این رویدادها ساختار هنرهای نمایشی در ایران را به کلی تغییر داد. شبکه توزیع خانگی جای سالنهای سینما را گرفت و بسیاری از فیلمهای سینمایی که مناسب اکران بر پرده سالنها ساخته شده بودند، با شکستهای سنگین در بازار مواجه شدند. اما در مقابل ساخت فیلمهای مناسب توزیع خانگی افزایش پیدا کرد. این اتفاق در طول یکسال گذشته بسیاری از معادلات بازار سینما را تغییر داده است. یکی از مهمترین این تحولها، افزایش دستمزد بازیگران سریالهای نمایش خانگی در مقابل بازیگران سینمایی بود. چیزی که رغبت بازیگران برای حضور در آثار سینمایی را کاهش داد. این درحالی بود که تهیهکنندگان کمشماری راضی به ساخت فیلم سینمایی میشدند.
هجوم فیلمسازان به بازار شبکه نمایش خانگی برخی کارشناسان را مجاب به پذیرش ایده «پایان اکران» کرده است. ایدهای که بر اساس آن انتظار میرود حتی پس از همهگیری کرونا نیز خانوادهها عادت رفتن به سینما را فراموش کنند و بازار اکران اختصاصی یا آنلاین جایگزین اکران سینمایی شود. البته سینماداران کوشش فراوانی کردند تا درهای سالنهای سینما گشوده شود، اما تجربه فروش اندک نوروز ۱۴۰۰ - که مجموع ۱۴ روز با بلیت ۳۰هزار تومانی، به اندازه یک روز فروش در نوروز سال ۱۳۹۸ بود - آنها را نیز از پافشاری بر بازگشایی سالنهای سینما منصرف کرد، چون آنها دریافتند در شرایط کنونی که نگرانی عمومی قابلتوجه است، سالنهای سینما توان جذب مخاطب چندانی ندارند و باز و بسته بودنشان عملا توفیر چندانی ندارد و این باور زمانی تقویت شد که صاحبان فیلمهای سینمایی بیش از پیش از اکران فیلمهایشان در این مقطع پرهیز و آن را نوعی فیلمسوزی تلقی کردند.
سایت خبری تابناک در این باره نوشت: اگرچه برخی معتقدند که امسال وضعیت سینماها بهتر خواهد شد اما سینما همچنان در اغماست و با توجه به تداوم تعطیلی سالنهای سینما و حجم بالای تولیدات در صف اکران، دورنمای روشنی برای اقتصاد سینما – دستکم تا پایان سالجاری - قابل تصور نیست؛ وضعیتی که باعث شده سینماگران ایرانی، بهصورت عمده به سمت تولید برای ویاودی(VOD)ها بروند و ساختار اقتصاد سینمای ایران بیش از پیش به هم بریزد.
در واقع برخلاف دوران پیش از کرونا - که رقابت شدیدی برای اکران فیلمهای سینمایی وجود داشت و صف فشردهای از صاحبان فیلمها همواره در شورای صنفی اکران وجود داشت - اکنون صف فشردهای از صاحبان فیلمها وجود دارد که حاضر به نمایش فیلمهایشان نیستند و اکران آثارشان را به زمانی که رونق به سالنهای سینما بازگشته است، موکول کردهاند. روند تولید که در سال ۱۳۹۹ با وجود تعطیلی نسبی سالنهای سینما جریان داشت نیز در سال ۱۴۰۰ بسیار کند و با توجه به دورنمای مبهم سینمای ایران، تعداد پروژههای سینمایی که کلید خورده، بسیار محدود است.
اغلب سینماگران اعم از کارگردانها و بازیگران سراغ همکاری با ویاودیها رفتهاند و با این کوچ، سریالسازی بیش از سال ۱۳۹۹ رونق گرفته است. اگرچه بسیاری از رسانهها عمدتا درباره دستمزد بازیگران در شبکههای نمایش خانگی نوشتهاند، اما گویا دستمزد نویسندگان، کارگردانان و دیگر عوامل سازنده سریالها و فیلمهای سینمایی ویژه شبکه نمایش خانگی جذابتر از دستمزدهای سینمایی است. طولانی بودن زمان کار در سریالها یکی از مهمترین جذابیتهای این شاخه از هنرهای نمایشی برای هنرمندان است.
یکی از فعالان سریالسازی در این باره گفت: هر یک از عوامل در یک بازه زمانی شش ماه تا یکساله مطمئن است که کار دارد، بیمه دارد و دستمزد میگیرد. برای یک صدابردار، نویسنده یا فیلمبردار خیلی مهم است که یکسال هر ماه مثلا ۱۵ میلیون حقوق بگیرد تا اینکه در یک پروژه یکماهه ۳۰ میلیون دستمزد بگیرد و معلوم نباشد بعد از آن تا کی بیکار خواهد بود. چندی پیش برخی رسانهها اعلام کردند بازیگران خیلی چهره و موردعلاقه مردم که تعدادشان به عدد انگشتان دست هم نمیرسد، هر ماه ۳۵۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان برای بازی در سریالهای شبکه نمایش خانگی دستمزد میگیرند.
دستمزدهای عجیب و غریب بازیگران سریالها فقط به سلبریتیهای معروف ختم نشد. بازیگران دیگر که البته به اندازه سلبریتیهای تراز اول مطرح نیستند هم هر ماه ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان دستمزد میگیرند. دیگر بازیگران حرفهای نیز بازیگران چهرهای که در رده اول و دوم قرار ندارند، هر ماه ۱۰۰ تا ۱۸۰ میلیون تومان و دیگر بازیگران نیز بسته به میزان نقش و محبوبیتی که میان مردم دارند، هر ماه زیر ۱۰۰ میلیون تومان دستمزد میگیرند. البته این ارقام هنوز تایید نشده اما برخی گزارشهای میدانی، درستی چنین دستمزدهایی را تا حدودی تایید میکند.
تا پیش از دهه ۹۰، حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد کل بودجه یک فیلم، صرف دستمزد بازیگران میشد. در دهه ۹۰، این میزان به ۵۰ درصد افزایش یافت و طی سالیان اخیر، طبق شنیدهها، این میزان به ۷۰ درصد کل هزینه یک فیلم نیز رسیده است.