در این زمینه زود است. من با تعداد زیادی از افرادی که قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری را دارند ازجمله آقایان رئیسی، قالیباف، رضایی، رستم قاسمی، دهقان و... ملاقات داشتهام و جلساتی داشتهایم، اما هنوز به یک جمعبندی نرسیدهایم، ولی میتوانم پیشبینی کنم در مجموعه شورای وحدت، شورای ائتلاف و مجموعه اصولگرایان اگر رئیسی وارد رقابت شود، تقریبا همه جریانها از وی حمایت میکنند. البته منهای برخی کاندیداها که ممکن است باز هم در صحنه بمانند، اما بسیاری از کاندیداها به نفع ایشان کنار خواهند رفت.