به گزارش خبرگزاری مهر، عبدالباری عطوان تحلیلگر امور بین الملل در مطلبی در رای الیوم، به بررسی اقدام آمریکا برای خروج نظامیان خود از افغانستان پرداخته و آورده است: آمریکا از روز شنبه خروج رسمی حدود ۳۵۰۰ نفر از نیروهای خود را بعد از اینکه ۲۵۰۰ نفر از این نیروها در افغانستان کشته شده و ۲۴ هزار نفر زخمی شدند، آغاز کرد. این در حالی بود که آمریکا دو تریلیون دلار در این جنگ هزینه کرده بود. خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نه تنها اعتراف به شکست و پایان دادن به طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا به شمار میرود، بلکه به معنای اعلام آمادگی برای ورود به جنگ های جدید در شرق آسیا و شمال اروپا نیز هست آمریکا دو تریلیون دلار در این جنگ هزینه کرده بود. خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نه تنها اعتراف به شکست و پایان دادن به طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا به شمار میرود، بلکه به معنای اعلام آمادگی برای ورود به جنگ های جدید در شرق آسیا و شمال اروپا نیز هست.
وی مینویسد: ژنرال لوید اوستن، وزیر جنگ آمریکا دیروز در بازدید از مقر فرماندهی نظامیان آمریکا در هاوایی واقع در اقیانوس آرام در اظهارات مطبوعاتی که اصطلاحات و کلمات آن با دقت فراوان انتخاب شده بود، تاکید کرد: «ما در حال آمادگی برای درگیری احتمالی در آینده هستیم که دیگر مانند جنگهای سنتی نیست که وزارت دفاع را تا مدت طولانی به فرسایش بکشاند».
ژنرال اوستن در این اظهارات از چین و روسیه به عنوان دو دشمن اصلی آمریکا نام نبرده و به این موضوع نیز اشاره نکرد که خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان به صورت اجباری و در نتیجه شکست در این کشور برای مقابله با این دشمنان است که توانمندیهای آنها روز به روز افزایش پیدا میکند. اما اقدام وی برای اعزام کشتیهای جنگی و ناوهای هواپیمابر به دریای سیاه که منطقه نفوذ روسیه به شمار میرود و همچنین دریای چین جنوبی که منطقه نفوذ ارتش آزادیبخش چین است، سیگنال مشخصی در خصوص میدانهای مبارزه نظامی و سیاسی آینده آمریکا است. باید به این نکته توجه کرد که خاورمیانه در هر شرایطی جزو این عرصههای مبارزه قرار ندارد.
عطوان نوشت: نگرانی روزافزون آمریکا از ائتلاف روسیه و چین است که روز به روز قدرت خود را افزایش میدهد و تمامی فشارها و فریبهای آمریکا برای توقف آنها به بنبست خورده است. این کشورها همچنان به عرض اندام نظامی خود ادامه میدهند و سلاحهای جدید و پیشرفتهای را رونمایی میکنند که نشان دهنده برتری رعب آور آنها در این عرصه بوده و باعث میشود نقش جدید این کشورها در موازنه قدرت در تمام جهان تثبیت شود.
عطوان در ادامه این مقاله به برخی ابعاد تحول نظامی و استراتژیک روسیه و چین که باعث تغییر در موازنههای قدرت و قواعد درگیریها در عرصه رقابت بر سر زعامت و سردمداری جهان شده، اشاره و آنها را در موارد زیر برمیشمارد:
اول: چین برای اولینبار از جنگندههای جی ۲۰ خود رونمایی کرده که مجهز به سیستم جنگ الکترونیکی بسیار قوی بوده و قدرت فرماندهی و کنترل ناوگانی از هواپیماهای بدون سرنشین را دارد. بنابر اعلام مجله «Ordnance Industry Science Technology » عملکرد این جنگنده به نحوی است که سیستمهای دفاع هوایی دشمن را از بین میبرد.
دوم: چین همچنین کشتیها وناوهای هواپیمابر آبی و خاکی خود را به دریای چین اعزام کرده، ناوهایی که ۴۰ هزار تن وزن دارند و در حد و اندازههای ناوهای هواپیمابر اروپایی نظیر شارل دوگل فرانسه هستند و میتوانند ۲۰ جنگنده و ۲۰ بالگرد و دهها تانک و خودروهای زرهی و سامانههای دفاع موشکی ضد هوایی پیشرفته را در خود حمل کنند.
سوم: روسیه نیز اخیراً از سلاحهای جدید خود در عرصههای زمینی، دریایی و هوایی رونمایی کرده که به زودی به مرحله بهرهبرداری خواهد رسید. از جمله این تسلیحات زیردریاییهای هستهای و موشکهای بالستیک بسیار پیشرفته است که برد آن به ۱۸ هزار مایل میرسد. یکی از این موشکها موشک اس ۲۸ یا «سارمات» است که غیر قابل رهگیری است و سرعت آن ۱۵ هزار مایل در ساعت است. این موشک هستهای «روز قیامت» لقب گرفته و قابلیت حمل ۱۶ کلاهک جنگی سنتی یا هستهای را دارد. روزنامه انگلیسی «سان» در این زمینه مینویسد که خطر واقعی این موشک در توانمندی آن برای عبور از هر نوع سامانه دفاعی در جهان از جمله سامانههای آمریکایی است. قدرت تخریب این موشک نیز باعث تخریب منطقهای در وسعت تگزاس میشود که دومین ایالت بزرگ آمریکا از نظر مساحت به شمار میرود.
چهارم: دست برتر رسمی چین نسبت به آمریکا در مورد بالا بودن تعداد ناوشکنهای این کشور به میزان صد فروند و برتری هواپیماهای «سو ۳۴» روسیه نسبت به اف ۳۵ یا شبح آمریکایی در شرایطی رقم خورده که بمبافکن های غول پیکر «تو ۱۶۰» روسیه نیز بنا بر اعلام تحلیلگران مسائل نظامی در غرب نسبت به «بی ۵۲» همتای آمریکایی این غولهای هوایی برتری دارند. علاوه بر اینکه سامانه دفاع موشکی اس ۵۰۰ روسیه نیز سامانه بسیار پیشرفته است.
عطوان در ادامه این مقاله خود اینگونه نتیجهگیری میکند که برتری نظامی آمریکا در برابر ائتلاف روسیه و چین که قدرت روز افزونی داشته و یک قدرت هستهای نظیر کره شمالی نیز به آن اضافه شده و احتمالاً ایران نیز به آنها خواهد پیوست، در حال افول است برتری نظامی آمریکا در برابر ائتلاف روسیه و چین که قدرت روز افزونی داشته و یک قدرت هستهای نظیر کره شمالی نیز به آن اضافه شده و احتمالاً ایران نیز به آنها خواهد پیوست، در حال افول است. شاید این نکته راز عقبنشینی های گسترده آمریکا در برابر ایران در مذاکرات هستهای و احتمال بازگشت این کشور به احیای توافق برجام و عقب نشینی یکجانبه از افغانستان باشد، آن هم در شرایطی که واشنگتن با فشار روز افزونی در جهت اخراج نیروهای این کشور از عراق مواجه است.
وی مینویسد: ائتلاف جدید روسیه و چین به کلی از ائتلاف جماهیر شوروی سابق که رقیب دیرینه آمریکاییها بوده، متفاوت است؛ چرا که این ائتلاف مبتنی بر قواعد قدرتمند و مستحکم اقتصادی و تکنولوژی علمی و نظامی پیشرفته و برتری ملموس در جنگ سایبری است. تازهترین نمودهای این برتری را میتوان در حمله سایبری به ۴۰ موسسه امنیتی و اقتصادی غربی مشاهده کرد که ۳ ماه قبل صورت گرفت و ۳۰ مورد از آنها موسسات آمریکایی را هدف قرار داد.
این تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در پایان تاکید میکند: ما با ژنرال اوستن موافق هستیم که جنگهای آینده متفاوت خواهد بود و شباهتی به جنگهای کلاسیک نخواهد داشت، مهمترین وجه اختلاف این جنگها نیز این است که آمریکا دیگر دست برتر نظامی و اقتصادی را نظیر سده گذشته نخواهد داشت. نیروهای ناتو نیز که به رهبری آمریکا و برای ترساندن رقبای این کشورها تشکیل شده، در آستانه فروپاشی و شکست قرار دارد. همین موضوع اندکی خوشبینی به ما میدهد که طی سالهای گذشته از ظلم و استبداد آمریکا همواره در رنج بودهایم.