در همین رابطه و موضع دوگانه و متنافض غرب نسبت به ایران، خبرگزاری دولتی ایرنا در گزارشی نوشت: اتحادیه اروپا در تازهترین اقدامات مداخله جویانه خود علیه ایران، روز شنبه ۲۲ آذرماه بیانیه ای در محکومیت اعدام ادمین یکی از کانالهای برهم زننده امنیت کشور، منتشر کرد. این بیانیهها و محکومیتها در حالی از سوی برخی کشورها و نهادها منتشر و اعلام میشود که بسیاری از آنها دو هفته قبل از این رویداد و در جریان ترور شهید محسن فخری زاده از دانشمندان صنعت هسته ای و دفاعی کشور، نه تنها حاضر نشدند این اقدام تروریسم دولتی را محکوم کنند، بلکه با سکوت خود در پشت صحنه به نوعی این اقدام ضد انسانی را مورد تایید قرار دادند. رسانههای غربی و فارسی نویسان غرب نشین، حاضر نشدند حتی از لفظ ترور برای توصیف این اقدام غیرانسانی استفاده کنند در حالی که این نوع اقدام در غرب مصداق بارز تعریف ترور محسوب میشود. این نگاه دوگانه به حقوق بشر که رویهای پرتکرار در واکنش به رویدادهای ایران است، ریشه در زیاده خواهیهای منادیان آن دارد، مدعیانی که با همین نگاه متناقض، ایران را ناقض حقوق بشر معرفی کرده و محکوم میکنند که در برخی کشورهای اطراف آن، دستور سلاخی خبرنگاران و روزنامه نگاران از مراجع حکومتی صادر میشود و مردم کمترین حقوقی در تعیین سرنوشت خود ندارند. سکوت توام با رضایت و بی عملی این این کشورها در قبال تروریسم اقتصادی دولت آمریکا که حتی از رسیدن دارو و غذا به مردم ایران جلوگیری میکرد موضوعی نیست که قابل انکار و چشمپوشی باشد.
واکنش تهران؛ به سفرای آلمان و فرانسه چه گفته شد
در همین راستا روز گذشته در اعتراض به بیانیه مداخله جویانه اروپاییها سفرایآلمان و فرانسه به وزارت امور خارجه احضار شدند و مدیر کل اروپای وزارت امور خارجه رویکرد و استانداردهای دوگانه این کشورها را به سفرای آنها متذکر شدند.
«پیمان سعادت» مدیر کل اروپای وزارت خارجه در این دیدارها مراتب اعتراض شدید و صریح جمهوری اسلامی ایران به بیانیههای اتحادیه اروپا و دو کشور اروپایی در حمایت از عنصر شناخته شده تروریستی و حمایتهای مالی و معنوی برخی کشورهای اروپایی از عناصر و گروههای تروریستی که بطور مشخص اقدامات مجرمانه امنیتی را در همکاری با سرویسهای جاسوسی غربی و رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران مرتکب شده و خود نیز بصراحت بدانها اقرار کرده اند، را به آنها ابلاغ کرد.
سعادت به سفرای آلمان و فرانسه با اشاره به اقدامات براندازانه روح الله زم به آنها گفت: تعلیم ساخت بمبهای آتشزا، برنامهریزی برای درگیریهای خیابانی، همکاری با دولتها و سرویسهای اطلاعاتی خارجی با هدف براندازی ساختار سیاسی ایران و معاونت در اقدامات مجرمانه مسلحانه، ژورنالیسم نام دارد؟ و یا بر اساس کدام تعریف یک ژورنالیست تحت رصد، حفاظت و در همکاری با سازمان امنیت داخلی فرانسه و در ارتباط نزدیک با موساد قرار میگیرد، مبادرت به جمعآوری گسترده اطلاعات حساس ملی از جمله نظامی نموده و آنها را در اختیار سرویسهای اطلاعاتی کشورهای خاص قرار میدهد؟
سخنگوی وزارت امور خارجه شب گذشته با انتقاد از رویکرد متناقض مقامات فرانسوی گفت: برغم آگاهی مقامات فرانسوی از فعالیتها و تحرکات ضد ایرانی روح الله زم، سخنگوی وزارت امور خارجۀ فرانسه پیش از این تایید کرده بود که از آزادی کامل در تحرکات خود برخوردار بوده است. جای بسی شرم است که برخی کشورهای اروپایی سالهاست مامن تروریستها از گروهک منافقین گرفته تا جنایتکاران الاحوازیه شدهاند. برخی عناصر اصلی گروهکهایی نظیر تندر که در سال ۱۳۸۷ عملیات انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز را طراحی و هدایت کرده و در صدد انجام عملیات بزرگ دیگر در سایر نقاط ایران بودند که خوشبختانه با تسلط اطلاعاتی ایران به نتیجه نرسید، نیز تابعیت همین کشورهای اروپایی را دارا بوده اند.
وی افزود: طنز تلخ این است که کشوری که مخفیانه به یک دیکتاتور کودتاچی که تعداد بیشماری را در تظاهرات سرکوب و در سیاهچال زندانی و یا اعدام نموده نشان لژیون دونور میدهد، بیشرمانه از دمکراسی و حقوق بشر صحبت کند. کشورهایی که سالهاست با حمایت بی چون و چرا از متجاوزین به خاک یمن و تجارت پرسود سلاحهای مخرب، یک ملت را در قحطی و شرایط یک فاجعه انسانی و کشتار دسته جمعی قرار دادهاند، هیچگونه حقی ندارند که خود را در جایگاه مدافع بشر قرار دهند.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی بهره گیری آمریکا از پایگاه هوایی یکی از این کشورهای اروپایی برای انجام عملیات تروریستی در منطقه و از جمله ترور ناجوانمردانه سردار شهید سلیمانی که پیش از این منجر به تشکیل ۴ پرونده نزد نظام قضایی آن کشور شده، جایی برای ادعاهای بظاهر بشردوستانه این کشورها باقی نمیگذارد.
ریشههای دوگانه نگری به مفهوم حقوق بشر
بنیانگذاران سازمان ملل متحد و مبتکران مفاهیمی چون حقوق بشر غرب نشینانی بودند که کشورها و حکومتهای آنان قرنها دیگر سرزمینها را چنان تحت استعمار قرار داده بودند که سالها بعد برای پاک کردن آثار جنایتهای این استعمار تلاشهای بی وقفهای کردند. در نگاهی بدبینانه به ماهیت این سازمانهای حقوق بشری و با توجه به مشاهداتی که از اقدامات و معیارهای دوگانه آنها وجود دارد میتوان گفت که این سازمانها در ظاهر برای زدودن آثار آن جنایتها و در باطن برای حراست از منافع غربیها به شیوه ای نو، بنیان نهاده شدهاند. شاید به همین دلیل است که اقدامات خشونت آمیز علیه مردم، لشکرکشی و اشغال سرزمینها، ترور مقامات و افرادی عادی یک کشور، استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه یک قوم، نژادپرستی، ترور و از این دست اقدامات اگر در شهرهای اروپا و آمریکا و متحدان آنها رخ دهد، به شدت علیه آن موضع گرفته و اقدام میکنند. اما همین رویدادها اگر در جغرافیایی چون خاورمیانه و یا آفریقا و آسیا باشد، نه تنها تقبیح نمیشوند بلکه در پشت پرده مورد حمایت مالی و سیاسی قرار میگیرند. لشکرکشی هشت ساله صدام حسین به مرزهای ایران، استفاده از انواع سلاحهای گرم و بیولوژیکی علیه مردم، برای از میان برداشتن جمهوری اسلامی برای مدعیان غربی حقوق بشر منافع بیشماری دارد، پس با تمام قوا از آن حمایت میکنند. ترور شهروندان عادی، مقامات و مسوولان، دانشمندان هسته ای و دفاعی ایران به منظور توقف مسیر پیشرفت و استقلال برای منافع زیاده خواهانه غرب مثبت ارزیابی میشود پس هیچ یک از این اقدامات منع و محکومیت حقوق بشری نخواهد داشت. اما مجازات مدیر یکی از کانالهای برهم زننده آرامش و امنیت ایران در مسیر منافع آنها نیست بنابراین با شدت و حدت بسیار آن را محکوم میکنند. مثنوی چنین نگاههای دوگانه ای به موضوع حقوق بشر هفتادمن است اما منافع مدعیان، اجازه شنیدن آنها نمیدهد.
گفتارهای آتشین یا اعمال تحریمی
یکی از مهم ترین گزاره هایی که مدعیان حقوق بشر در بیانیههای خود به آن استناد می کنند نگرانی درباره شرایط مردم ایران است. اما آیا چنین نگرانیهای با اعمال و اقدامات آن تناسبی دارد؟ ایران با داشتن ۱۷ هزار قربانی تروریسم یکی از اصلی ترین قربانیان خقوق بشر است آن هم از سوی کسانی که این روزها در آغوش اروپا بر علیه منافع ملت ایران اقدام می کند و اروپاییها برای آنها امکانات و شرایط برگزاری میتینگها و رهبری اقدامات خصمانه علیه ملت ایران را صادر میکنند. اکنون در دهه چهارم انقلاب مدعیان حقوق بشر در حالی نسبت به تضییع حقوق مردم ایران اعتراض دارند که تحریمهای وضع شده از سوی آنها معیشت، سلامت جسم و روان مردم ایران را با تهدیدهای بی شماری روبرو کرده است. مجازات مجرمان در حالی از سوی آن ها محکوم می شود که بی گناهان بسیاری به دلیل تحریم ها از دسترسی به دارو و نیازهای ابتدایی محروم شدند. اگر در سالهای اخیر تحریمهای اقتصادی علیه مردم حاکم بود با آغاز بحران جهانی جان میلیونها ایرانی به خطر افتاده است. طی یک سال گذشته خرید بخشی از اقلام مورد نیاز بهداشتی و دارویی از کشورهای دیگر یکی از پشتوانههای اجرایی و حتی روانی مسئولان در مهار این بحران بوده اما چنین امکانی از مردم و مسئولان ایرانی دریغ شد و اکنون هم که جهان به مرحله ساخت و توزیع واکسن این پاندمی رسیده، تحریمها ورود آن به ایران را با اما و اگرهای بسیاری روبرو کرده بیآنکه شخص، نهاد یا دولتی نگران حقوق افرادی باشد که در اثر تحریمها سلامتی خود را از دست خواهند داد.
این دوگانگی در رفتار گاهی به صورت اتفاقی در رسانههای کشورهای به اصطلاح حامی حقوق بشر هم منعکس میشود. برای مثال تارنمای خبری فرانس۲۴ فرانسه اوایل سال جاری در جستجوی تاثیر تحریمها بر صنایع دارویی ایران با مدیر یکی از شرکتهای معتبر داروسازی گفت وگو کرده و به نقل از وی به واقعیات تلخی پرداخته است. «رضا مصطفوی» مدیر این واحد تولیدی گفته است: «ظاهرا و روی کاغذ، تحریمهای آمریکا، در موارد انسان دوستانه از مجازات های ایالات متحده معاف هستند، اما در عمل بانکها برای اینکه مشمول مجازات های احتمالی نشوند و تحت پیگرد قرار نگیرند، تمایل ندارند با ایران معامله کنند و میخواهند میزان معامله با ایران به حداقل برسد.» یا در مثالی دیگر «الیزابت وارن» سناتور آمریکایی در نامهای به وزیران خارجه و خزانهداری از تاثیر تحریمهای واشنگتن بر مبارزه ایران با بیماری کرونا ابراز نگرانی میکند. نیوزویک هفته نامه آمریکایی هم در گزارشی یادآور میشود که ایران برای جلوگیری از گسترش سریع و مهلک ویروس جدید کرونا تلاش میکند، اما این تلاشها به دلیل تحریمهای شدید اقتصادی ایالات متحده با پیچیدگیهایی روبرو شده است. شبکه تلویزیونی «سی ان ان» آمریکایی هم در مرور اقدامات کشورهای درگیر با بحران کرونا به تاثیر تحریمها علیه ایران بر این اقدامات اذعان کرده و آن را در شرایط بحران جهانی ویروس کرونا، ناقض حقوق و قوانین بینالملل میداند. با این همه بحران کرونا فرصتی برای منادیان حقوق بشر بود تا به وضوح تاثیر تحریم های آمریکا را بر انسانهای بشرهای داخل ایران ببینند اما به نظر می رسد با چنین بیانیههایی در این برهه هم موفقیتی به دست نیاوردند.
این تناقض در رفتار با ایران، زمانی آشکارتر می شود که حکومتی که دستور قتل صریح و شفاف روزنامه نگاران، زندانی و بازداشت فعالان سیاسی را می دهد و شهروندانش تجربه ای از دموکراسی ندارند؛ کشوری که با صرف میلیون ها دلار هزینه مردم همسایه خود را با شدیدترین حملات متجاوزانه قتل عام میکند، حکومتی که به صورت علنی زرادخانههای تسلیحاتی خود را آکنده و در پیدا و پنهان از هر گروه و دسته تروریستی در منطقه حمایت می کند؛ نه تنها با محکومیت های جهانی روبرو نمی شود بلکه با عضویت در این نهادهای حقوق بشری طنزی مضحک را درباره آن ها تایید می کند. در نهایت نگرانیهای نمایشی مدعیان حقوق بشر موضوع تازه ای نیست و همانگونه که اشاره شد از مبارزه با ترویسم تا حمایت از حقوق بشر گستردگی دارد. مفهوم تروریسم در نزد آنان به قدری متناقض است که با وجود ادعای مبارزه سال هاست از یک رژیم تروریستی حمایت میکند یا به قدری مشوش است ترور دانشمند کشوری را مسکوت گذاشته اما از مجازات مجرمان عصبانی می شود.
310 310