اگر بشنوید کسی به تنهایی مدعی انجام دادن کاری است که جمیع دوستان و همفکرانش طی حدود سه دهه از عهده آن بر نیامده اند حتما تعجب خواهید کرد.
تعجب شما احتمالا بیشتر خواهد شد اگر بدانید این شخص برای انجام این کار لازم است به جایی و کسانی مراجعه کند که پیشتر صلاحیت و درستکاری شان را زیر سوال برده و آنجا/آنها را فاقد مشروعیت دانسته است.
و باز در شگفت می مانید از اینکه کسی برای انجام این کارها لازم باشد در جایگاهی کسی در بگیرد که از نظر او هیچکاره است!
بله تعحب آور است ، اما کسی هست که علیرغم شگفت آور بودن این کارها، از نظر من و شما، مبادرت به انجام آن کرده است: آقای مصطفی تاجزاده با صدور بیانیه ای رسما برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام نامزدی کرد !
با خواندن بیانیه رسمی ایشان احتمالا از شدت تعجب چشمانتان هم گرد خواهد شد چون وی در این بیانیه نه رقیب و جریان های سیاسی دیگر ، بلکه «حکومت» را خطاب قرار داده است و در واقع می خواهد ضمن عمل درون یک ساختار سیاسی و از طریق نهادهای آن علیه آن باشد !
سخن بر سر این نیست که بیانیه آقای تاجزاده حاوی چه شعارها و عبارت زیبایی درباره عدالت و رفع فقر و گرانی و تورم و دموکراسی و ... است. در این مقطع همه بیانه ها و سخنان، زیبا و گرم و گیرا هستند. در واقع آغاز رقابت های انتخاباتی به نوعی به شب شعر و و مشاعره می می ماند: این ، شعری درباره عدالت می خواند و به آن می گوید «ت» بده! آن هم بیتی درباره «تبعیض» می خواند می گوید «ض» بده و... ، و برنده هم کسی است که شعر بیشتری خوانده است !
خیر، بحث بر سر این سخنان زیبا و نغز نیست. سخن این است که ظاهرا قاعده و معیار اصلی در قول و کردار که همان «عدم تناقض» -به تعبیر فیلسوفان- باشد در زمانه ما از بین رفته و هر اظهار نظر و هر عملی می تواند همزمان درست ضد چیزی باشد که ادعایش را دارد.
این آشوب ذهنی و عملی متاسفانه در سیاست ما و به خصوص در جریان اصلاحات سال های سال است که وجود دارد.
کسی مانند آقای تاجزاده می تواند درباره باورهای گذشته خود در هر حوزه ای تجدید نظر کند. می تواند بگوید قانون اساسی بدون رهبر و ولایت فقیه را قبول دارد. می تواند اصلا تا بدانجا پیش برود که بگوید ما اصلا یک مشت جوان خام و نیاموخته بودیم که انقلاب کردیم ، همه این ها را هم می تواند بدون کوچکترین اشاره ای به مسوولیت پذیری لازم و ضروری در این مواقع بیان کند اما منطقا دیگر نمی تواند در عین این افاضات، درون آن حاکمیت باشد. آن خروج از حاکمیتی که سال ها قبل برخی از اصلاح طلبان از آن سخن می گفتند فارغ از درستی و نادرستی ادعاهای پشتیبانش، از این نظر بسیار قابل دفاع تر است تا شیپور را از سر گشادش زدن. آن کار به شفافیت سیاسی، شناخت جامعه و قدرت فکری مردم در تضارب آرا می انجامید و هزینه های به مراتب کمتری داشت.
رویه کج دار و مریض برخی اصلاح طلبان در تمام این سال ها شایبه منفعت طلبی و بهره مندی از حضور در قدرت را روز بروز بیشتر علیه خودشان تقویت کرده است.
با این حال آنچه گفتیم پیش فرضی داشت که عبارت باشد از صداقت آقای تاجزاده در اعلام نامزدی و صدور این بیانیه. فرضی که معلوم نیست درست باشد چون به ذهن و ضمیر ایشان راهی نداریم. اما بنا بر عرف رفتار اهل سیاست می توان فرض دیگری را هم در نظر گرفت و آن اینکه این بیانیه داغ همان سنگ بزرگی است که از اول برای نزدن برداشته شده است !
بنابر این فرض احتمالا آقای تاجزاده می داند که صلاحیتش تایید نخواهد شد بنابراین هر چه داغ تر شعار بدهد هدف اصلی بهتر برآورده خواهد شد.
با این حال امیدواریم ایشان صادقانه به عرصه رقابت ورود کرده باشد و شورای نگهبان هم صلاحیتشان را تایید کند تا ببینیم بعد از فصل بهاری انتخابات هم ایشان می تواند به « مشاعره» ادامه دهد یا نه !