همگرایی و واگرایی از اصول اصلی در روابط بینالملل محسوب میشوند و براین اساس کشورها با محاسبه سود و زیان به سمت توسعه روابط یا کاهش روابط و گاهی اوقات قطع کامل روابط گرایش پیدا میکنند. دولتهایی که درک صحیحی از شرایط ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک کشورشان دارند، توانستهاند در عرصه روابط بینالملل هم منافع ملی و هم امنیت ملی خود را به بهترین نحو تأمین کنند و این موضوع در خصوص جمهوری اسلامی ایران هم صدق میکند.
کشورمان به خاطر برخورداری از مزیتهای فراوان جغرافیایی و راهبردی، ازلحاظ اقتصادی و روابط خارجی موردتوجه سایر کشورها قرارگرفته، اما متأسفانه دولت یازدهم و دوازدهم با نگاه تکبُعدی به روابط بینالملل در بهره بردن از این ظرفیتها موفق ظاهرنشده است.
ماههاست که شیشه عمر برجام تَرَک برداشته و چیزی نمانده که با یک تلنگر کوچک بشکند، اما متأسفانه هنوز در دولت تدبیروامید و در میان جریان اصلاحات هستند مسئولان و تئوریسینهایی که همچنان به برجام امید دارند و سعادت کشور را به سعادت برجام گرهزدهاند. این افراد همواره به این باور نرسیدهاند، برجامی که بنا به گفته رئیس دولت دوازدهم با «یک خطخطی ترامپ» بیاثر میشود چگونه میتوان به آن اعتماد کرد و مسیر تعامل و سعادت کشور را به آن پیوند زد.
دولتِ ذوقزده
مدتی است که بعد از پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ، زمزمههای مذاکره مجدد با ایالاتمتحده به گوش میرسد. این روزها هم رئیسجمهور از مذاکره سخن میگوید و هم وزیر امور خارجه او، البته حسن روحانی در اظهارات مرتبط با مذاکره مجدد با آمریکا و احیای دوباره برجام تلاش میکند یکی به نعل بزند و یکی به میخ تا او را نه مخالف مذاکره بخوانند و نه ذوقزده از اینکه بایدن انتخابشده است.اما قسمت جالب ماجرا آنجاست که رئیس دستگاه دیپلماسی طی روزهای گذشته با صراحت اعلام کرده که برجام یک دستاورد بزرگ برای ملت ایران است و میگوید همیشه این توافق باقی خواهد ماند. محمدجواد ظریف بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا آنقدر ذوقزده شده است که نمیتواند تصمیم بگیرد توسعه روابط با غرب ارجحیت دارد یا توسعه روابط خارجی با شرق.
همراهی اروپاییها با نمایش بایدن
متأسفانه استقبال و ذوقزدگی مقامات ردهبالای دولتی از نتیجه انتخابات آمریکا در شرایطی ظهور و بروز پیدا میکند که هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان از توافق گستردهتر از برجام سخن گفته است.قطعا توافق گستردهتر از برجام از نگاه غربیها تنها به مسائل هستهای محدود نمیشود، بلکه مسائل موشکی و محدودسازی قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران را هم شامل میشود. همچنین بهطورقطع رئیس دولت تدبیروامید و وزیر امور خارجه او بهخوبی میدانند که اگر بایدن قدرت را به دست بگیرد، موجی از فشارها علیه ایران به نحوی دیگر به اجرا درخواهد آمد؛ نمایشی که در زمان ترامپ، اروپاییها حاضر به بازی در آن نبودند، اما از این به بعد اروپاییها ترجیح میدهند با مواضع بایدن در خصوص ادامه بقای برجام هممسیر شوند.کارشناسان و تحلیلگران مسائل سیاست خارجی اذعان میکنند، کشورهای اروپایی که بعد از خروج آمریکا از برجام حتی توان و جدیت کافی در ایجاد یک سازوکار مناسب برای تأمین منافع ایران و سایر اعضای باقیمانده در برجام را ندارند، بهطورقطع باروی کار آمدن دموکراتها در آمریکا، بدون هیچ پیششرطی تعهدات خود را در برجام به اجرا درنخواهند آورد و همانطورکه بایدن گفته است برای بازگرداندن آمریکا به برجام شرط و شروطی دارد؛ لذا اروپاییها هم برای جمهوری اسلامی شروطی تعیین خواهند کرد، اما رئیسجمهور و وزیر امور خارجه کشورمان چشمان خود را به روی واقعیتهای موجود بستهاند و برجام را به یک مسئله حیثیتی برای دولت تدبیروامید و جریان اصلاحات تبدیل کردهاند که تداوم این نگاه سبب شده تا وضعیت معیشتی مردم و آینده کشور بیش از گذشته در شرایط مبهم قرار گیرد.
غفلت دولت از ظرفیتهای ملی
براساس این گزارش؛ توجه بیشازحد دولت به غرب و امید به برجام سبب شده تا از دیگر ظرفیتهای سیاست خارجی مانند توسعه تعاملات با شرق و کشورهای آفریقایی بازبماند. نظریهپردازان روابط بینالملل بارها مطرح کردهاند که قدرت از غرب به سمت شرق در حال انتقال است و از سوی دیگر آمریکا در سراشیبی افول قرارگرفته است، اما دولت از این اصل مهم غفلت کرده و همچنان توسعه روابط با غرب را به توسعه روابط با شرق ترجیح میدهد.
یکی از ابتکارات خوبی که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاده، برنامه ۲۵ ساله همکاری مشترک میان ایران و چین است و اگر دولت تدبیروامید در این هشت سال تمرکز خود را برروی سایر جنبههای سیاست خارجی متمرکز میکرد، قطعا چنین تفاهمنامهای میان ایران و چین سالهای قبل به امضا میرسید، اما دولت یازدهم و دوازدهم یکی از بازوان پرقدرت جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی را بلااستفاده گذاشته و از دیگر بازوی آن استفاده میکند.
تاریخ ۴۰ ساله روابط میان ایران و غرب اثبات کرده که بیشترین دخالتها و خرابکاریها از سوی کشورهای غربی صورت گرفته و براندازی رژیم یا مقابله با رژیم حاکم در ایران از سیاستهای غربیها بوده و هست؛ لذا معطل نگاهداشتن امورات کشور به بهانه مذاکرات برجامی و یا انتظار کشیدن برای بازگشت آمریکا به برجام، تبعات منفی بسیاری در پی دارد که میتواند بیش از گذشته به معیشت و اقتصاد کشور آسیب برساند.