او گفته بود «میخواهند قبل از انتخابات، قیمت سکه و دلار پایین بیاید. بعید نیست مقداری ارز را آزاد کنند تا مردم به یک سمت و سو بروند» و در پی آن آرزو کرده بود «در انتخابات ۱۴۰۰ دولتی از جنس مجلس داشته باشیم. در حالی که نظام سلطه این را نمیخواهد.»
آنچه حدادعادل گفت، فقط حرف او نبود و خیلی دیگر از مخالفان دولت چنین ادعایی داشتند. مثلا در همان مقطع امیرحسین قاضیزاده هاشمی، نایب رئیس اول مجلس هم در یک برنامه زنده تلویزیونی گفت: «دولت منابع ارزی را ذخیره کرده تا با روی کارآمدن بایدن قیمت دلار را تا ۱۱ هزار تومان برای چند ماه پایین بیاورند.» او هدف دولت از این کار را «انتخابات سال بعد و تلاش برای مذاکره مجدد» خوانده بود. رسانههای منتسب به این جریان هم بارها در همین باره مطلب نوشتند و همین حرفها را تکرار کردند.
آن زمان این دست ادعاها زمینه بحثهای سیاسی داغی شد. خصوصا اینکه در همان روزها و با قطعی شدن کنار رفتن ترامپ از قدرت و پدیدار شدن زمینههای جدیدی برای کاهش تنش خارجی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا، در مجلس هم تلاشهای مختلفی برای خروج از برجام و پیان دادن قطعی به هر نوع مذاکره احتمالی در جریان بود.
از آن روزها میگذریم و به زمان حال میآییم؛ حدود یک ماهی است که مذاکرات ایران و ۴+۱ با افق حفظ برجام و بازگشت مجدد آمریکا به آن و کنار رفتن بخش بزرگی از تحریمها در جریان است و عموما هم در این مدت اخبار مثبت از پیشرفت مذاکرات به گوش رسیده.
این در حالی است که تاکنون، نه هیچکدام از تیمهای دیپلماتیک دخیل در مذاکرات و نه هیچ رسانه معتبری، خبر منفی از این تحولات مخابره نکرده الا یک رسانه که حالا باید درباره «اعتبار» آن با دقت بیشتری حرف زد؛ «پرس تی وی» یا همان شبکه انگلیسی زبان صدا و سیما.
این شبکه تلویزیونی از روز ۱۷ فروردین و شروع مذاکرات وین تا امروز ۱۸ اردیبهشت ۹ بار اخباری منفی از مذاکرات و بروز اختلافات جدی یا بن بست در روند گفت و گوها منتشر کرده که هر ۹ بار این اخبار توسط هیات ایرانی و سخنگوی وزارت خارجه ما تکذیب شده. به عبارتی یعنی هر ۳ و نیم روز یک خبر کذب. اعتراض دیپلماتهای ایرانی و حتی بیانیه رسمی وزارت خارجه هم نتوانسته روند انتشار این اخبار کذب را متوقف کند.
همه اینها کجا مهم میشود؟ جایی که برگردیم به اواخر هفته گذشته که قیمت دلار به ۲۰ هزار تومان و قیمت سکه به ۸ و نیم میلیون تومان رسید. اکثر جامعه از این وضع خوشحال بودند که یکباره همه چیز متوقف شد؛ روز پنجشنبه «پرس تی وی» و به دنبال آن خبرگزاریها و رسانههای همفکر آن خبری جدید منتشر کردند مبنی بر خواستههای تازه آمریکا از ایران برای تخریب سانتریفیوژهای نسل جدید و احتمال شکست کامل مذاکرات. هر چند خبر ظرف چند ساعت توسط منابع دولت و وزارت خارجه تکذیب شد اما کار اثر خود را گذاشت و قیمت دلار دوباره سیری صعودی گرفت و تا اخر این روز هزار و پانصد تومان گران شد.
حالا بیایید همه این صحنه شامل آن ادعاهای اوایل شکست ترامپ و تلاش برای قطع مذاکرات قبل از روی کار آمدن دولت بایدن و این سنگ اندازیها و دادن سیگنالهای منفی از داخل درباره مذاکرات را کنار هم بگذاریم. اولین سوال از مخالفان دولت این است که قیمت سکه و دلار، بیشتر باعث نگرانی چه کسی در انتخابات میشود؟ هر چند همان زمستان هم معلوم بود که مخالفان دولت بر روی تثبیت وضعیت نا بسامان قیمتها برای انتخابات حساب باز کردهاند.
سوال دیگر اینکه اصلا فرض بگیریم دولت و طرفداران دولت هم روی کاهش قیمتها تحت تاثیر رسیدن به نتایج دیپلماتیک به عنوان یک عامل موفقیت انتخاباتی حساب باز کرده باشند. کار آنها قابل قبولتر و بهتر است یا کار اصولگرایانی که میخواهند از گرانی قیمتها نفع انتخاباتی ببرند؟ حتما رای جمع کردن بابت بهبود شرایط دهها بار از پر کردن سبد رای از بدبختی مردم، عقلانیتر است.
سوال بعدی اینکه آن منابع ارزی که آقایان مدعی بودند قرار است توسط دولت در بازار توزیع شوند تا در آستانه انتخابات قیمت ارز پائین بیاید، روز پنجشنبه و بعد از انتشار خبر «پرس تی وی» کجا بودند؟ چرا این منابع ارزی بعد از آن خبر نتوانستند جلوی بازگشت یکباره سیر صعودی قیمت را بگیرند؟
اما یک سوال دیگر؛ این جریان معتقد است که مردم کاملا آگاه شدهاند و واقعیت به قول آنها «پوچ و هیچ» برجام و تنشزدایی دیپلماتیک را میفهمند و دیگر گول این حرفها را نمیخورند. کما اینکه بخش زیادی از نتیجه انتخابات مجلس یازدهم را هم پای همین موضوع گذاشتهاند. با این اوضاع چطور میترسند که این «مردم فهیم» ظرف چند روز کوتاه دوباره «گول بخورند» و نتیجه انتخابات عوض شود؟ مثل آن توئیت امروز اقبال شاکری، نماینده تهران است که نوشته «آقای روحانی! چرا بیمقدمه و نزدیک انتخابات مقاومت مردم جواب میدهد و به قول شما تحریمها شکسته شده و به صورت همزمان قیمت دلار روند نزولی پیدا میکند؟»!
دست آخر هم اینکه مگر وضعیت اقتصادی و قیمت دلار به قول این جریان، گناه مدیریت داخلی نیست؟ خب وقتی که میگویند ۷۰ درصد مساله به داخل بر میگردد، بگذارند سیاست خارجی کارش را بکند. اگر به این ۷۰ درصد ایمان دارند که نباید نگران آثارش، آن هم در کوتاه مدت باشند.
۲۷۲۱۹