به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای پرجشنواره در منطقه و حتی دنیا حساب میشود که در آن جشنوارههای زیادی با محورهای گوناگون در سال برگزار میشود و بودجههای زیادی را چه از منابع دولتی و چه از منابع خصوصی به خود اختصاص میدهد.
همواره جشنوارهها باید برای هدف مشخص و با راهبردهای کلان و تاکتیکهای روشن همراه باشند تا بتوانند به افق مد نظر خود برسند. در این میان حوزه جهان اسلام که باید برای نظام ما به عنوان نظام سیاسی-دینی که به مسائل مهم دینی و مذهبی آن توجه دارد در میان جشنوارههای سینمایی دنیا یک حلقه وصل و میدان تجمع فیلمسازان و هنرمندان بزرگ باشد. اما آیا چند جشنواره دولتی و غیردولتی ما توانستهاند در این زمینه با اهدافی بلندمدت به جریانساز بودن در این زمینه دست یابند و بودجههای میلیاردی خود را برای برجسته کردن اهداف جهان اسلام در حوزه فرهنگی و هنری به کار گیرند و سینمایی با مسائلی مانند آزدسازی فلسطین و مبارزه علیه داعش و ترسیم نفود امپریالیسم در منطقه را ضریب بدهند؟
پاسخ سؤالات ما را محمدرضا عباسیان دبیر وقت جشنواره فیلم فجر، مستندساز و برنامهساز و کارشناس فرهنگی میگوید.
* چرا سینمای جهان اسلام ( به معنای سینمایی که آرمان اسلام و تشکیل امت واحده دارد) حتی در میان کشورهای اسلامی به صورت جدی شکل نگرفته است؟
این تولید محتوا با موضوع جهان اسلام است که متأسفانه در سالهای قبل دست ما در آن خالی است چه در سینمای داستانی که در حوزه استراتژیک کارهای در خور توجه تولید نکردهایم و اگر به گذشته برگردیم شاخصترین کار هنوز فیلم بازمانده اثر مرحوم سیفالله داد است و حتی به وقت شام آقای ابراهیم حاتمی کیا بیشتر مایههای ملودرام داشت و نتوانست تأثیر شایسته را در ترسیم چهره داعش بگذارد و واقعیت آن را نمایش دهد و شاید حتی فصل پنج پایتخت که درباره داعش بود بیشتر مخاطب را از این نظر درگیر میکرد.
در حوزه مستند هم همینطور درست است. در سالهای قبل کارهای زیادی در موضوع سوریه و داعش ساخته شده است اما همچنان موضوعات فراگیر دیگر در حوزههای مختلف جهان اسلام دیده نمیشود و برآیند مستندهایی که در جهان اسلام با سوژههای مختلف باشد کم است به غیر از موضوع سوریه که اشاره کردم کارهای خوبی ساخته شد. دست وزارت ارشاد در این میان به عنوان بخش فرهنگی دولت کاملاً خالی بوده و همینطور صداوسیما به عنوان مهمترین نهاد دیگر تولید فیلم و نهادهای دیگر.
بنابراین تا زمانی که تولید محتوای درست و قوی در خصوص آرمانهای جهان اسلام شکل نگیرد نمیتوان از سینمای جهان اسلام نیز حرف زد.
* جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای داعیهدار و آرمانخواه اسلام و امت اسلامی است و در عین حال یکی از پر جشنوارهترین کشورهای منطقه است؛ چرا با این وجود نتوانسته است نقش جدی و پررنگی در ایجاد جشنواره سینمایی و فرهنگی داشته باشد؟ (البته جشنواره فیلم مقاومت و کنفرانس افق نو در این زمینه فعالیت داشتهاند اما به نظر نمیرسد که به عنوان اصلیترین جشنواره سینمایی جهان اسلام شناخته شده باشند.)
درست است که شاید نتوانسته باشیم در تولیداتمان توفیق خوبی داشته باشیم اما با ظرفیت درست جشنوارهها میتوانیم جریانسازی کنیم و مانند فیلمسازان جهان برای موضوعات خاص خودمان مانند ظلم در جهان اسلام و مظلومیت مسلمانان که میتواند خیلی خوب دستمایه برای انتخاب آثار و فیلمسازی قرار بگیرد کار کرد.
یک تجربه مشترک در منطقه ما جشنواره فیلمهای مستند الجزیره بود که در قطر برگزار میشد که تجربه خیلی موفقی بود. این جشنواره توانست بعد از یکی دو سال جریان فکری مستندسازی در سراسر دنیا با نگاه ضد امپرسالیستی را ایجاد و فیلمسازان را دور خودش جمع کند. فیلمسازانی که از سراسر دنیا جمع میشدند و بستر مناسبی را به وجود میآورد هم برای این نگاه که از توان فیلمسازان برای تولید در الجزیره استفاده کند و هم اینکه اهداف خودش را پیگیری میکرد.
متأسفانه در مقابل چنین تجربههایی جمهوری اسلامی ایران بسیار ضعیف عمل کرده است. درست است که افق نو که اشاره کردید کار خوب و مهی بود اما بیشتر گردهمایی هنرمندان و اندیشمندان بود تا جشنواره فیلم به این معنی که آثار سینمایی و مستند در این جشنواره حاضر نمیشدند و بیشتر محور، افرادی بودند که شاید بضاعت مالی قوی هم نداشتند. دلیلش هم این بود که در واقع برگزارکننده اصلی آن در حوزه فیلم و سریال تخصص زیادی نداشت. در جشنواره فیلم مقاوت و عمار نیز در حوزه جمع کردن هنرمندان این حوزه در سراسر دنیا موفق نبودند.
جشنواره فیلم فجر و سینما حقیقت که کاملاً رها هستند مسائلی مانند جهان اسلام که پیشکش، حتی در خصوص مسائل داخلی هم استراتژیک عمل نکردند و نمیکنند و حتی از این بالاتر اهداف خود دولتشان را هم پیگیری نمیکنند و نکردند. در حال حاضر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در هشت سال گذشته که مدیرعامل هم داشته است حتی یک فیلم در استای اهداف راهبردی دولت در مورد برجام هم فیلم نساخته است و مجموعهای از کارهای بلاتکلیف و بدون راهبرد و منفعلانه تولید شده است. البته باید اذعان کرد که انفعال مدیریت در بسیاری از بخشهای فرهنگی وجود دارد چراکه بزرگترین مشکل نگاه فرهنگی در دولت ما نگاه منفعلانه است.
* منظور شما از نگاه منفعلانه چیست یعنی صرفاً تولید ندارند؟
خیر، نگاه منفعانه معنی اش این نیست که صرفاً تولید ندارد بلکه فاقد برنامه و طرح و فاقد توان سفارشدهی اثر هستند و تنها مدیران ما نشستهاند ببیند که چه طرح و ایدهای برایش میآورند و بیشتر هم از اینکه ببینند چه طرحی میآورند نگاه میکنند که چه کسی میآورد و بر اساس آن کارها را سفارش میدهند که نتیجه آن میشود کارهای بلاتکلیف تولیدی که مشخصاً نمونه آن در وزارت ارشاد مرکز گسترش و فارابی است و حتی صداوسیما نیز وضعیتی مشابه دارد و در موضوعات راهبردی در حوزه بسیار مهم سوریه، عراق، افعانستان و لبنان هیچ کار جدی نداریم.
* در آستانه جشنواره جهانی فیلم فجر هستیم؛ به عقیده شما این جشنواره با دو بخش شاخههای زیتون و جلوهگاه شرق چقدر در همافزایی و شناختن سینمای جهان اسلام مؤثر است؟
در مورد برگزاری جشنواره هم همین است، درست است که در ارشاد متمرکز است و آنجا مدیریت میشود اما مانند بخشهای دیگر هم موفقیتی نداشتند. بسیاری از این جشنوارهها تنها اتلاف بیتالمالاند. جشنوارههایی که بلاتکلیف هستند و برگزاری آنها هیچ اتفاق خاصی را رقم نمیزند.
در نهایت وضعیت ما همین است که هست؛ در حوزه راهبردی و تأثیرگذاری فکری، نظام ما پیام خود را به دنیا صادر کرده و توانسته حلقه بسیار بزرگی از علاقهمندان دور خودش جمع کند. اما دستگاههای فرهنگی ما به صورت عام در حوزه جهانی توفیق نداشتند در حالی که بودجههای بسیار زیادی هم دریافت میکنند. وزارت خارجه که کاری به مسائل فرهنگی ندارد و سازمان ارتباطات به عنوان نهاد صرفاً کارمندی تبدیل شده است و هیچ گزارشی هم ندارد که در سال این همه بودجه را صرف چه میکند؟ معلوم نسیت این همه نماینده فرهنگی ما در سراسر دنیا که به چه کاری مشغول هستند و بازدهی مشخص آنان در نظام فرهنگی ما چیست؟ و اصلاً باز بودن و بسته بودن آن چه کمکی به ما میکند؟ سازمان صداو سیما به عنوان مهمترین مرجع تولید ما در کشور از حیث این نوع کارهای تأثیرگذار بسیار دستش خالی است و ارشاد هم کاملاً منفعل و ناتوان بوده است.
* آیا جدا کردن جشنواره جهانی فیلم فجر از بخش ملی آن نتیجه بهتری در شناخت انقلاب داشته است؟
در مورد جداسازی جشنواره ملی از جهانی باید گفت که یک کار کاملاً غیر عرف و استاندارد و غیر شدنی است. اصلاً نمیشود یک جشنواره را در دو زمان با دو دبیر داشته باشیم. جداسازی جشنواره فیلم فجر هیچ کمکی نکرد غیر از اینکه برای دلالان برگزاری جشنواره این فرصت را ایجاد کرد تا هزینه 2 برابر روی دست دولت بگذارند. هیچکدام از جشنوارهها هیچ کارکردی در حال حاضر ندارند اما بهطور مشخص این جداسازی هیچ تأثیری حتی در سینمای هنری نداشته است.
باز هم تکرار میکنم که حتی جشنواره فیلم مقاومت و افق نو هیچ تأثیرگذاری در گردآوری آثار با ارزش فیلمسازان متعهد و بینالملل نداشته است و عملکرد آنها قابل قبول نیست.
انتهای پیام/