3 ازدواج عجیب یک مرد بدشنانس

رکنا دوشنبه 13 اردیبهشت 1400 - 23:40
رکنا: 23‌ ساله بودم که مادرم رخت دامادی‌ بر تنم کرد. من و دختردایی‌ام صاحب سه فرزند شدیم. دوشیفت کار می‌کردم تا زندگی خوبی داشته باشم. تمام وقتم را به کار ‌و کسب‌درآمد اختصاص داده بودم‌. از زندگی‌ام غافل ماندم و‌... .

دوست ندارم آن خاطره تلخ را مرور کنم. همسرم سرخود و مغرور بار آمده بود‌.

کارمان بعد از هفده سال زندگی مشترک، به طلاق انجامید‌. مثل آدم‌های مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسیدم و در لاک تنهایی خودم فرو رفته بودم.

پنج سال از بدترین روزهای عمرم را سپری کردم. همسرم دوست داشت برگردد؛ اما غیرتم اجازه نمی‌داد.

یکی از دوستانم برایم زنی پیدا کرد‌. می‌گفت شوهرش مرده و یک فرزند بی‌پناه دارد. ازدواج کردم و شش سال گذشت.

بچه همسرم ناخلف بود و شرور‌. متوجه شدم اعتیاد پیدا کرده است. مردانه آستین بالا زدم و او را از این منجلاب بیرون کشیدم؛ اما این جوان مغرور با من سر ناسازگاری داشت و مادرش از او حمایت می‌کرد‌.

دچار اختلاف شدیم. برای ادامه زندگی‌مان شرط گذاشت. می‌گفت باید خانه‌ات را به نامش سند بزنی.

دوستش داشتم و می‌خواستم این کار را بکنم؛ اما عمرش به دنیا نبود. در حادثه رانندگی فوت کرد.

دوباره تنها شدم. سه ماه قبل در فضای مجازی با خانمی آشنا شدم که مطلقه بود.

قرار ملاقات گذاشتیم. او را به عقد موقتم در‌آوردم. به بهانه شراکت با برادرش هفتاد میلیون تومان پس‌اندازم را بدون هیچ مدرکی بالا کشید و بعد هم رهایم کرد.

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.