فرارو- "دِرِک تامپسون*" نویسنده و تحلیلگر ارشد "نشریه آتلانتیک" در مقاله ای، به رویکردِ عجیب و موهوم رهبران و نخبگان سیاسی ارشد آمریکا در برخورد با ویروس کرونا اشاره، و تاکید کرده است که آنها نباید در عصر فورانِ پیشرفتهای علمی، شبیه انسان هایِ قرون وسطایی به مساله مقابله با شیوع ویروس کرونا بنگرند. وی در این رابطه مینویسد:
«ایالات متحده آمریکا در بحبوحه شیوع ویروس کرونا در این کشور، با سیلی از اطلاعات غلط و نادرست در رابطه با این بیماری، رو به رو بوده است. در این مسیر، فقط دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نبوده که به ترویج اطلاعات غلط راجع به ویروس کرونا کمک کرده بلکه باید بسیاری از رهبران حزب جمهوریخواه و هزاران فرد دیگری را که با انکار خطرات ویروس کرونا، به جنگِ دادههای علمی رفتند و جان بسیاری از انسانها را به خطر انداختند را نیز مورد اشاره قرار داد».
به گزارش فرارو، در فلوریدا، فرماندار جمهوریخواه این ایالت یعنی "ران دسنتیس"، موضع گیریهای فراوانی در مورد عملکرد فوق العاده ایالتش در مقابله با ویروس کرونا انجام داده و نگرانیها در مورد این ویروس را مضحک دانسته است. این در حالی است که تنها اندکی پس از این موضع گیریهای عجیبِ دسنتیس، فلوریدا به یکی از مناطق قرمز شیوع ویروس کرونا در آمریکا تبدیل شد. مقامهای آمریکایی در ایالت داکوتای شمالی نیز همچون رویههای ترامپ، به نحو غیرمنطقی از اجرای مقررات قرنطینه و الزامی کردن استفاده از ماسک و رعایت پروتکلهای بهداشتی طفره میرفتند. نتیجه این رویکرد این شد که این ایالت با افزایش چشمگیر تعداد مبتلایان به ویروس کرونا و همچنین مرگ و میر ناشی از آن رو به رو شد.
حتی اگر توجه خود را از ایالتهای جمهوریخواه برداریم و بر ایالتهایی متمرکز شویم که در کنترل دموکراتها هستند نیز، بار دیگر با سیلی از اطلاعات غلط و ناآگاهی در مورد ویروسی کرونا رو به رو میشویم. امری که به معنای واقعی کلمه آزاردهنده است. به عنوان مثال، در لس آنجس، بر اساس یک قانون جدید، دو فرد نمیتوانند با رعایت فاصله از یکدیگر به قدم زدن در منطقه ساحلی بپردازند. در اوایل ماه دسامبر، زمینهای بازی در لس آنجلس برای مبارزه با کرونا تعطیل شدند. این در حالی است که در همان زمان، تمامی فروشگاههای بزرگ همچنان باز بودند و به فعالیتهای خود ادامه میدادند.
در فیلادلفیا، بر اساس یک قانون، همسایهها نمیتوانند بیرون از منازلشان و در کنار هم، نوشیدنی میل کنند. این در حالی است که تمامی رستورانها و کافهها باز هستند و افراد میتوانند در این مکانها به طور دسته جمعی بنشینند و نوشیدنی میل کنند. در نیویورک، کافه ها، رستورانها و باشگاههای ورزشی، در یک بازه زمانی مشخص در روز تعطیل شده اند. باید از مقامهای آمریکایی پرسید مگر شیوع ویروس کرونا، زمان مشخصی میشناسد؟ باید اذعان کرد که در نهمین ماه از شیوع گسترده ویروس کرونا در آمریکا، واکنش نظام بهداشت و سلامت این کشور به این بحران، بیمعناتر از هر زمان دیگری به نظر میرسد.
رویکرد مقامهای آمریکایی در مقابله با ویروس کرونا نشان میدهد که آنها دانش درستی در مورد این ویروس در ذهن خود ندارند. اجازه بدهید یک بررسی مجدد کنیم: ویروس کرونا در میان انسانهایی که از ماسک استفاده نمیکنند، به نحو موثرتری شیوع پیدا میکند و برای در امان ماندن از این ویروس، نباید در مکانهای سربسته و با هوایی که تازه نمیشود، سَر کرد.
ویروس کرونا همچنین میتواند از طریق فعالیتهای غیرکلامی نیز گسترش یابد. عطسه و سرفه میتوانند تا حد زیادی به انتقال ویروس کرونا و آلوده کردن محیط کمک کنند. این ویروس بر اساس آخرین پژوهش ها، احتمال کمی وجود دارد که از طریق سطوح منتقل شود. بر این اساس میتوان گفت که ویروس کرونا تا حد زیادی ویروسی است که از طریق صحبت کردن منتقل میشود. امری که میتواند با استفاده از قوانین سخت گیرانه در مورد استفاده از ماسک و همچنین ممنوع کردن هرگونه تجمع در محیطهای بسته، با آن مبارزه جدی و موثر شود.
هیچکدام از این موضوعات، مسائل جدیدی نیستند که ما بتوانیم آنها را در چهارچوب اخبار فوری ارزیابی کنیم. ما مدت زیادی است که از این مسائل آگاهی داریم. در بهار گذشته، مطالعات مرتبط با ویروس کرونا نشان دادند که صحبت کردن، خندیدن، و آواز خواندن در فضاهای سربسته و متمرکز، بهترین راه جهت گسترش لحظهای ویروس کرونا در میان افراد مختلف است.
شواهد اپیدیمیولوژیک در رابطه با ویروس کرونا کاملا روشن بوده اند و اینکه ما یک راهبرد مشخص و معقول جهت مقابله با ویروس کرونا داشته باشیم (مخصوصا در زمستان) چندان مساله عجیبی نبوده که رهبران و نخبگان سیاسی نسبت به آن ادعای بی خبری کنند.
اگر صحبت کردنِ افراد بیمار، رایجترین شیوه انتقال ویروس کرونا است، ما باید استفاده یِ جهانی از ماسک و احترام به قوانین و مقررات مرتبط با فاصله گذاری اجتماعی را در مکانهای مختلف، ترویج و الزامی کنیم.
اگر ویروس کرونا به راحتی در محلهای سربسته گسترش مییابد، ما باید تمامی کسب و کارها و محلهای سربستهای را که مردم در انها جمع میشوند را تعطیل کنیم.
اگر افرادِ ناقلِ ویروس کرونا، به عنوان یک علامت جدی، سرفه و عطسه میکنند، ما باید سیستم قرنطینه ملی را ایجاد کنیم که این افراد در قالب این سیستم، از خانواده هایشان جدا شوند و با استفاده از سیستمهای رهگیری، افرادی که احتمالا به ویروس کرونا آلوده شده اند را شناسایی و از آنها بخواهیم تا خود را در قرنطینه قرار دهند.
اگر اغلبِ ناقلان ویروس کرونا بدون علامت هستند، ما باید ظرفیتهای آزمایشگاهی خود را جهت گرفتن تستِ انبوه ویروس کرونا بالا ببریم و تا جای ممکن ناقلان خاموش را مورد شناسایی قرار دهیم.
اگر چشم انداز روشنی از پایان بحران ویروس کرونا نداریم و در عین حال نمیتوانیم زندگی روزمره انسانها را نیز محدود کنیم، باید نقطه تاکید خود را بر استفاده گسترده از ماسک توسط انسانها و رعایت فاصله گذاری اجتماعی از سوی آنها قرار دهیم تا بتوانیم تا جای ممکن از ابتلای افراد بیشتر به ویروس کرونا جلوگیری کنیم.
باید اذعان کنیم که رهبران و نخبگان سیاسی آمریکا، این مطالب ساده را نمیدانند و الا تا این حد، در برخورد با ویروس کرونا، بی کفایتی به خرج نمیدادند. این فقط در آمریکا نیست که مقامهای ارشد این کشور، نتوانسته اند برخوردی مناسب را با ویروس کرونا از خود نشان دهند. ماهها طول کشید تا سازمان بهداشت جهانی اعلام کند که ویروس کرونا عمدتا از طریق هوا منتقل میشود.
جمهوری چک یک ماه قبل از اینکه این کشور به یکی از بدترین مناطق جهان از حیث شیوع ویروس کرونا تبدیل شود، اقدام به برگزاری جشن خداحافظی با این ویروس کرد. شهر مادرید در اسپانیا نیز با همان حماقت مقامهای لس آنجلس در آمریکا در برخورد با ویروس کرونا عمل کرد. به عنوان مثال، در شرایطی که در این شهر پارکها تعطیل شده بودند، رستورانها و کافهها که محل تجمع مردم بودند، کاملا باز بودند. عجیبتر و بی ربطتر از همه اینکه آفریقای جنوبی فروش کفشهای جلوباز و همچنین تیشرتها و پیراهنهای آستین کوتاه را جهت مقابله با ویروس کرونا ممنوع کرد.
با این همه، نشان دادنِ بی کفایتی در یک کشور، توجیهی برای نشان دادن بی کفایتی در کشوری دیگر نیست. در قرون وسطی، اغلب انسانها هیچ ایده و فکری در مورد اینکه بیماریها چگونه عمل میکنند، نداشتند. درست به همین دلیل است که آنها برای مقابله با بیماری ها، به اقدامات و رویههای خرافی متوسل میشدند. آنها در این زمینه، یک عذر مشخص داشتند.
با این حال، ۵۰۰ سال بعد، پس از وقوع انقلابهای علمی، پیشرفتهای پزشکی، و اختراع واکسنهای مختلف، دیگر هیچ عذر و بهانهای نیست که رهبران و نخبگان سیاسی ارشد جهان، در مقابله با بحرانی نظیر شیوع ویروس کرونا، همچون انسانهای قرون وسطایی عمل کنند. این دقیقا همان چیزی است که متاسفانه در شرایط کنونی، جامعه آمریکا با آن رو به رو است. این به تمام معنا یک فاجعه است.
*دِرِک تامپسون، وی نویسنده و تحلیلگر ارشد نشریه آتلانتیک است.