پس از سه روز جستوجو با کوادکوپتر و دیگر امکانات پلیسی، در حالی جسد جوان 32 ساله در بیابان های اطراف جاده خلق آباد مشهد کشف شد که قاتل برای پنهان کردن این جنایت وحشتناک، با سر و صورت پوشیده وارد کارگاه مبل سازی شده و زوایای دوربین های مداربسته را تغییر داده بود!
به گزارش رکنا، سوم اردیبهشت در حالی که کارگر 32 ساله یک کارگاه تولیدی مبل و صندلی در اطراف جاده روستای خلق آباد مشهد به طرز مرموزی ناپدید شده بود، روز بعد از آن نیز کارگر 37 ساله دیگر این کارگاه گم شد و در محل کارش حضور نیافت.
با گزارش این ماجرا به پلیس، تحقیقات کارآگاهان اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی آغاز شد و بدین ترتیب گروه ورزیده ای از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی خراسان رضوی) بررسی های تخصصی را در کارگاه مبل سازی ادامه دادند. تحقیقات مقدماتی با فرضیه وقوع جنایت بیانگر آن بود که فردی از بیرون وارد کارگاه شده است و ماجرای گم شدن مرموز دو کارگر به یکدیگر ارتباط دارد بنابراین آن ها با بازبینی دوربین های مداربسته متوجه شدند که زاویه تصویر دوربین ها از روز سوم اردیبهشت تغییر کرده است اما در تاریکی کارگاه جوانی نقاب دار به سمت خودروی پرایدی می رود که به محمود تعلق دارد اما خانواده او از ماجرای گم شدن محمود اطلاعی نداشتند.
به همین دلیل بررسی های پلیس با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی دکتر حسن زرقانی به صورت غیرمحسوس و محرمانه ادامه یافت چرا که هنوز فرضیه قتل به اثبات نرسیده بود و احتمال داشت خانواده ای بدون دلیل دچار اضطراب و نگرانی شوند.
در ادامه رسیدگی به این پرونده، کارآگاهان «حسین-ک» (کارگر 37 ساله) را در منطقه خواجه ربیع مشهد ردزنی کردند و او را در منزل خواهرش به دام انداختند. این جوان که ابتدا مدعی بود از محمود (کارگری که با او در یکی از اتاق های کارگاه زندگی می کرد) خبری ندارد با دیدن تصاویری از دوربین مداربسته به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: با او از قبل اختلافاتی داشتم اما آن شب، محمود را به خاطر خروپف هایش به قتل رساندم چرا که روی اعصابم راه می رفت!
بنابراین گزارش، به دنبال اعترافات متهم، کارآگاهان خودروی پراید مقتول را در حاشیه بولوار بهمن منطقه خواجه ربیع در حالی کشف کردند که آثار خون نیز روی صندلی ها وجودداشت. «حسین- ک» در ادامه اعترافاتش ادعا کرد: جسد را با خودروی پراید به اطراف روستای کلاکوب بردم! شب بود و از ترس همه وجودم می لرزید از خودرو پیاده شدم، ابتدا قصد داشتم جسد را بسوزانم تا اثری باقی نماند ولی بعد پشیمان شدم و به دنبال جایی گشتم که جسد را درون نخاله های آن منطقه دفن کنم!
در مکانی خاک ها را شبیه خاکریز انباشته دیدم و در همان تاریکی شب دو مخزن فلزی بزرگ را زیر نور ماه دیدم که مانند منبع آب استوانه ای شکل بودند. درخت هایی هم از دور در زاویه نگاهم قرار داشتند. وقتی جسد را درون چاله ای انداختم، مقداری خاک و نخاله و سنگ روی آن ریختم و سپس چند بوته خار و خاشک هم روی آن گذاشتم تا مشخص نشود! در یک لحظه احساس کردم کسی مرا نگاه می کند. هراسان به بالای تپه خاک آمدم ولی هیچ کس در آن جا نبود! به خاطر سنگی که از پشت به سر محمود زده بودم هنوز پیکرش خون آلود بود ولی من از ترس فقط می خواستم از شر جسد خلاص شوم!
در پی اظهارات متهم، کارآگاهان در کنار قاضی ویژه قتل عمد شبانه عازم بیابان های جاده خلق آباد (محور مشهد – کلات) شدند و با راهنمایی های متهم، به جست و جوی جسد پرداختند اما با بررسی چند کیلومتر از این منطقه، اثری از جسد نبود به همین دلیل ادامه جست وجوها به صبح روز بعد کشید. این درحالی بود که زنگ تلفن قاضی ویژه قتل عمد به صدا درآمد و خبر درگذشت برادرش، او را سیاه پوش کرد. با وجود این، جست وجوها با راهنمایی و نظارت قاضی زرقانی همچنان ادامه یافت و کارآگاهان از «کوادکوپتر» برای کشف جسد بهره گرفتند.
باز هم همه تلاش ها بی نتیجه ماند و ادامه جست وجوها به روز بعد کشید تا این که تعدادی از نیروهای مردمی هم به یاری کارآگاهان آمدند و پس از سه روز تلاش در نهایت «کوادکوپتر» تصاویری از یک منطقه خاکریز گونه ارسال کرد که آثاری از خون روی سنگ بزرگی در همان نقطه نمایان بود. با این سرنخ کارآگاهان به مکان ارسال تصویر رفتند و بدین ترتیب قسمتی از پیکر «محمود – الف» را مشاهده کردند که زیر نخاله ها دفن شده بود!
با پیدا شدن جسد، تحقیقات بیشتر درباره زوایای پنهان این جنایت هولناک توسط سروان منفرد (افسر پرونده) و با صدور دستورات ویژه قضایی همچنان ادامه دارد.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
سجادپور