او زمانی که در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت، گفت: من سرایدار ساختمانی در منطقه پاسداران هستم و دختری دو ساله دارم. مدتی است که همسرم شادی اصرار میکند به خارج از کشور مهاجرت کنیم اما وقتی با او مخالفت کردم گفت که او را طلاق دهم. میخواهد از من جدا شود و با دخترم به یکی از کشورهای اروپایی مهاجرت کند. هر چه به او گفتم که با این شرایط، مهاجرت کار درستی نیست، قبول نمیکند.
مرد جوان ادامه داد: چند روز قبل در خانه خوابیده بودم که یک دفعه جسمی سخت به سرم خورد وقتی چشم هایم را باز کردم، شادی را دیدم که چکش بهدست دارد و به من حمله کرده است. هنوز گیج ضربات چکش بودم که یک دفعه شادی مایع داخل ظرفی را روی من ریخت.
ناگهان سر و صورتم آتش گرفت وتمام صورتم میسوخت. فریاد زدم و کمک خواستم، با صدای من همسایهها به خانهمان آمدند و به اورژانس زنگ زدند اما همسرم در این فاصله بچه را برداشت و به خانه مادرش رفت. با کمک همسایهها و اورژانس به بیمارستان منتقل شدم اما چشم چپم را به خاطر اسیدپاشی از دست دادم و صورتم نیز دچار سوختگی شد.
مرد جوان ادامه داد: بعد از این ماجرا خانواده همسرم به دیدنم آمدند و از من خواستند از شادی شکایت نکنم. چون همسرم را دوست دارم و دلم نمیخواست که برای او اتفاق بدی رخ بدهد بههمین دلیل از شکایت منصرف شدم. در بیمارستان از من درباره علت سوختگی پرسیدند که به آنها گفتم همسرم این کار را انجام داده اما شکایتی از او ندارم.
بعد از بهبود نسبی به خانه رفتم و شادی هم به خانه برگشت. من فکر میکردم از رفتن منصرف شده و به خاطر اینکه او را بخشیدهام، خودش را مدیون من میداند و به زندگیاش ادامه میدهد اما چند روز قبل متوجه شدم همسرم همچنان تصمیم به مهاجرت دارد و این بار میخواهد پنهانی مهاجرت کند.
این موضوع را که فهمیدم خیلی ناراحت شدم. من به خاطر او با اینکه چشمم کور شده از شکایت صرف نظر کرده بودم و بلایی را که سرم آورده بود، فراموش کردم ولی او این بار نقشه فرار مخفیانه را کشیده بود. بههمین خاطر حالا به اینجا آمدهام تا از او شکایت کنم. میخواهم بهخاطر اسیدپاشی دستگیر شود.
با شکایت مرد جوان، بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور احضار زن جوان و تحقیق از او را صادر کرد.