به گزارش همشهری آنلاین، ابراهیم متقی از چهرههای دانشگاهی در حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل است. این عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در آثار مختلف خود کوشیده مسائل منطقه را از دریچهای علمی و دانشگاهی در تناسب با منافع ملی مورد بررسی قرار دهد. پایگاه KHAMENEI.IR برای بررسی بعضی موارد مطرحشده در بیانات اخیر رهبر انقلاب به گفتوگو با ایشان پرداخته است.
- به عنوان استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل قدری درباره ساز و کارهای تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی در سایر کشورهای دنیا توضیح دهید.
سیاست خارجی در تمامی کشورها تابعی از اراده حاکمیت (state) است. state به معنای ساخت سیاسی و آن چیزی است که به نظام سیاسی مورد نظر هویت میدهد. برای مثال، وقتی صحبت از نظام سیاسی ایران، آمریکا، آلمان یا روسیه میشود هر کدام از اینها بدون توجه به اینکه چه کسی رئیس جمهوری است و چه کسی مسئولیت وزارت امور خارجه را دارد، نماد یک حاکمیت (state) محسوب میشود. پس، سیاست خارجی با نهادهای رسمی کشور و ساخت فرادستی ارتباط مستقیم دارد.
نکته دوم اینکه کارویژه اصلی سیاست خارجی تأمین منافع ملی است. منافع ملی، یعنی امنیت، قدرت، بازدارندگی و مقابله با تهدیدها. هر کدام از این چهار قالب اساسی که استحکام بیشتری به یک نظام سیاسی بدهد و برای آن امنیت ایجاد کند و در مقابل تهدیدات به آن قدرت دهد، مربوط به منافع ملی است.
امّا چه دستگاهها و نهادهایی سیاست خارجی یا به عبارت دیگر منافع ملی را تأمین میکنند و بر آن تأثیرگذارند؟ در کشورهای توسعهیافته صنعتی هفت حوزه است، ولی در قانون اساسی جمهوری اسلامی حداقل چهار حوزه ساختاری آورده شده است که شامل: حوزه دیپلماسی که نماد آن را وزارت امور خارجه دارد؛ حوزههای اطلاعاتی و امنیتی؛ حوزههای راهبردی؛ حوزههای فرهنگی، هنجاری، ارتباطی و رسانهای و حوزههای اقتصادی است. در این فضا رسانهها، ابزارهای ارتباطجمعی، سلبریتیها، روشنفکران و اتاقهای فکر در فضای کشورهای توسعهیافته صنعتی بر سیاست خارجی تأثیرگذارند و ربطی به وزارت امورخارجه ندارند. وقتی ما میگوییم منافع ملی یا سیاست خارجی داریم از یک بسته صحبت میکنیم. این یک نگاه تقلیلگرایانه است که خواسته باشیم سیاست خارجی را صرفاً به وزارت امور خارجه یا به یک نهاد مثلاً نظامی ارتباطش بدهیم.
بنابراین، اگر خواسته باشیم درک دقیقی در ارتباط با سیاست خارجی داشته باشیم، سیاست خارجه ارتباط مستقیم با ساختار سیاسی و رهبران آن دارد، اجزا و نهادهای مختلفی را دربر میگیرد و در نهایت امری مرکب است و باید در فضای همبسته قرار بگیرد. در برخی مقاطع میبینیم که نقش عامل اقتصادی هم اهمیت پیدا میکند. مثلاً، جهتگیری سیاست خارجی اندونزی و مالزی یک ماهیت اقتصادی دارد. جهتگیری روسیه ماهیت نظامی دارد. بنابراین، سیاست خارجی ترکیبی است. هدف، منافع ملی است.
- نسبت این بسته با یک نهاد رسمی بیرونی به نام وزارت امورخارجه چیست؟
در آمریکا از وزیر خارجه با عنوان دبیر حاکمیت (Secretary of State) یاد میکنند؛ یعنی وزیر خارجه در ایالات متحده نقش سکرتری دارد. وزیر خارجهای که در شورای امنیت ملی آمریکا نقشآفرین است و یکی از چهار رکن اصلی قدرت در حوزه تصمیمگیری در آمریکا محسوب میشود؛ امّا نقشش چیست؟ نقشش سکرتری است. به همین دلیل است که ترامپ چند وزیر امور خارجه را تغییر داد و توانست جابهجا کند؛ چون جایگاهش سکرتری است.
- این جایگاه چه ویژگیهایی دارد؟
باید کارگزار حاکمیت و نظام باشد؛ یعنی باید کارگزار آن مرکزیت قدرت در کشور باشد و در یک فضای اجماعی که سیاست خارجی تعریف میشود، نقش کارگزاری داشته باشد. اینگونه نیست که وزیر خارجهای که عضو شورای امنیت ملی آمریکاست بخواهد برای خودش یک ساز متفاوت از نظام سیاسی بزند. هر کسی بخواهد این کار را بکند، برکنارش میکنند. از اینگونه موارد جابهجایی در ایالات متحده داریم. در ایران هم در همه دورانهای تاریخی، وزیر امور خارجه حداکثر کاری که میتواند بکند، قرار دادن تسهیلات لازم در اختیار نهادهای راهبردی است؛ نه اینکه مانعی باشد برای نهادهای راهبردی که در روند امنیتسازی، قدرتسازی، ائتلافسازی و مبارزه با تهدید دچار مشکل شوند.
- در ساخت سیاسی مثل جمهوری اسلامی که عینیت بیرونی مفهومی به نام انقلاب اسلامی است، ویژگیها و خصوصیات یک دیپلماسی فعالانه عزتمند چیست؟
دیپلماسی فعال در همه کشورها آرزو و امید و ابزاری برای قدرتسازی و استحکامبخشی نظام سیاسی است. مهمترین مسالهای که هر کشور دارد، نرمافزار ذهنیاش است. انقلاب یک نرمافزار ذهنی است که به تو دستورالعمل میدهد و برای تو اولویت ایجاد میکند. زمانی که انقلاب ایران شکل گرفت، جهتگیری سیاست خارجیاش تغییر کرد. به این مفهوم که ایران از مدار سازش حرکت کرد و در مدار مقاومت قرار گرفت. در واقع یک نوع تغییر گفتمانی و رفتاری اتفاق افتاد. بنابراین، انقلاب جهتگیری ساختار سیاسی را در ایران تغییر داد و به دنبال آن جهتگیری کنش بازیگران در محیط منطقهای را هم تحت تأثیر قرار داد.
مثلاً، ایرانیهای خارج از کشور که معاند نیستند، مقاومت را تقدیس میکنند و حرفشان این است که حکومت شاه یک حکومت دستنشانده و فرمانبردار بود؛ امّا این گروه از کارگزاران ایران، نگاهشان نگاه مقاومت و مقابله است. بنابراین، بحثی که وجود دارد این است که باید در مفهوم این جهتگیری قرار بگیریم. باید ببینیم هدف سیاست خارجی ما کدام است. ما که نمیتوانیم کارگزاری باشیم که هدفهای سیاست خارجی آمریکا یا جهان غرب را تأمین کنیم. ما باید هدفهای سیاست خارجی نظام سیاسی خودمان را تأمین کنیم. شما ببینید آمریکاییها در ارتباط با نقل قولی که در مصاحبه اخیر از جان کری شد، چه واکنشی داشتند!
- آقای جان کری را مؤاخذه کردند.
بله! حالا معلوم نیست حرفی هم که زده چقدر واقعی باشد امّا او را مواخذه کردند. بحثی که وجود دارد این است که هر چند در فضای سیاسی و اجتماعی ایران تفکر انقلاب شکل گرفته و ۴۲ سال از عمرش گذشته، ولی آیا پویاییهای انقلاب بر اساس آن مسیری که طی کرده و آن مسیری که باید در چهارچوب بیانیه «گام دوم» طی کند به لحاظ فکری در سایر حوزهها به ویژه در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی بازتولید شده یا نه؛ از نظر من بحث مربوط به فرهنگ و اندیشه و تئوریزهکردن قالبهای علمی با ضرورتهای امنیت ملی کشور هم یک امر راهبردی است. نقطه کانونی تفکر رهبر انقلاب در بیانیه «گام دوم» چیست؟ علم! رویکرد ایشان این است که ما با علم خصومتی نداریم، بلکه با سلطه خصومت داریم. پس، من باید یک نگاه علمی داشته باشم. عقلانیت راهبردی که مبنایش علمی و معطوف به منافع ملی برای کشور است، بهترین فضا را برای هویتسازی ایجاد میکند. کارگزاری که هویت داشته باشد میشود سلیمانی.
- در بیانات اخیر رهبر انقلاب اشاره مستقیم شد به اینکه نیروی قدس یگانه عنصر مقاومت در برابر دیپلماسی منفعلانه در غرب آسیاست. به عنوان کسی که در فضای آکادمیک فعالید، کمی این عبارت را کالبدشکافی کنید که چگونه یک نهاد ظاهراً نظامی تبدیل به پیشران دیپلماسی فعال شده است.
نیروی قدس یک ریشه تاریخی نسبتاً طولانی دارد. اگر تبارشناسی کنیم، تفکر نیروی قدس در چهارچوب نهضتهای آزادیبخش بوده است. به معنای دقیقتر، تفکر ژئوپلوتیکی جامعه ایران همواره بر این بوده است که نیروهایی پیدا کند که او را از تهدید ژئوپلوتیک خارج کند. برای این کار یا باید سراغ قدرتهای بزرگ بروی و ائتلافسازی کنی که قدرتهای بزرگ این مساله را نمیپذیرند، یا باید با قدرتهای بزرگ ائتلاف کنیم که در این صورت کارگزار دستنشانده آنها میشویم یا باید با بازیگران منطقهای همکاری کنیم که این بازیگران هم ایران را تهدید تلقی میکنند.
پس، باید موتور تاریخ را بشناسیم. موتور تاریخ در دوران موجود هویت است. اگر نمیدانیم هویت چیست باید کتاب «هویت» فرانسیس فوکویاما را که سال ۲۰۱۸ نوشت، بخوانیم. فوکویامایی که سال ۱۹۹۳ کتاب «پایان تاریخ» را نوشت؛ یعنی چه؟ یعنی در طی ۲۵ سال فوکویامایی که یک نظریهپرداز برجسته و تحلیلگر بسیار ویژه است و زمانی معاون برنامهریزی وزارت امور خارجه آمریکا بوده، حالا میگوید مساله موجود هویت است که ظهور پیدا کرده است؛ یعنی نیرویی در حال ظهور است که فروملی است و ماهیتش هویت است. سلیمانی و نیروی قدس یا سلیمانی در بستر نیروی قدس توانست این نیرو را در منطقه بشناسد، با آن مرتبط شود، آن را از وضعیت پراکندگی و جدایی خارج و بارور و تبدیل به نیرویی قدرتمند کند که مؤسسهای مثل سی.اس.آی.اس آمریکا در مطالب راهبردی آن را بهعنوان شبکه تهدیدات نیابتی ایران مطرح میکند. نشانه قدرت ایران برای امنیت ملی همین شبکههای قدرت است.
به این ترتیب نیروی قدس توانست اوّل از همه قدرتسازی و بعد ائتلافسازی کند و در نهایت هم این قدرتی که به ائتلاف تبدیل شد را مرکب کند. سلیمانی اوّلین فردی است که توانست ارتش چندملیتی ایجاد کند. خیلی از ژنرالهای آمریکایی میخواستند این کار را انجام بدهند، ولی هیچکدام موفق نشدند. به همین دلیل است که نیروی قدس تبدیل به یک نیروی پیشبرنده اهداف، منافع و قدرت ملی ایران میشود.
زمانی که قدرت تولید کردید، این قدرت میخواهد کار بکَند، ولی وقتی قدرت نداشته باشی درجا میزنی و باید فرد دیگری تو را هُل بدهد. زمانی دیپلماسی ایران هویت پیدا میکند که در کنار اندیشه قدرت باشد. در یک دوران تاریخی، نیروی قدس توانست هم قدرت بسازد، هم ائتلافسازی کند هم تحرک ژئوپلوتیکی داشته باشد. به عنوان آخرین نکته، دورانِ سلیمانی که مورد نقد برخی آقایان غربگرا قرار میگیرد، دوران و وضعیتی است که سالهاست در تاریخ ما تکرار نشده و آن رسیدن به موقعیت شرق مدیترانه است. به همین دلیل است که دشمنان در منطقه دارند تلاش میکنند از این اتفاق جلوگیری کنند. اگر تلاش آنها ناکام مانده، ولی متأسفانه برخی در داخل کشور دارند کاری میکنند که تلاش دشمنان را مشروع جلوه بدهند.