به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این روزها چند حاشیه و شایعه زیاد مطرح میشود، اولین درخواستِ مخاطب از تلویزیون، به سامان شدن وضعیت آگهیهای بازرگانیاش است. آگهیهایی که برخی اوقات با اعصاب و روانِ مخاطب بازی میکنند. مخصوصاً این روزها که بیشترِ تلویزیون را همان تبلیغی گرفته که سیامک انصاری را بیش از همیشه روی آنتن میآورد.
اول: ابهام در تبلیغِ روی اعصابِ تلویزیون
یکی از مهمترین ابهاماتی که در حال حاضر در خصوص فعالیت این شبکه خرید و فروش مطرح است، جمعآوری اطلاعات تولیدکنندگان کالا و ارائه دهندگان خدمات در سراسر کشور است، به طوری که از جزئیترین اطلاعات مالکان تا کلیترین اطلاعات کسب و کارها را جمعآوری میکند.
مسئله ناگفته دیگر در تبلیغات تلویزیونی این فروشگاه اینترنتی، نگفتن تمام واقعیت است به گونهای که این موضوع به مخاطب گفته نمیشود که حتی برای ثبتنام اولیه در این سایت فرد باید 300 هزار تومان پرداخت کند که البته تخفیف 50 درصدی شروع پروژه نیز برای آن در نظر گرفتهاند. در عین حال معلوم نیست این هزینه که در مجموع کشور رقم بسیار زیادی میشود قرار است کجا هزینه شود؟
سوال جدّی دیگری که در خصوص تبلیغات پر حجم این وب سایت فروش مطرح است اینکه آیا شرکتی که به صورت مسئولیت محدود ثبت شده و تابع قوانین آن است نسبت به بازپرداخت دیون و خسارات احتمالی به مردم پاسخگو باشد؟ لازم است مدیران صداوسیما نیز برای در اختیار قراردادن ظرفیت رسانه ملّی، ابتدا آسیبها و ابهامات چنین قراردادهایی را پیش از رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت و جبرانناپذیر، بررسی و تمهیدات مؤثری بیندیشند.
البته برای این آگهی تبلیغاتی که با آمدنش، بیشتر دقیقه و لحظات تبلیغاتی تلویزیون را به خودش اختصاص داد مبالغ هنگفتی از طریق برخی رسانهها اعلام شده که به رقم میلیاردی قابل تأملی میرسند؛ حال این سؤال پیش میآید اولاً چه کسانی در پشتِ این شبکه خرید و فروشند و ثانیاً با چه درآمدی این شبکه میتواند هزینه آگهیهایش را به تلویزیون بپردازد؟
دوم: بچهمهندس نامتعارف است یا "پایتخت"؟
چند روزی از کنار گذاشتن روزبه حصاری با کلیدواژه درخواستِ نامتعارف، میگذرد. بسیاری از رسانهها هم به مبالغ هنگفتی همچون 70 میلیون و حتی 200 میلیون در ماه اشاره کردند. البته هیچکسی نه این مبالغ را تأیید و نه تکذیب نکرد؛ در سکوتِ جوادی فصل سوم، جوادی فصل چهارم آمد و همه تهیهکننده سریال را تحسین کردند که جلویِ دستمزد نجومی و نامتعارف ایستاد. اما اگر به خبرسازیهای این دو سال اخیر توجه کنید شاید بیش از حصاری، بازیگرانِ "پایتخت" سهم بیشتری در این نامتعارفترین دستمزدها و رفتارها دارند.
وقتی هواپیمای اوکراینی و آن حوادثِ تلخ بوجود آمد چند مجری انگشتشمار در رادیو و تلویزیون که اصلاً جایگاه قابل قبولی هم نداشتند، اعلام کردند ما دیگر با رسانه ملّی کار نمیکنیم. این اتفاق برای دو تن از بازیگران "پایتخت" هم افتاد؛ اول محسن تنابنده موضعگیری کرد و سپس احمد مهرانفر. این دو بازیگر به رسانهها میگفتند بعد از پایان "پایتخت6" دیگر با تلویزیون کار نخواهیم کرد و الان ناگزیریم براساس تعهد قبلی کار را به پایان برسانیم.
پایتخت 6 البته آمد و مثل همیشهاش نبود و خاطره تلخی از خودش به جا گذاشت. تا جایی که اگر خبرسازیها را کنار بگذاریم و اشتیاقِ برخی از مدیران تلویزیون که ضعفهای سریالسازیشان را میخواهند با "پایتخت" جدید به هر قیمتی جبران کنند، کسی خیلی منتظر این سریال نیست. نِق و نوقهای "پایتختیها" خیلی زودتر از موعِد شروع شده است. خودشان به تلفنِ هیچ رسانهای پاسخ نمیدهند اما کار را به خبررسانیهای غیرشفاف رساندهاند.
روزی در محافل رسانهای اعلام میشود براساس "اشتیاق معاون سیما"، فصل جدید "پایتخت" ساخته خواهد شد، روزی از انصراف مهران احمدی حرف زده میشود، روزی بازگشت علیرضا خمسه و حالا هم تمامِ وقت مخاطب را در فضایمجازی دو دختری گرفتهاند که تنها با "پایتخت" بزرگ شدند. حالا چقدر هنرمند بودند و میتوانستند هنرمندان خوبی بشوند این در چارچوب قضاوت مخاطب و هنرمندان کاربلد صاحبنظر است.
در هر حال این روندِ خبررسانی نه تنها دردی از تلویزیون دوا نمیکند بلکه نرخِ "پایتختیها" را هر روز بالاتر میبرد که انگار مردم ثانیهشماری میکنند تا شاهدِ قالتاقشدن "پایتختیها" باشند. خانوادهای که بسیار ساده و بیآلایش بودند اما طراحیهای غلط و نویسنده کارنابلد چه بر سر این خانواده خاطرانگیزِ تلویزیون آورد. البته از طرفی عدم پاسخگویی برخی از مدیران و دستاندرکاران ساخت سریال در تلویزیون هم این نکته را یادآوری میکند، "پایتخت" به همان روالِ فصل ششم، در بازرگانی صداوسیما اموراتش پیگیری میشود.
سؤال اینجاست مدیرانی که خودشان منتقدِ دستمزدِ نجومیاند و اعتقاد دارند باید مقابلِ این درخواستهای نامتعارف ایستادگی کرد، آیا "پایتخت" را استثنا قرار میدهند؟ نِق و نوقهای مجازی و رسانهایشان را تحمل میکنند که به خاطر احتمالاً حذف دختران دوقولوی داستان، از هر راهی برای زیر سؤال بردن تلویزیون استفاده میکنند؟!
سوم: جولانِ کمدینهای خندوانه
این روزها کاری به نام "استندآپ" در تلویزیون مرسوم شده، شاید قبل از همه اینها رامبد جوان این کار را با کمدینهایش و بعدها مسابقه "خندانندهشو" در تلویزیون باب کرد. در این میان برخی از این کمدینهای جوان بازیگر شدند، برخی در فضایمجازی یکّهتازی میکنند و برخی هم به اجرا و حتی رفتارهای خارج از عرف در تلویزیون روی آوردند. در هفته اخیر، هنوز شاهدِ دست به دست شدن ویدئویی از رفتارِ کمدین جوان در برنامه "طبیب" است. جایی که او به خاطرِ خنداندن مخاطب و بامزه جلوه دادن خودش، حتی از خط قرمزها هم میگذرد و به نوعی مصرف الکل را تبلیغ میکند.
این در حالی است که از شبِ گذشته با حضور همین کمدین، مسابقه "چند درجه" در شبکه نسیم آغاز شده است. چقدر این کمدینها که بارها با اعتبارِ رسانه ملّی بازی کردهاند قرار است جولان بدهند؟ آیا بازیگران کاربلدِ جوان که هنرنماییهایشان در صحنه تئاتر، شهره خاص و عام است تا چه زمانی از جلوی دوربینِ تلویزیون دور باشند که این تازهواردها به علاوه شاخهای اینستاگرامی در صحنه سریالسازی و برنامهسازی حضور فعالتری داشته باشند.
چهارم: بینظمیهای مشهود در شبکهای تلویزیونی
این روزها خیلی صحبت از کلیدواژه "از مدار خارج شده" میشود. اما در حقیقت سالها است خود تلویزیون از مدار خارج شده، به این معنا که با فاصله گرفتن از نظر، سلیقه و دیدگاههای مردم و محدود شدن به یکسری دیدگاههای سلیقهای مدیران، صداوسیما مسیری را در پیش گرفته که این مسیر نمیتواند در جهت فرهنگسازی جامعه نقشآفرین باشد. مدیر شبکهای بعد از مدتها ویدئو میگذارد و ماجرای غیبت طولانی مجری ورزشی معروفی را با ادبیاتی توجیه میکند که خیلی در فضایرسانهای مرسوم نیست.
در همین حال ما خیلی رفتارهای خارج از چارچوب و به اصطلاح "از مدار خارج شده" میبینیم. از طرفی برنامه تخصصی "طبیب" با یک کمدین، به تبلیغ الکل در تلویزیون محکوم میشود. از طرفی کپیسازی از روی برنامههای خارجی هر روز بیشتر در این شبکه تلویزیونی اوج میگیرد. حتی در سریالسازی با هنرمندان صاحبنام هم نتوانسته آن موفقیتی که باید را کسب کند. هرچند سریالی با کارگردان جوان از این شبکه پخش شد که بیشتر به دلِ مخاطب نشست.
آنچه که برخلاف ادعاهای مسئولان این شبکه دیده میشود در زمینههای مختلف چه تولید آثار اجتماعی، آثار فرهنگی و ورزشی و به ویژه تولید سریالهای مختلف شاهدِ ضعف فراوان محتوایی، مضمونی و ساختاری این آثاریم. گرچه میتواند با بهرهگیری از نیروهای متخصص و هنرمندان طراز اول، نقشآفرین باشد اما فرار رو به جلو را بیشتر ترجیح میدهد.
شاید مصداقِ بارز ضعفهای سریالی شبکه سه در "سرباز" و "021" بیشتر باشد. البته "شرم" هم این روزها از حاشیه و انتقاد سازمان نظام مهندسی در امان نبوده است. به نظر میرسد در این راستا باید شبکه راه دیگری را در پیش بگیرد تا بتواند توقع و انتظار مردم را برآورده کند. چرا که همیشه مخاطبین از سومین شبکه تلویزیون در سریالسازی و برنامهسازی بیش از دیگر شبکههای تلویزیونی انتظار دارند. ماه رمضان هرساله منتظر بهترین کارهای تلویزیون در شبکه سه سیما بودهاند و کماکان هم این توقع را دارند.
"شرم" روی آنتن است اما نمیتوان خیلی زود درباره تمام ابعادِ آن قضاوت کرد و باید منتظر بمانیم و ببینیم حاصلِ کار احمد کاوری میتواند قدری دامنه انتقادهای رسانهها و مخاطبین را نسبت به عرصه سریالسازی شبکه سه را کاهش دهد یا خیر؟
انتهای پیام/